...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

فرهنگ(1)

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۰ ب.ظ

امسال "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" نامگذاری شده. گفتم کمی در مورد فرهنگ و تعریف آن و سئوالاتی که از آن در ذهنم وجود دارد با هم صحبتی داشته باشیم. خدا را شکر همه دوستان، فرهنگی کارند و نیازی به این وجیزه ندارند. برای کسانی می نویسم که مثل من نیستند و ابتدای هر کار اصولی را موضوع شناخت می دانند بعد می روند سراغ اجرا... در بارگذاری اول تعریف فرهنگ را ارائه می کنم البت با در نظر گرفتن فضای خرده فرهنگ ها ، که محمل کار ما هستند.

·        فرهنگ یک جامعه چگونه شکل می گیرد؟ آیا فرهنگ را می شود تغییر داد؟ شاخصه های تاثیر گذار بر فرهنگ چیست؟ چگونه می شود یک فرهنگ را رشد داد؟ اگر فرهنگ فراتر از دولت هاست چرا در زیرشاخه ای از همه دولت ها قرار دارد؟ این سئوالات، از اساسی ترین مشغله های فکری بنده در این چند سالی است که همه داعیه دارکار فرهنگی اند . شاید سئوال ذهن شما هم باشد.   

·        تعریف فرهنگ

·        در مکالمات و محاورات مان گفته و یا شنیده ایم که طرف خیلی با فرهنگ است . ولی در اصل، فرهنگ، تعریف فردی ندارد. فرهنگ تعریفش اجتماعی است، روح حاکم بر جامعه است. معنای دور "طرف خیلی با فرهنگ است " یعنی  متعلق به جایی است که در آن شاخصه های فرهنگی بیشتر و بهتری داشته به طوری‌که در فرد  مصداق آن جامعه، بروز و ظهور دارد .

·        فرهنگ روح حاکم بر جامعه است که مردم آن سرزمین با آن خوش اند و در حال تعامل و زندگی با هم اند. فرهنگ، زبان رفتاری مردم یک سرزمین است ، ذهنیت هایی است که ارتباطات جامعه‌ای را شکل و قوام می‌بخشد و آن قدر در مردم  رسوخ دارد که حتی اگردر سرزمین دیگری گروهی از  مردم آن خطه ، دور هم جمع شوند به طور ناخود آگاه، خود را بروز می دهد ، مگر این که خود آن جمع قبول کنند که دیگر با آن فرهنگ با هم ننشینند . فرهنگ، رسم و گفت و گو و طرز فکر و نگاه آدم های یک سرزمین به هم می باشد.

·        هم فرهنگ کلی داریم که یک ملت را در بر می گیرد مانند فرهنگ ایرانیان و هم خرده فرهنگ مانند مسجد و هیئت و اصناف کاری  و...

·        منظور از سرزمین هر ظرفی است که توان جذب و نگهداری افراد را در خود داشته باشد.

·        موقعیت جغرافیایی سرزمین ها بر روی عادات فرهنگی تاثیر گذار است . تفاوت بسیاری از روحیات مردم روسیه و برزیل، جغرافیایی است . ملتی که در منطقه سردسیر و کم نور زندگی می کنند بسیار متفاوت تر از مردم سرزمین های استوایی و جنگلی و گرم و مرطوبند. موضوع این مقال ، بررسی این تفاوت ها نیست.

·        فرهنگ است که مردم را به سمت حکومتی می کشاند، حرف هایی را قابل باور و یا بی ارزش می کند .

·        خروجی فرهنگ ها، حکومت ها هستند که از انشاء بزرگان همان فرهنگ و ملت، قانون در می‌آید. زبان حقوقی فرهنگ، قانون جاری آن ملت است و دولت یعنی قانون .

·        قانون و قضا و حکومت و دولت و سیاست و اقتصاد همه از رشحات فرهنگ حاکم بر ملت می‌باشد. فرهنگ فراتر از قانون است فراتر از سیاست است فراتر از اقتصاد است فراتر از دولت است . فرهنگ، قانون آفرین است، دولت آفرین است ، سیاست آفرین است . فرهنگ روح حاکم بر جامعه است.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۰۷
علی اکبر قلیچ خانی

تعریف فرهنگ

نظرات  (۵)

۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۲۶ امید زکی زاده
حرفهایی که زده شد درست بود
به نظرم این مواردی که در تعریف ذکر شد بیشتر به جنبه ظاهر فرهنگ دلالت دارند
یعنی ان قسمتی که کنترل اش دست هیچ کسی نیست
یعنی معلولِ یک سری علت
یعنی خروجیِ یک یا چند مکانیزم
هنوز ادامه بحث را نخوانده ام(فرهنگ 2 و 3)
اما به نظرم بحث اصلی باید برود روی آن علت ها
روی آن فرآیندهایی که اتفاق می افتد تا یک فرهنگ و عرف روی کار آید
مثال هایی توی ذهنم دارم که اگر جلوتر روی آن بحث نشده بود مطرح می کنم
پاسخ:
به جزئیات و عوامل موثر روی فرآیند فرهنگ و فرهنگ سازی زوم نکرده ام . حول و حوش قسمتهای 6 به آن می رسیم. بله معلول یکسری علت هاست فرهنگ...
 سلام غبارجان !
تناقض داری !! 
فرهنگ روح حاکم بر جامعه است که مردم آن سرزمین با آن خوش اند و در حال تعامل و زندگی با هم اند. فرهنگ، زبان رفتاری مردم یک سرزمین است ، ذهنیت هایی است که ارتباطات جامعه‌ای را شکل و قوام می‌بخشد و آن قدر در مردم  رسوخ دارد که حتی اگردر سرزمین دیگری گروهی از  مردم آن خطه ، دور هم جمع شوند به طور ناخود آگاه، خود را بروز می دهد ، مگر این که خود آن جمع قبول کنند که دیگر با آن فرهنگ با هم ننشینند . فرهنگ، رسم و گفت و گو و طرز فکر و نگاه آدم های یک سرزمین به هم می باشد. 
 پس لزوما نمی بایست تمامی جهات آن را شناخت ، سپس افتاد تو ورطه اجرا . . . البته شناخت بسیار کمک خواهد کرد ولی نباید با توجیه نقصان شناخت ، دست روی دست گذاشت . البته اینطور به نظر می رسد . 
ممنون که به این موضوع پرداختی . شاید روی ما تاثیر بگذارد . شاید . . . 

پاسخ:
سلام برادر، ممنون که سرزدی، تعریفی که ارائه شده کلیت فرهنگ است به جزئیات و مواردی که به نظر شما تناقض است خواهیم رسید. سخن سر مرده و زنده بودن است و علائم حیاتی... هر چقدر فرهنگ را بهتر بشناسی بهتر می توانی حرکت خود و جامعه را تحلیل و برنامه ریزی کنی. قدیم تر ها می گفتند که شاید را کاشتیم ...
۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۵۵ امیرحسین حاجی زاده
سلام
ممنون
به شدت نیازمند این بحثهاییم
به شرط آنکه دوستان مطالعه کنند!
پاسخ:
سلام، خوبی وبلاگ ای است که می ماند. عجله ای برای خواندن دوستان ندارم. به وقتش می خوانند

رهبری عزیز فرهنگ رو این چنین بیان میکند :فرهنگ آن چیزی است که من جانم را برای آن میدهم.

امید وارم امسال فرهنگی باشیم.

پاسخ:
امیدوارم

ریشه‌ها می‌گویند ما تواناتر از آنیم که می‌پنداری...

اسب اندیشه خود را زین کن

تک‌سوار سحر جاده تو باید باشی

و خدا می‌داند

که خدا می‌خواهد تو «خودآ»یی باشی

بر پهنه خاک .... 

پاسخ:
سلام برادر، زیبایی است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی