...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

درختها برگ در می آورند شکوفه میدهند هوا به سمت گرمایش میل می کند روزها بلند تر می شود تغییرات خوبی است ، به مجموعه این تغییرات نیکو که در آن زایش و رویش  محوریت دارد و باعث شادی انسانهاست و ابتدای سال جدید، نوروز می گوییم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۵۳
علی اکبر قلیچ خانی

من از مردمم می نویسم به قدرت و سیاست کسی آویزان نیستم.

+++

انتخابات هفتم اسفند برگزار شد نتایج آن هم مشخص شد. راستش را بخواهید  هنوز معلوم نیست چه خبر است. مردمی که  دوهفته پیش با حضورشان در راهپیمایی 22 بهمن مشت محکمی به دهان امریکا و انگلیس و ... کوفته بودند از قرار معلوم  انگلیسی از آب درآمده اند و در تحلیل های آدم هایی که دو هفته قبلشان یادشان نیست محکوم به سرسپردگی به استکبار و رسانه آن شدند.  و دوهفته بعد هم حتما یادشان خواهد رفت که عزای پر شور فاطمی را همین مردم بی دین برگزار خواهند کرد. بماند.

 مردم به کسانی رای دادند و پیروز انتخابات شدند که سن شناسنامه ای کاندید پیروز از سن مبارزاتی برخی کاندیداها کمتر بود ، مردم به این جوان مبارزه نکرده بیشتر اعتماد کردند تا پیران پرسابقه میدان مبارزه. این نیز بماند .

مردم ما چه کسانی هستند؟ چرا اینگونه انتخاب می کنند ؟

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۵۲
علی اکبر قلیچ خانی

لذت استقبال از حاجی ، در آغوش گرفتن او در فرودگاه ، برق چشمان فرزندان و نزدیکان به چمدان حاجی، ذوق گشودن چمدان سوغاتی، خنده ها، اشکهای وصال ، برنامه مهمانی که همه به شادی به خانه‌تان تبریک گویان می آیند ، نشستن پای خاطرات مسافر.... همه لذتهایی است که خانواده هایی که مسافران حج داشتند ازآن خاطره بسیار دارند.... ولی نه خانواده هایی که عزیزانشان بر نگشته.

سالها بود این قدر ناراحت نشده بودم که حتی خورد و خوراک و عواطف و احساساتم را به هم بریزد. بغضی چند روزه داشتم که باز نمی شد.  از ته قلبم به بازماندگان کشتگان مظلوم منا تسلیت عرض می‌کنم . به شخصه از این که می بینم شادی بسیاری به عزا تبدیل شد چشمان منتظری به گریه فراق  نشست ،  قلبهایی شکسته شد،  سوغاتی هایی از جنس یتیمی و بی مادری و  بی برادری در خانه مردمی که به هزار امید منتظر برگشتن حاجیان بودند باز شد  بسیار ناراحتم .

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۵۶
علی اکبر قلیچ خانی


روز مرد مبارک . اگر منظور از مرد،  جنس مذکر است که عمومیت دارد ولی اگر خصال مردانگی است چه بگویم... به من که  بهتر است ولادت حضرت مولی را تبریک بگویید....

+++

قبله یعنی جهت. در معنای فقهی اش، منظور  خانه کعبه است که مسلمانان به سمت آن  نماز می خوانند . خانه ای که بنایش راحضرت آدم گذاشت و حضرت ابراهیم بنایی کرد. کعبه جایگاه مشخصی در داستان توحید و موحدان دارد  ... قصه ها دارد این خانه تا شد خانه کعبه . چند بار تخریب شد چه قبل و چه بعد اسلام . ولی بنای توحیدی که اساس مادی اش مهم نیست . سازندگان توحیدی اش هستند که اهمیت دارند. آن ها ساختند تا آماده شود.

 خانه خدا ، ساخته شده دست موحدان، مولودی دارد که برای ورود او  ترک برداشت. کعبه در دارد ولی بنای توحید با تمام بناها فرق دارد.  در خانه توحید آنجایی است که توحید از آن واردش می‌شود . برای همین قبله است . راهی که بت ها واردش شده اند مسیر توحید نیست. همان خانه ، همان قبله ،  ولی راهی که بت ها واردش شده اند مسیر توحید نیست.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۴
علی اکبر قلیچ خانی

سال نو مبارک. امیدوارم سال خوبی داشته باشید.

 سن محمدرضا ، پسرم دوسال و نیم است . هرجا که عید دیدنی می رفتیم خانه میزبان را حسابی به هم می زد با این که قبل میهمانی ها کلی صحبت و تشویق و تهدید داشته و همه جوره قول مساعد و همکاری را می داد ولی تا پایش به خانه مردم می رسید همه فراموشش می شد. کودک خردسال انگار استاد سیاسیون این زمانه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۰۲
علی اکبر قلیچ خانی

دارم به ذلت می اندیشم، کمی هم مطالعه. این حلقوم شریفی که هیهات منا الذله را فریاد زد منظورش چه بوده؟ اهل ذلت، مرام و مسلک شان و این که بخواهم همان شعار اهل عزت را فریاد کنم می توانم یا نه ؟

به لقلقه زبان، شدنی است به رفتار چگونه است؟ آن هم شدنی است یا نه.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۴
علی اکبر قلیچ خانی

قبل از حاج حسین آقا نجفی، آقای عزالدینی پیش نماز مسجد بودند ایشان چون کار دولتی داشت اغلب روزها نمی توانست برای نماز ظهر در مسجد حاضر باشد ، ظهرها نماز را به جای ایشان حاج آقا جبلی و یا حاج آقای دانشی کهن می خواندند. پیش نماز مومنین بودند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۹
علی اکبر قلیچ خانی


به محمد پورمنصوری عزیز قول داده بودم که در برنامه اعتکافی که در آخر ماه مبارک در مسجد گرفته بودند روزی را در خدمتشان باشم همان روز که قول داده بودم برای پدرم مشکلی پیش آمد که نمی‌توانستم تنهایش بگذارم به حاجی زنگ زدم و مورد را توضیح دادم و عذرخواهی کردم از این که نشد در خدمتشان باشم ، آن بنده خدا هم کاری جز موافقت نمی توانست داشته باشد. شرمندگی بدقولی ماند روی گردن من. ازش مجدد عذرمی خواهم . ازبدقولی اصلا خوشم نمی آید و آنچه که برای خود نمی خواهم برای دوستان هم راضی نیستم.

برای آن برنامه دو مطلب آماده کرده بودم یکی در مورد تربیت تخیل بود و دیگری هم در مورد یکی از آیات قرآن .

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۵
علی اکبر قلیچ خانی


در حدود 20،25 سال پیش  پارک شمشیری دورش حصاری بود شامل دیواره نصفه ای که رویش نرده های آهنی کارگذاشته بودند.  بیشتر شبیه جنگل بود تا پارک، یکسری درخت کاج بلند داشت و یک حوض وسط آن ، همین.

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۵۴
علی اکبر قلیچ خانی

(طولانی است ببخشید  اگر حوصله ات رفت دردوقسمت بخوانش)

++++

می گویند دو دسته از بیمارها هرگز خوب نمی شوند یکی آنان که بیمار نیستند و گمان می کنند بیمارند و دسته ای هم که بیمارند و قبول ندارند بیمارند.

+++

هدایت  یعنی در راه درست قرار گرفتن، طی راه کردن، اهدنا الصراط المستقیم.

دنیا هم که آخر خلقت نیست ادامه دارد پس راه هم پایان نمی گیرد در این دنیا ادامه داریم تا عوالم بعد. دنیا مقصد نیست قسمتی از راه است.

به ما شیعه می گویند یعنی پیرو، دنباله ، دنباله رو . یعنی خودش مسیری درست نمی کند مسیری را که بزرگش رفته است را طی می کند پی رو اوست.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۲ ، ۱۰:۱۳
علی اکبر قلیچ خانی