...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

چرا خرده فرهنگ ها

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

برای مثل منی ماه مبارک،  زمان خوبی است که بفهمم چه هستم.  وقتی که دست و بال شیطان بسته است و نفس ها تقدس می یابند من می مانم و خدا و دغدغه ای که گذرد که چه درک فیضی دارم؟

 من می مانم و خودم و آن چه درون متلاطمم می‌گذرد .

 و چه من وحشتناک و هرزه ای!!!

خدایا رمضان به رمضان خوب می فهمم که خود خودم از شیطان بیشتر به خودم  ضربه زده ام.  

برای درست زندگی کردنم  بیشتر از هرکس دیگراز خودم می ترسم. از " من" .

مرا نجات بده از فضای کوچک خویش...

+++

 در مورد فرهنگ سال گذشته مطالبی نوشتم . موضوع بحثم در آنجا ورود به بحث فرهنگ به صورت عملی و اجرایی بود اگر می خواهیم به نتایج درستی در فرهنگ برسیم چه راه حل هایی وجود دارد ؟ کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتش.

نه این که راهها همان است که در متن آمده بود ولی با تجربیات و مطالعاتی که تاکنون داشته و در نظر گرفتن شخصیت مردمان این مرز و بوم، در مورد  انتخاب مسیر صواب  و شناخت عوامل انحرافش، کمی نوشتیم.

 بسیار عسر و حرج داشتم که چگونه بنویسم که به تیریج قبایی برنخورد یا برداشت سیاسی از متون فرهنگی نشود و مقام بحث فرهنگی را در جایگاه خود که فراسیاسی می باشد حفظ نمایم . یکسال گذشته و دوستان کمی اقبال به آن بحث ها نشان داده اند و بعضا سئوالاتی می کنند که نشان از ضعف من در بیان  دارد و کمی کنار گذاشتن محذورات و مصلحت اندیشی ها.

یکی از مباحث مطرح شده موضوع مهم قهرمان و جایگاه آن در ایجاد تحولات فرهنگی بود . شخصیتی که می شود ساخت و به جامعه عرضه کرد و از طریق آن با مردم ارتباط فرهنگی برقرار کرد.

قهرمان سازی تولید فرآیند حساب شده فرهنگی است . مشخصاتی که باید  قهرمان داشته باشد را و چه چیزی مورد نیاز جامعه و طیف های مختلف هست را،  بایستی کارشناسنان فرهنگی مشخص بنمایند. اینها وظایف متولیان فرهنگی جامعه است.

 کشوری که دارای نظام درست و مشخص فرهنگی است پرونده قطوری در ساخت و ارائه قهرمانان به جامعه خود دارد. قهرمانان سیاسی،علمی، فکری، اعتقادی، ورزشی ، اجتماعی. کسانی که توانسته اند در ایجاد، اصلاح، به‌روز کردن اصول و اعتقادات جامعه خود کمک حال مدیران فرهنگی دولت ها و حکومت ها باشند.

به مقدار تنوع ارائه قهرمان به جامعه، میتوان به میزان ظرفیت و عمق مدیریت فکری و فرهنگی مدیران جامعه پی برد . همچنین از جنس قهرمانان و طیف قهرمانان جامعه می شود به پویایی و عمق فرهنگی  مردم رسید. قدرت یک کشور در ساخت قهرمان ها معلوم می شود. جامعه هر چقدر مستقل تر باشد قهرمانان مردمش بومی تر اند .

 یکی از وظایف قهرمان مبارزه با قهرمانان سایر فرهنگهاست. اگر در جامعه ای قهرمانان اش خارج از مدار و مدیریت بزرگان جامعه اش باشند به همان مقدار جامعه مبتلا به  خود باختگی فرهنگی است. 

بسیار مهم است که طبقات مختلف جامعه برای خود قهرمانان مشخصی داشته باشند که دوستش داشته باشند قبل از خواب به او بیاندیشند تصویری از او با خودشان و یا در ذهن شان  داشته باشند با جملات و طرز فکرش بیاندیشند و...

 بنا نیست که همه آحاد مردم متفکر و عمیق باشند.  با قهرمان، حداقل می توان آحاد مردم را به ساحل تفکر و مبانی فکری جامعه رساند و مردم را از عمق فکری فرهنگی شان آگاه کرد.

 آن زمان که، قهرمان در دریای فرهنگی جامعه ای شیرجه می زند مردم شاید نتوانند شیرجه بزنند ولی  چند قدمی خود را به آب دریا خواهند زد که همان می شود هنگامه مناسبی برای مدیریت کلان و بلند مدت فرهنگی جامعه است که به عنوان قدم اول رویش حساب کند و حرکت را آغاز نماید.

 این حرفها برای جامعه ما نیست و فعلا هم خبری از این کارها نیست. آن چه معلوم است بزرگان جامعه ما دوست ندارند یا توانش را ندارند یا نمی خواهند جامعه قهرمان زنده ای  داشته باشد. اسطوره های از دست رفته را بیشتر می‌پسندند. طوری شده که قهرمان کشی و ضایع کردنش را بیشتر از پر و بال دادنش دوست داریم واین تفکر کم کم دارد نهادینه می شود.

 البته برای جامعه ای که به بلوغ فکری رسیده و دارد در متن قانون و قانون فرهنگی و فرهنگ قانونی حرکت می کند کمرنگ شدن تاثیر قهرمانان نقطه قوت است، زمانی که اعتماد به نفس فکری افراد جامعه بالا رود و  بلوغ اجتماعی مردم جامعه ای به ظهور برسد همه قهرمانند یا دیگر برای فهم تفکرات فرهنگی نیازی به بهتر از خودشان ندارند برای درک درستی، عقل و دانش شان کفایت می کند و بزرگان فرهنگی خود را موثق دانسته و فکر آنان را به عنوان فکر برتر قبول داشته و همین برایشان کفایت می کند . قهرمانشان همان مدیرانشان هستند. ولی نه در جامعه ما.

  یا برگردیم به قاعده موجودمان که همیشه قهرمانها ساخته مدیریت های فرهنگی نیستند . مردم هم می توانند قهرمان باشند و هم می توانند خودشان قهرمانشان را انتخاب کنند.

زمانی که به این نقطه رسیدیم مهمترین سئوالی که برای اندیشمندان یا غیوران یا دلسوزان یا متفکران متن جامعه و از همه مهم تر برای خرده فرهنگهای عمیق و پویایی که وجود دارند از وضعیت موجود ناراحتند  پیش می آید این است که چه کنیم فرهنگ مان را حفظ کنیم؟ چگونه قهرمان بسازیم ؟ جنس قهرمان مان چه باشد؟

و اگر نگاه ناسالمی هم وجود داشته باشد  به سئوال مهمی مخصوصا  برای جوانان و شهرت طلبان تبدیل می شود که آیا من می توانم قهرمان باشم؟ البته  فرهنگ های مهاجم نیز در این موطن بیکار نیستند .

 باقی بماند در بارگذاری بعد.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۴
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۱)

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۷ امیرحسین حاجی زاده
سلام
از حدود نیمی از نوشته هاتون به لطف رفقا زودتر از بارگذاری تون بهره مند شدم.
کاش در مورد جایگاه خرده فرهنگ ها در فرهنگ یک جامعه بیشتر توضیح می دادید. به نظر بعضی چیزها را مفروض گرفته اید.
یاعلی
پاسخ:
سلام برادر، ان شاء الله در قسمتهای بعد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی