نتیجه انتخابات
من از مردمم می نویسم به قدرت و سیاست کسی آویزان نیستم.
+++
انتخابات هفتم اسفند برگزار شد نتایج آن هم مشخص شد. راستش را بخواهید هنوز معلوم نیست چه خبر است. مردمی که دوهفته پیش با حضورشان در راهپیمایی 22 بهمن مشت محکمی به دهان امریکا و انگلیس و ... کوفته بودند از قرار معلوم انگلیسی از آب درآمده اند و در تحلیل های آدم هایی که دو هفته قبلشان یادشان نیست محکوم به سرسپردگی به استکبار و رسانه آن شدند. و دوهفته بعد هم حتما یادشان خواهد رفت که عزای پر شور فاطمی را همین مردم بی دین برگزار خواهند کرد. بماند.
مردم به کسانی رای دادند و پیروز انتخابات شدند که سن شناسنامه ای کاندید پیروز از سن مبارزاتی برخی کاندیداها کمتر بود ، مردم به این جوان مبارزه نکرده بیشتر اعتماد کردند تا پیران پرسابقه میدان مبارزه. این نیز بماند .
مردم ما چه کسانی هستند؟ چرا اینگونه انتخاب می کنند ؟
چه می شود که طی دو هفته بالا و پایین اینچنینی دارند ؟
روزی مردم قهرمان همیشه در صحنه اند، روزی ایادی استکبار، روزی مردم دیندار با شور حسینی اند روزی هم بی دینی شان را کاملا می شود دید.
اگر بخواهیم مبنا را چنین تحلیل هایی قرار دهیم گرگیجه خواهیم گرفت و مثل سیاستمداران مان چهارشاخ می مانیم که چه شده ؟ اما واقعیت چیز دیگری است . مردم طور دیگری دارند زندگی می کنند.
متن واقعشان با کمی بالا و پایین و کم و زیادش به شرح ذیل است:
مردم اختصاصا تهرانیها ، دارند خیلی عادی می روند سرکار از سر صبح تا بوق شب یا نیمه شب . دوست دارند کاری داشته باشند و با آبرو زندگی کنند. در ترافیک می روند از مغازه ها خرید می کنند بچه هایشان را مدرسه می فرستند یا مدرسه دولتی و هزار تا مشکل تربیتی و اجتماعی که دارد یا غیر انتفاعی و هزاران دردسر تامین هزینه اش. با بیکاری و بی پولی و تامین اجتماعی شان حال می کنند . دعوا می کنند، فحش می دهند ، سبقت نابجا می گیرند، به دوستان سلام می کنند ، سعی می کنند کارشان را انجام دهند ، لباس می خرند ، کمی چشم چرانی دارند، غالبا نمازشان را می خوانند، خدا را قبول دارند ... شب هم می افتند جلوی تلویزیون تا خوابشان ببرد.
دم محرم که می رسد یک جور دیگر می شوند شور مذهبی پیدا می کنند با زلف بیرون و صورت تراشیده زار زار برای روضه حضرت گریه می کنند واشک می ریزند ولی حوصله حسینی شدن را ندارند ، ماه رمضان را دوست دارند حداقل مهمانی های دم افطارش را ، زولبیا بامیه برایشان شیرینی معنوی است که بوی ماه مبارک دارد . با تعطیلات عید خیلی حال می کنند، لباس نو میپوشند . همه توهم خوش تیپی دارند. از همدیگر کمتر تعریف می کند همه دوست دارند تعریف بشوند .
هم علامت کشی روز عاشورا را برپا می دارند با هزاران انقلت و این چکاری است که می کنید و هم چهارشنبه سوری شان قضا نمی شود.
درگوشی هایشان از مداحی و قرآن و انواع و اقسام کانالها و چتها وجود دارد ، از پیت بول و کلیپ مذهبی و غیره، همه چیز هست ...
یاد گرفته اند که به رسانه ها اعتماد نکنند چه با دیشش چه بی دیشش. اخبار درست را میشنوند ولی میدانند از کجا دارد تحلیل آبکی به خیکش بسته می شود چه بادیشش چه بی دیشش. چرا ؟ چون یاد گرفتند به چشمشان بیشتر از گوششان اعتماد کنند. به این نتیجه هم خودشان رسیده اند . خیلی تجربه های تلخ و شیرین پشت این نتیجه گیری شان خوابیده .
یاد گرفته اند به اخباری با محتوای " همه چی آرومه و ما بهترین در دنیاییم " و یا "همه چیز در حد انفجار است و چقدر در این چند ساله عقب مانده ایم " لبخند ملیح بزنند یا عصبی شده و ناسزا بگویند و کانال عوض کنند.
مدل های خاصی هم داریم مثلا: برخی بسیار مومنانه زندگی می کنند، برخی هم دنبال شیطان پرستی و هرزه گی اند ، برخی فکر می کنند همه جا باید مبارزه کنند، برخی هم به لامپ توالت مسجد به چشم یک فرصت و غنیمت نگاه می کنند. ولی اینها روی هم قاطبه مردم نیستند .
قاطبه یا بسیاری از مردم زندگی شان آنگونه که عرض شد می گذرد . زیاد پیچیده نیست . و به این معنا هم نیست که شعور و قدرت تمییز ندارند. در همه کش و قوس زندگی شان از هیچ چیز سر در نیاورند از خود و خانواده و سرکارشان که سر در میاورند . مردم یاد گرفته اند به چشمشان بیشتر از گوششان اعتماد کنند.
+++
مردم شاید دنبال قهرمانی باشند که بتواند یکساله زندگی شان را خیلی بهتر کند ولی این که الکی به او قهرمان یا انقلابی یا مومن همیشه در صحنه یا بی دین و جیره خوار گفته شود اهمیتی نمیدهند چون مردم خودشان را خوب می شناسند . 22 بهمن میایند با خانواده قدمی می زنند تا همه را به فیض حضورشان برسانند بدون هیچ تعریف و صفت خاصی . و محرم هم می آیند چون حس می کنند شور و شوق معنوی برای زندگی شان خوب است، غالبا بیشتر از این هم حال ندارند که بیایند .
اگر می خواهید یا میخواهیم برای مردم برنامه ریزی کنیم باید سراغ واقعیت زندگی شان ، کیفیت زندگی ، نقاط مثبت و منفی اش رفت و واقعی و درست و کارشناسانه تحلیل کرد . ایده آلهایی را مشخص کرد کیفیت زندگی شان را افزایش داد و مسیر رشد جامعه را ترسیم کرد . نه با قهرمان گفتن و تشکر آبدار پیروزهای انتخابات و نه تهمت ها و بدبینی های شکست خوردگان، چیزی از زندگی مردم درست نخواهد شد . مردم از این صفتهای بیجا و بی خود که بهشان نسبت می دهند بدشان می آید .
+++
پیروز انتخابات سه سال دیگر معلوم می شود. سه سال بعدی که مردم می بینند اینها که آمدند راه جدیدی برایشان باز کردند و خود نمایندگان اولین قدمها را برداشته اند ، یا نه ، جای پای شان روی گرده های مردم گذاشته و طی مسیر کرده اند.
اگر کسی می خواهد به انتخاب شدنش افتخار کند وقتش سه سال بعد است نه الان . آن زمان که به زندگی مردم می نگرد و با امروزشان مقایسه می کند که آیا توانسته کیفیت و رشد وپیشرفتی در آن ایجاد نماید یا خیر.
سه سال بعد .
+++
دوست باهوشی داشتم که هر سال در امتحان مدارس خوب تهران شرکت می کرد و با نمره خوبی قبول می شد طوری که اولیا مدرسه از اینکه نابغه ای وارد مدرسه شان شده ذوق می کردند.
آخر سال شده یا نشده با هزار فحش و فضیحت از مدرسه می انداختندش بیرون . رفیق ما با این موضوع که در آزمون ورودی، روی خیلی ها را کم کرده حال می کرد و در زمان تحصیل ، دلخوشیش این بود که پدر مدیر و معلم را در آورده و آنها که بهش امید بسته بودند را ناامید کند . خوش بود و بهش افتخار می کرد.
پسر باهوشی بود ولی شعور این را نداشت که رفتن به مدرسه خوب، قدم اول پیشرفت است نه هدف پیشرفت.
سلام
برادر عزیز گاهی احساس میکنم شما برای اینکه مخاطب با بحث شما زاویه نگیره و خودش رو در تقابل حرفهای شما نبینه سعی میکنید کمی بین درست و نادرست راه برید
که این اشکال نیست و اینکه موضع خاصی به عنوان حق در متن ها گاها بهش پرداخته نمیشه شاید کمبودش احساس بشه
این که ما تو این انتخابات عده ی زیادی از شکست خوردگان به ظاهر رو دیدیم که خیلی کریمانه برخورد کردن و رهبر انقلاب هم از اونها تقدیر کرد رو اشاره نکردید و تقریبا همه رو با یه چوب هدایت کردید
اینکه تحلیلی در بحث شما نبود که درسته مردم انتخاب کردن و شما هم به رای تهرانیها اشاره ی ویژه ای داشتید ولی این نکته که تحلیل رای تهرانیها رو هر کسی چطور تفسیر میکنه رو اشاره نکردید و اینکه اصلا تحلیل به ثواب نزدیکتر کدومه از نظر شما اشاره ای نکردید
من در بین عزیزان شاخص و مخصوصا در بین عزیزان مجلس خبرگان کسی رو ندیدم که بعد از انتخابات مردم رو انگلیسی بخونه
و تعبیر لیستی که بیگانگان دوست دارن رو خود رهبر انقلاب هم تاکید کردن تو سخنرانیشون
و اینکه عزیزانی که تو تهران به لیستی که رای اورد رای دادن چه تعدادی از این دوستان رو میشناختن رو اشاره ای نکردید و اینکه این رای اونها در واقع در تهران به خیال عده ی زیادیشون دهن کجی به مثلا نظام یا رهبری بود رو اشاره ای نکردید و جالب تر اینکه اکثر تهرانیها رو اهل نماز خوندید هم جالب بود البته من نمیگم اینطور نیست منتها تو بحث شما وقتی اشاره ای به اینها میشه به نظرم برای قوت مطلب بد نیست که یه تحلیل مختصری هم داشته باشیم که مشخص کنیم نظر ما واقعا به کدوم سمته .
ولی نکاتی که بهش پرداختید در مورد ملاک پیروزی کاملا به جا و زیبا و متین بود .....
و کلیت متن هم خیلی خوب بود از نظر بنده ی حقیر ...