...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

(طولانی است ببخشید  اگر حوصله ات رفت دردوقسمت بخوانش)

++++

می گویند دو دسته از بیمارها هرگز خوب نمی شوند یکی آنان که بیمار نیستند و گمان می کنند بیمارند و دسته ای هم که بیمارند و قبول ندارند بیمارند.

+++

هدایت  یعنی در راه درست قرار گرفتن، طی راه کردن، اهدنا الصراط المستقیم.

دنیا هم که آخر خلقت نیست ادامه دارد پس راه هم پایان نمی گیرد در این دنیا ادامه داریم تا عوالم بعد. دنیا مقصد نیست قسمتی از راه است.

به ما شیعه می گویند یعنی پیرو، دنباله ، دنباله رو . یعنی خودش مسیری درست نمی کند مسیری را که بزرگش رفته است را طی می کند پی رو اوست.

هر چیزی که آفریده شده هدفی در خلقتش هست و حق اش این است که به کمالش رسد . هر چیز شامل اخلاق ، روان ، بدن ، همه جزو مخلوقات رب العالمین اند و حق خلقتش  آن است که به کمالشان برسند یا برسانیم .

تلاش برای در راه درست قرار گرفتن  و استقامت در راه داشتن هر چیزی را تربیت می نامند .

در انسان هر چیز که شامل  اراده  شود امکان تربیت  دارد . موضوع تربیت برای انسان خیلی مهم است.  تربیت انسان از تربیت بدنی شروع شده که پایین ترین شان وجودی انسان است  تا تربیت اخلاقی، تربیت خانوادگی ، تربیت روانی ، تربیت اجتماعی و تربیت دینی. هر کسی به وسع خود تربیت دارد . بعضی بی تربیت اند بعضی در چند تایش بعضی همه اش . باید تربیت را یاد گرفت پیش مربی رفت.

 مثال هایش را زیاد دیده ایم بعضی می بینی که وقتی باهاش نشسته ای خوش اخلاق و خوش نشین است ولی وقتی در جمع می‌روی می‌بینی اخلاق‌اش اصلا جمع بردار نیست. یعنی تربیت اجتماعی ندارد .

 یا کسی را که خیلی اهل نماز و روزه و عبادت است ولی خوش اخلاق خانوادگی نیست. یا شنیده ای طرف بیرون خانه با همه بگو بخند دارد کوچک و بزرگ، ولی در خانواده زهر مار است کسی جرات نمی کند نزدیکش شود .تربیت اجتماعی اش خوب است ولی تربیت خانوادگی ندارد.

 یا دیده اید ورزشکاران را همه دوست دارند و توقع دارند خوش اخلاق ترین باشند ولی حاشیه شان پر از فساد است . این بنده خدا در کسب تربیت بدنی موفق بوده ولی تربیت اخلاقی یا اجتماعی یا دینی نه.

 قوم مسجدی و مذهبی ها مثلا یکی‌ش خود من . با همه علیه السلام بازی شکمی به هم زده ام از خودم جلوتر. این یعنی بی تربیتی بدنی که من به آن گرفتارم و نمی خواهم برای تربیت بدنم زحمت بکشم.

هر مقامی را جای خودش باید بهش رسید و تربیت اش کرد. "بی تربیت"  ناسزایی است که خیلی هامان ارادی برای خودمان سزایش کرده ایم .

 قدیم تر ها هر چقدر خانواده ای تمول مالی افزون تری داشت سعی می کرد آموزه های  تربیتی بیشتری را برای خود و خانواده اش قائل شود. معلم خانگی برای اخلاق و آداب می گرفت برای بچه هایش ، که به آن ها رسم و رسوم یاد دهد . ثروت مساوی بی بند و باری  و راحت تر باشیم و بیشتر حال کنیم  نبود  بلکه بایستی وجنات و سکنات آن تمکن را هم می آموختی.

 

 برای قدم زدن در هر راهی باید سراغ راه رفته ها رفت  برای تربیت هم همین طور.  به آن که تو را به راه درست می برد و حواس اش به تو هست که از راهت خارج نشوی مربی می گویند.  چون نفس انسان وسیع است و راه بی‌انتهاست  برای تربیت همه جانبه ات مربی آن هم باید اهل بی انتها باشد تا بتواند یاری ات کند .

+++

قبل از تربیت آن چه که مهم است نیت از تربیت است نیت ها ی متفاوت شخصیت های مختلف بار می‌آورد .

در فیلم های انگلیسی تاثیر نیت تربیت را کاملا نشان می دهند  با این که خانواده های پولدار و طبقه مرفه، خوردن شان ، پوشیدنشان، نشست و برخاست و سخن گفتن و کلیه مواردی که بازتاب اجتماعی دارد را می آموزند و تربیت اش فرا می گیرند تا هرچیزی و کلمه ای را درست و بجا استفاده کنند    ولی چون نیت خوبی پشت آن نیست نمود زشتی در متن جامعه پیدا می کند . آن ها برای تفاخر کردن یاد می گیرند برای این که نشان دهند ما بهتریم و برتریم از شما هایی که از ما ضعیف ترید. آنها این آداب را برای این می آموزند که خود را کاملا تمیز دهند از طبقات پایین جامعه. الان این جامعه شده جامعه جهانی.  بچه هایشان در بچه‌گی  و در اجتماع کودکانه، شاید مورد تمسخر بچه های کوچه و برزن قرار گیرند که چرا این قدر استخوان قورت داده حرف می زنی و راه می روی و تکان می خوری؟  ولی تن به آنها نمی‌دهند و این می شود شبه عقده ای در آن ها  که در بزرگی سر بچه های هم سن خود در بیاورند که من همانی هستم که تو در کودکی چنانم گفتی و... موضوع خیلی از فیلم هاشان همین طرز تربیت پر اصول و خشک است.

چند باری با این قماش آدم نشست و برخاست داشته ام دیده ام چیزهایی برای یادگرفتن دارند ولی می بینی حس برتری دارند به تو، برای من که خوش آمد نیامده و بهشان گفته ام گنده دماغی را نمی پسندم ولی تربیت را آری.

مسلمان باید همین گونه باشد  ادب و آداب همه چیز را بداند و رعایت کند چون عدالت محور است و مقام عدل هر رفتار و برخوردی اگر رعایت نگردد ظلم به آن است و مومن اهل ظلم کردن نیست.

دین ما پر است از شئون تربیتی .  چون برای هر امری راهی دارد که نشانت می دهد . برای هر کاری چه جنبه فردی و چه اجتماعی آداب دارد. مسلمان واقعی آن کسی است که در جهت نیل به این آداب تلاش کند . مسلمان بسیار مبادی آداب است.  در خوردن، نشستن، خندیدن، گرییدن، صحبت کردن، نوشتن، پوشیدن، راه رفتن، جنگیدن حتی مجامعت حتی به مستراح رفتن و... 

شاگردان مرحوم علامه طباطبایی می گفتند که خدایا این چه نوع نشست و برخاستی است که ایشان دارند چقدر مودب، چقدر خوش و خوبند استاد از کجا آموخته اند؟ بعد که علامه کتاب سنن النبی را از رشته تحریر گذراندند دیدند همه آن حرکات آدابی بوده که پیامبر داشته و ایشان خود را ملزم به رعایت آن می دانسته تا شده علامه طباطبایی.

مظهر تمام تربیت دینی  جناب نبی اعظم صلی الله علیه و آله، پیامبر با داشتن تمامی این آداب ولی چنان  رفتار می کرده  که حتی عرب بیابانگرد مقابل او خود را راحت می‌دانسته  . با تمام سکنات  و تربیت عالی پیامبر، کسی از کنار او نشستن، احساس  ناراحتی نمی کرده که هیچ، فکر می کرده که پیامبر با او خیلی هم صمیمی است همه بعد از ترک مجلس ایشان، احساس شخصیت می کردند، احساس نزدیکی به حضرت داشتند. جذب رفتار خوب او می شدند... چون موضوع به راه آمدن آنهاست نه در رفتن شان از راه وگرنه برای همه سخت است تحمل بی ادب ولی ادب دینداری این است چنان رفتار کنی که بی ادب هم اگر میل به ادب داشت بتواند نمود خوبی و ظهور بدی را در خود حس کند . هر محصول خوبی زکاتی دارد که باید بپردازی.

فرق آداب ما با آداب آن ها چیست؟

در همان است که ابتدا گفتم ما داریم برای هدایت تربیت می شویم برای توحید داریم مبادی آداب می‌شویم و این تفاوت هدف گذاری است که خروجی های آن را متفاوت می کند.

تربیت دینی تعهد می آورد با ضعیفان نشستن می آورد خوش اخلاقی می آورد نه خود برتربینی  و تبختر.

جمله بالا خیلی مهم است خیلی.

+++

من حوصله پارک رفتن ندارم می گویند دیدن درخت و سبزه و گل و بلبل لذت دارد، بله که لذت دارد ، ولی همه اش که لذت نمی شود  چون حس باغبان را بهم نمی دهد ازش زیاد خوشم نمی آید.

 آدم یک درخت داشته باشد که خودش کاشته باشد زحمتش را کشیده باشد و پرورش اش دهد بهتر از صد درختی است که دیگران کاشته اند و تو نسبت به آن نمی توانی حس باغبانی داشته باشی.

باغ در کوفه زیاد بود ولی حضرتش در هر هسته خرمایی شوق درخت شدن می دید و آن ها را به کمالشان می‌رساند. مثل هر چاهی که به آبش می رساند. تربیت شان می کرد به راهشان می انداخت. احساس تعهد می کرد.

 برای انسان موضوع فرق می کند باید بخواهند که تربیت شوند چون اراده دارند مثل هسته خرما، فقط قوه محض نیستند . انسان با هسته خرما فرق دارد.  

زندگی هامان خیلی پارکی شده همه چیز را دوست داریم داشته باشیم بدون تعهدش بدون نگاه به این که هر چیزی وقتی هست کمالی هم دارد و می توان نسبت به آن مسئول بود و کمکش کرد که کمالش را بیابد. لذت بردن را خیلی دوست داریم ، حال کردن را، بی خیالش را .

هر چقدر تعهد در جامعه ای کم شود فسادش بیشتر می شود. جنس مخالف را دوست دارند  برای لذت بردن، حوصله تعهدش را ندارند، ازدواج نه. پدر و مادر را دوست دارند به شرطی که مریض و نیازمندش نگردند وگرنه خانه سالمندان. بچه ها را دوست دارند به شرطی که وقتشان را زیاد نگیرد وگرنه مهد کودک . همسایه را دوست ندارند حالش را هم نمی پرسند و اصلا نمی شناسندش شاید فردا کاری‌ش به ما افتاد و... نیازمند را هم همین طور، صندوق صدقاتی هست که کار تعهدشان را انجام می‌دهد.

بی تعهدی درد امروز ماست که به آن مبتلاییم. نمی خواهیم تعهد به خرج دهیم . تربیت دینی مان ضعیف شده. جاهایی، مربیانی که تربیت مان کنند را نمی رویم دنبالش. حتی هیئت رفتن مان هم همین طور شده. قدیم ترها با دوستان می گفتیم  که اگر جای این همه هیئت رفته بودم باشگاه و فقط دمبل زده بودم قهرمان بدنسازی می شدم . بی تعهدی در جاهایی که باید مظهر تعهد و محبت باشد ...

+++

پدرهای قدیم می گفتند از ما که گذشت بگذار بساطی آماده کنیم حداقل بچه هایمان موفق شوند و بتوانند درس بخوانند . صبح تا شب کار می کردند.آنها مثل ما هوس هم داشتند ولی تعهد نیز هم.

 مادرها هم همین طور . همسایه ها حال هم را می پرسیدند می رفتند به هم سر می زدند هرکسی دست‌اش به دهانش می رسید چند خانواده نیازمند را حالش را می پرسید. انتهای راه را در دنیا نمی دیدند دنیا مقصدشان نبود ،خانه،  ماشین،  ویلا ...

از آدم هایی که همه اش حسرت قدیم به زبان دارند خوشم نمی آید و این کار را دوست ندارم ولی بعضی وقت ها تذکرش بد نیست. همسایه ای داشتیم بچه اش عقب ماندگی داشت خیلی بنده خدا وضعش بد بود شب تا صبح هوار می‌کشید پدر و مادرش به سختی او را نگه می داشتند خانواده پر جمعیتی هم بودند مثل خانواده ما، چند باری پدر بچه از پدرم عذر خواهی کرده بود که ببخش ما را که این همه سر و صدا داریم . یک باری از داداشم خواسته بود اگر زیاد اذیتیم برود از دست آنها شکایت کند بچه را منتقل کنند بهزیستی. سر سفره شام برادرم گفت  پدرم ناراحت شد که چرا همسایه این خواسته را داشته ، شب رفت درخانه شان . گفت دردشما درد ماست بچه تو هم مثل بچه من . دستت را نمی‌گیرم ببخش ، چرا این خواسته را داشته ای؟ او گفته بود رویم نشد به خودت بگویم به پسرت گفتم که نکند آن ها ناراحت باشند و تو به ما نگویی . بابام که از آنجا برگشت به همه مان گفت اگر کسی حرفی بزند یا برخورد بدی کند یا به روشان بیاورد حلالش نمی کنم.

 چند باری دیدم که بعد از ظهر پدرم با چند تا غریبه  آمد خانه مان، به مادرم هم گفت که پذیرایی‌شان کند یکبارش چند تا سرباز بودند. بعدش که پرسیدیم که بودند؟ می گفت در این شهر غریب بودند .

وقتی که مستاصل گوشه خیابان نشسته ای را می بینم و از کنارش بی تفاوت می گذرم از پدرم خجالت می کشم.  

داریم به سبک ماتریالیست ها، پوچ گرایان مسلمانی می کنیم  نه به سبک پیامبرمان. مسلمان اسلام نیستیم . تسلیم چیز دیگر شده ایم.  نماز می خوانیم بدون یاد گرفتن رسم و رسوم اهل نماز .شهادتین گفته ایم و اسلام داریم  ولی مسلمانی نه.  

+++

باید طوری مسلمان بود و اسلام را عرضه کرد در رفتار و اخلاق،  که طرف دست از دین خود بردارد. چرا؟ چون جلوه برتر بودن این دین ،دارد از پیروانش می زند بیرون .

 فکر می کنی اسلام چطور به آفریقا و چین و دور و نزدیک رفته؟  مومنی یا  تاجری مسلمان که با اهالی آن بلاد  خرید و فروش می کرده - مثل الان اینترنتی و از راه دور نبوده-  می‌رفته تا جنس ها را بفروشد و جنس جدید بخرد،  مدتی طول می کشیده، در همان زمان محدود و چند خرید و فروش بعدی ، می‌دیدند بابا این چه آدم حسابی است. باهاش رفاقت می کردند ، دوست می شدند، پای حرفش می نشستند می‌گفتند این ها را از چه داری ؟ می گفت از اسلام و آن ها می‌شدند مسلمان ، و هل الدین الا الحب؟ اول جذب مسلمان شده بعد جذب اسلام .

دین راببینید در آندلس مانده یا در لیبی و سودان،  کجا صدای اذان دارد؟ آن جا که دین با رسم و رسومش رفته  با مسلمان با تربیت رفته  .


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۳۰
علی اکبر قلیچ خانی

پیامبر

نظرات  (۵)

۰۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۳۲ چلچله مهاجر
سلام 
خواندمتون غبار .
 ممنون که بازهم و باز و باز و . . . متذکرمان می شوید . 
علی یارمون
پاسخ:
سلام برادر  والعاقبه للمتقین
۰۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۰۷ یادواره شهدا
پاسخ:
       ...
سلام.
راست می گویید.دلم به خیلی چیزها بسته شده...
اگر فقط دلبسته خدا بودم، قطعا بخاطر او متعهد می شدم.
أ ارباب متفرقون خیر أم الله الواحد القهار؟
پاسخ:
سلام برادر خدا خیرت دهد ...حرف سر متفرقون است
۳۰ دی ۹۲ ، ۱۴:۰۸ احمد اسلامی
سلام بر پیامبر رحمت...
و بعد سلام بر غبار ...
...........................
...........................
...........................
...........................
یا علی

پاسخ:
سلام احمدجان سلام  برحضرت نقطه باء سلام  برعلی
۳۰ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۵ امیرحسین حاجی زاده
تکمله ای بود بر منبر شیخ
ممنون
پاسخ:
سلام برادر ، عریضه ای بیش نیست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی