...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

قاسم آباد (17)

سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ


از فضای قاسم آبادهای قبلی کمی دور شدم آن هم عامدانه، چون فلسفه نوشتار قاسم آباد فقط خاطره گویی نیست، دغدغه پردازی است ، به دغدغه های ایجاد شده پرداختن هم ،جزء فلسفه وجودی قاسم آباد من است ، غریبه آشنا یکی از این دغدغه مندان است که خصوصی با من طرح می کند  شاید در ذهن خیلی ها این سئوالات شکفته باشد پس باید پرداختش تا شکوفه نماند و به سیب قرمزی غلط زنان در رود ذهن ها تبدیل شود .غریبه آشنا را دوست دارم

 پیام خصوصی غریبه آشنا در نظرات قاسم آباد 16 با متن:

 " سلام برادر یه سوال آیا با خاطره نویسی که همه دوستان به پیروی شما در وبلاگهاشان راه انداخنه اند به کجا خواهیم رسید؟ آیا بیرق سید الشهدا  نیازمند خاطره های دوستان است ؟ دیگران از این خاطرات چه بهره ای می برند ؟به نظرتان فضای مذهبی مجازی نیازمند خاطرات ماست؟ "

اول این که، سئوالات مهمی را دوست عزیزم مطرح کرده اند .البت اگر خصوصی نبود شاید در جواب همان کامنت نقطه نظراتم را می گفتم ولی چون خصوصی است و گمنام ،می توان به محل بحث عمومی گذاشتش . از این که او سئوال مند است خیلی خوشحالم . این سئوال ها و دست و پا زدن ها برای دادن جواب منطقی و درست به آن، خود عامل پیشرفت است...

نکته دگر این که  جواب سئوال هر روزه "چطوری؟" را هم می شود گفت خوبم و هم می توان با ارائه گزارش دقیق و مکتوب پزشکی و روان شناسی از تمام اعضا و جوارح و  تست های مختلف روان شناسی در حد کتابچه ای پر از کلمات تخصصی به زبان فارسی و غیره پاسخ داد. "خوبم "می گویی تا دگر سراغ چنین پروسه پیچیده وحشتناکی نروی که نیاز به تائید دهها متخصص و کارشناس دارد و آخرش هم معلوم نیست جواب تست ها چه از آب درآید. جواب این سئوال هم اگر بخواهم دقیق بپردازم خیلی دلایل دارد ولی گزیده گویی می کنم

یک نکته ای که مورد غفلت ایشان قرار گرفته این که در 42 بارگذاری تا کنون بنده ، 17 یا 18 موردش در خصوص خاطره نویسی است باقی اش بیان دردهای اجتماعی و مقالات اخلاقی و آسیب شناسی است  بنده هم از روز اول این وبلاگ که- با اصرار و پیگیری اخوان عزیز - راه انداختم جامعه هدفم را دوستان هیئتی و مسجدی ام قرار دادم و موضوع ارتباط گیری ام هم این طیف از دوستان هستند  نه کس دیگری. آن هم نه فقط ارتباط گیری، که بتوانیم نسل های مختلف دوستان و رفقایمان را در فاز اول بازشناسایی کنیم و دنبال حلقه های وصل دوباره بگردیم و توان مجموعه را از این که هست بیشتر افزایش دهیم  عصر اطلاعات و ارتباطات هست و ما هم در پایتخت بزرگی از این دنیا در حال زندگی هستیم به همین راحتی وقت خالی برای دوستی هامان پیدا نمی شود یک سیستمی را که اهل کفر برایمان ساخته و در اختیارمان گذاشته اند را با صله ارحام آب تطهیر برویش می پاشیم .

 بحث را کمی جدی بخواهم بپردازم اینچنین می شود که:

در تعریف از مزایا و کارکردهای دانش سازمانی می گویند بنا نیست که کسب دانش  تان همه از فضای بیرون اجتماع تان باشد در همان محدوده کاری و کارگاهی تان اتفاقاتی می افتد که منجر به تجربه افراد می شود که حفظ این تجربیات برای حفظ و پیشبرد آن سازمان بسیار مهم و کاربردی است که شاید در سازمان یا کارگاه دیگر اتفاق نیفتد . می گویند همین تجربیات را در حد خاطره، اتفاق یا هر نوعی که می شود از افراد آن اجتماع جمعش کرد جمع کنید دسته بندی کنید ویرایش کنید آن می شود سرمایه سازمان. هنوز هم که هنوز است خیلی ها به پیروی از جناب " لیست " تئوریسین بزرگ قرنهای قبل سرمایه سازمان ها را انسانها و دانش و تجربه آن ها می دانند مقابل جناب اسمیت. ما که اهل سفره حضرت مولی الموالی هستیم ایشان برای مان کافی است که فرمودند ثمرة التجربة حسن الاختیار؛ ثمره تجربه ، گزینش نیکو است. جنابعالی اش از تجربه به عنوان عاملی موثر در فراروی انتخاب ها و مراحل پیش روی زندگی یاد کرده اند .  به این خاطرات نباید پیش پا افتاده نگاه کرد در یک تفکر سازمانی همین خاطرات سرمایه های ذی قیمتند وراه گشا. خیلی چیزها را ما در هیئت و بسیج و مسجدمان تجربه کرده ایم که خاصتا در همین فضا و برای همین آدم ها اتفاق افتاده و یا هنوز برای جمع های دیگر زمان اتفاقش نرسیده است ولی گرفتارش خواهند شد و با دیدی که از مطالعه این خاطرات می یابند می توانند راحت و دقیق تر با موضوع کنار بیایند نگاه کنید به همین مجموع خاطرات که چقدرش تکراری است و یا خیلی شبیه هم ،خب اگر قبل تر این کار را کرده بودیم و این فضا را ایجاد کرده بودیم شاید خیلی از دوستان را از دست نمی دادیم و یا خیلی از راههای بن بست را طی نمی کردیم . اگر به من بگویند سیستم صوتی هیئت- با میلیون ها تومان هزینه - بیشتر می ارزد یا نوشته های بن بست کوچه چلچله، بنده  نوشته ها را انتخاب می کنم چون ده سال دگر این سیستم دوزار بدرد نمی خورد ولی آن نوشته ها به عنوان سند مکتوب قابل بررسی و  قیمتی است . به کمی عقل من نگاه نکنید این خاطرات برای اهل عقل و فهم که شما یکی از آن هستید در آینده بسیار راهگشاست و بدرد بخور.

مطروحه فوق نگاه مهندسی داشت آن هم از منظر صنایع، ولی روابط انسانی فراتر از مهندسی است  من در تحلیل انسانی ،جامعه شناسی را بیشتر از مهندسی قبول دارم.

 جوامع مترقه وقتی به حدی از ثروت و مکنت می رسند تبختر مالی ارضایشان نمی کند می روند سراغ تاریخ سازی برای خود. در جوامعی هم که به شدت بیگانه پرستی مد شده اندیشمندانش یکی از راه های باز خلق ارتباطات بومی را برگشت به خاطرات و تاریخ خود می پندارند که راه مجرب و موثری است.

 وقتی که از هیئت ما و یا نسل دوستی های قاسم آبادی مان بیش از 20 سال می گذرد و می توان با جمع آوری خاطرات ، اسامی دوستان و نسل های مختلف و طیف های رفتاری گذشته ، تاریخچه ای مدون داشت که در آن زمانکه به مواردی چون خودبیگانگی و یا تاثیر گذاری اجتماعی رسیدیم  بسیار بدرد بخور است چرا اقدام نکنیم شرط عقل است که روز امنیت فکری هم برای اتفاقات تلخ آینده کرده باشی.

از طرفی جامعه با ثبات، جامعه دارای تاریخ و فرهنگ خاص خودش است . ما همه این ها را داریم ولی غیر مدون، باید جمعش کرد و بایگانی اش تا بدست نسل های بعد هم برسد بدانند چه کسانی آمده اند و چه ها کرده اند و به کجا رسیده اند . العاقل یکفی بالاشاره ، حضرت از ما رفتار عاقلانه می خواهد خواسته سیدالشهداء علیه السلام از ما چنین است تکرار مکررات نشانه بی تدبیری و کم عقلی اجتماعی است که دور از شان محبان حضرتش هست  و برای نگهداشتن درست بیرقش باید مجهز به این ها بود.

مورد بعدی هم که خیلی مهم است بحث ثبت تاریخ لایه های پنهان اجتماع است که برای آیندگان ،مطالعه و بررسی آنها بسیار ذی قیمت است . اگر کسی بخواهد ده سال بعد رمانی در فضایی شبیه  محله ما  با ابتدایی که آغازش به بیست سال قبل ترش بر می گردد  بنویسد این وبلاگ ها به اندازه یک معدن طلا برایش ارزش دارد. باور ندارید از نویسندگان بپرسید.

پدران ما شاید سواد درست ودرمانی نداشتند شاید مکنت مالی آن چنانی نداشتند نه این که آن ها هوسی و شهوتی و خوش گذرانی نمی دانستند ولی همه این ها را زیر پا گذاشتند با چندرغاز حقوق کارمندی و کارگری شان فضایی را آماده کردند که من و شما برویم دیپلم بگیریم لیسانس دار شویم  کتاب بخوانیم . اگر پدران ما چنین دید وسیعی و گذشت از خود را نداشتند مطمئن باش من و شما وسیله ارتباطی مان اینترنت نبود نخ سیگاری بود کنار یکی از همین جوهای پر کثافت. پس در حق دیگران مان بزرگ اندیشی کنیم و راه را با بیان خاطرات و فضاهایی که در آن بزرگ شده ایم برایش باز و روشن کنیم. از چلچله و سایر دوستان که دارند خاطره نویسی می کنند بسیار ممنونم و عرض خسته نباشید دارم . خدا را چه دیدید شاید با جمع آوری، ویرایشی و حوصله ای ،بتوان کتاب پر خواننده ایش کرد برای همه. کوچه نقاش ها ، دا و خیلی از این دست کتاب ها را خوانده ام چیز خیلی بیشتری از خاطرات دوستان ما ندارند .

فی الحال عقل من این قدر می کشد ازتان عذرخواهم و از غریبه آشنا ممنون .

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۶
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۱۳)

سلام .قالب نو مبارک اکبر جان خدا قوت.با همه توان به کارت ادامه بده که ان شاءاله خیر خواهد داشت.برای من که مایه برکت بوده "خاطره نویسی" شما.
پاسخ:
سلام برادر، نظر لطف شماست، محتاج دعای دوستانم
نوکری حرمش پادشهی دو سراست

بخدا این سمتم را به دو عالم ندهم
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۵۹ علی اصغررامندی
هرچه داریم همه از کرم الله است
زندگیم همه از حضرت ثارالله است
پاسخ:
خیر ببینی برادر
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۵۶ علی اصغررامندی
سلام.
اینکه دوست آشنامیفرمایند،"ماشاا... همه زبان انتقادی دارن و نیمه خالی لیوان رو میبینن.فقط در یه ایام خاص مثل محرم تو کارا مشارکت دارن.ولی یکی نیس بگه هیئت تو تموم سال برنامه داره.نیاز به همکاری همه هست.نه اینکه کار فقط رو دوش چند نفر باشه.خوب اون بندگان خدا هم زندگی و کار هم دارن.همه منتظرن یه موردی تو هیئت پیش بیاد تبدیل به جنجالش کنن و هی به همه چی گیر بدن." کاملا صحیح، از سردلسوزی و قابل احترام است. ولی هرکسی که در هیات ما کارانجام میدهد ازروی علاقه بوده و خواست خود اهل بیت علیهم السلام است که این توفیق نصیب ایشان شده و انشاء الله خوداهل بیت علیهم السلام قبول فرمایند.اگر کسی هم بهره ای از امورهیات نبرده نه اینکه اهل بیت علیهم السلام نخواسته اند بلکه حتما مشکلاتی باعث این امور بوده است. علی ایها الحال من به عنوان کوچکترین عضو دست بوس همه عزیزان هستم و بعنوان خاک پای خادمان و نوکران اهل بیت علیهم اسلام قدوم دوست آشنا را به دیده گذاشته و منتظرات نظرات مفید و سودمندشان هستم.
یک عمر میتوان سخن از زلف یارگفت
درفکر آن نباش که مضمون نمانده است
پاسخ:
کسی که برای من تعریفش مانده است اصغر رامندی است. او فقط حرفهای درست نمی زند کارهای خیلی درست انجام می دهد و آن چه که هر فضایی برای پیشرفت نیازمندش است چنین آدم هایی است.  خدمت او به دستگاه حضرتش را کاری ندارم که با خود حضرات است از او ممنون این همه خدمتش به خودم هستم.
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۵۰ محمد جمشیدی
 . . . !!! . . .
پاسخ:
از این که مقابل انتقاد دیگران سکوت با تامل داری ممنونتم. این از نشانه های پیشرفت فردی و اجتماعی است
۰۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۵ ناصرشریفیان
باسلام وعرض ادب به شما وآن غریبه ناآشنا(البته بسیارآشنا!)

شادمانم که سایت شماآرام آرام میدان رزمایش اندیشه هاوتفکر ها وسلیقه هامی شودوبا شناختی که ازشمابزرگواردارم بایددراین رزمایش نه خودرامقابل دیگران بدانید ونه داورآن اندیشه ها.

اکبرعزیزمابایدآینه اندیشه هاباشدنه چیز دیگر.
وانصافاتاکنون نیز چنین بوده وهست وبه همه ونظراتشان مخلصانه برخودنموده اید

وصدالبته جایی که خودافرادازشمابزرگوارسوالی داشته اندیاتکلیف دیده ایدتا پاسبان مبانی وزیرساخت های فکری انسانیت ومسلمانی باشید بازکریمانه جواب داده ایدواین برخوردبسیارارزنده است.
وزیباتراین است دوستان ما که نظرمی گذارندازسیره شمابزرگوارانه تبعیت کنند

وبه نظرات مخالف عجولانه جواب ندهند.
مثلا برادرم محمدجمشیدی بایدبداندکه ناخواسته به آقای غریبه ناآشنا توهین کرده است ویقین چنین برادربزرگواری می داندکه درفضای مجازی نظرات گمنام
ازقواعدوبدیهبات بازی وبازیگران وب است.
وبیشتربداند بگذاریم همه جرات کنندبانام وبی نام حرف بزنندوشایدهم بخواهند

مخالف بگویند.این هم خوب است .آیاآقای غریبه آشنا!ازآن هاکه سکوت می
کنندوبی خیال اند بهترنیست.؟قطعابهتراست .
جمشیدی عزیزم حتمامی داند"اندیشه های مخالف سازهایی هستندکه خدابدان ها اجازت نواختن می دهدتاپویندگان ورهروان وهمرهان حقیقت،همواره هشیاروبیدار باشند.وکمترین دست آورد سازهای مخالف برای رهروحق،صبوری است.وصبوری میان راهی نزدیک وپرسرعت دردرک حقایق عالم است.
به نظر،غریبه آشنا نیز دوستی ازدوستان ماست که آمده تابه سهم خودپله ای ازنردبان سعودمادررسیدن دستان به آسمان کشید ه مابه سمت بهتردیدن وبیشتردیدن باشد.غریبه های ناآشنا،آشنایان غریبی هستندکه درون مارابه سنگ صبوری وروشن بینی محک میزنند.
نظام اسلامی ماووجودخودماثمره انفاس قدسیه امام"ره"وسربازان به خون خفته شهیداوست که بانثارعمروجوانی وداروندارشان حتی آبرویشان برای تفکرو آزاداندیشی خودودیگرات نمودند.سلف بزرگواران این سیره حضرت آیت ا...خامنه ای(مدظله العالی) که هماره فریادرسای تفکروآزاداندیشی بوده وهست.

پس ماکه پیروان ولایتیم حرف مخالف رامی شنویم .شایددرسازاونوایی باشد
که یابه خطاهامان متوجه می سازد،یابرهرآن چه به ان ایمان داریم پابندمان می کند،یا...!
ودرپایان درودمن به همه دوستانم وهمه مخالفانم ،وحتی به دشمنانی که مرابادشمنی خویش دریافتن حقیقت وپایداری دراصولم بهترین یاوربودند.!

والسلام علی من التبع الهدی!

قلم شما ودوستانتان وحتی دشمنانتان نورانی!!!

دوستدارودعاگوی همیشگی شما

مش ناصر
 
پاسخ:
سلام برادر، آویزه گوشمان فرموده جنابعالی.
۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۷ غریبه ناآشنا
سلام.
در پاسخ به نظر آقای جمشیدی مزاحم شدم دوباره.
من جسارت دارم دنبال جنجال الکی و حاشیه نیستم.
دروغم نگفته باشم میترسم سنمو بزنید تو سرم.
به هر حال از سر دلسوزی گفتم.
یا علی.
پاسخ:
سلام برادر، غریبه هامون زیاد شدند آشنا و نا آشنا. کلی وقت گذاشتم تا متوجه شم منظورت از"سنمو " مفهوم "سنٌ من"  است... همین که بامایی معلومه خیلی جسوری. به خودت نگیر. کمی گذشتتو هنوز هم قائلم خودت هم قائل باش. شماها برای من خیلی ارزشمندید. یاعلی
۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۱۰ امید زکی زاده

این خاطرات مفید است.

حداقلش برای کسی که تازه بخواهد بیاید توی هیئت، بعد از خواندن این مطالب احساس آشناییِ بیشتری با هیئت خواهد داشت.

فرض اش را بکنید همه پاکارهای هیئت خاطرات خوبشان را می نوشتند

مثلا همین حاج اصغر آقا رامندی-یا قاسم اسلامی-یا حاج قاسم و ....

کلی جلوتر از امروز بودیم

هنوز یادم نمی رود خاطره ای از حسین رامندی که توی مجله نگاه مثبت چاپ شده بود که از بالکن شان افتاده بوده توی حیاط... وقتی رفته بوده وسایل هیئت را بیاورد

اگر بچه های هیئت جمع خودشان را محکم تر و نزدیکتر حفظ کنند شرط است

اما باید باشند کسانی که توی این جمع مطالب سودمند و مفید برای هدایت تزریق کنند

که الحمدلله داریم

شیخ-خود اکبر آقا-قاسم آقای کارگر و حاج قاسم و امثالهم

فرض کنید سالها قبل این اتفاقات می افتاد و الان دغدغه جمع می رفت روی صحبتهای هر هفته شیخ

فرض کنید این خاطره گویی ها و نوشته ها در فضای وب همه اهالی هیئت را با اینترنت مفید، آشنا می کرد

بعد هر هفته صحبت های شیخ را بین خودمان بحث میکردیم و...

پاسخ:
ماهی خوران به این قائلند که هر وقت ماهی را ز آب بستانی تازه است. ممنون برادر .خیلی این خاطرات ذی قیمتند با این فرض قبول که قدر زر زرگر شناسد...
۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۶ محمد جمشیدی
سلام بر علی اکبر آقای قلیچ خانی بزرگ دل
اولا ممنونم از خاطره نویسی شما  .
ثانیا برای شخصی که جسارت نوشتن نامش در کامنت ها را ندارد , این همه توضیح و تفسیر لازم نبود . 
ما که می دانیم چه می گذرد . ایشان هم اگر نمی داند , بداند که باید بداند .
پاسخ:
سلام برادر، ممنون که سر می زنی، در این سئوال و جواب ها ، وزن ها مشخص می شود .باید بدانیم کجاییم و چقدریم
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۱۶ چلچله مهاجر
سلام 
داداش کوچه نقاش ها !!
نه کوچه کفاش ها 
در ضمن کاغذ دیواری تون مبارک ، تدارک عید دیده اید ؟
علی یارمون
پاسخ:
سلام برادر، نمی دونم چرا اسم کتاب این طور در یادم مانده ، ممنون از تذکرت، زورمون به خودمون نمی رسه که کمی نو کنیمش ولی به صفحه وب آری
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۲۶ امیرحسین حاجی زاده
احتمالا این دوستمون توی کار نیست که بدونه این حرفای شما چقدر به درد ما میخوره!
در فعالیتهای فرهنگی پایگاه بعضی جاها استناد ما به همین خاطراته.
حتی به ذهنم رسیده بود یه خلاصه ای از جاهای مهمش رو آماده کنم که در جلسه دانش آموزی با مربی ها و خود آقای باقری بحث کنیم. 
اگه فرصت بشه
ممنون از مطالبتون
یاعلی
پاسخ:
سلام برادر، هم از شما هم از غریبه عزیز ممنونم ، انتقادها سئوالات باید مطرح شود و باید جواب درست و منطقی داده شود وظیفه ما پاسخگویی مناسب است. هر چه سئوالات در ذهن دوستان بیشتر مطرح و پاسخ مناسب به آن داده شود منجر به اتحاد و هم فکری بیشتر می شود.
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۱۰ محمد تقی عسکری

سلام

قالب قبلی وبلاگ بهتر و خوانا تر بود.

به نظرم  همیشه نباید هر سوالی و با جوابی در همون حد پاسخ داد اگر دید جذب کردن و جمع کردن مجموعه دور هم رو داریم.

البته بنده خودم هم همینطورم اگر انتقاد ی از دوستان متوجه من بشه می خواهم سریعا خودمو تبرئه کنم و آخرش هم بگم حق با شماست.

حق با شماست برادر

برقرار باشید

پاسخ:
سلام ، قالب رو کمی تغییر دادم  که تنوعی باشدمنظور  فرموده تان را نگرفتم . یادمان باشد انتقاد محاکمه نیست که تبرئه داشته باشد چه من چه هر یک از دوستان.
۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۵۵ غریبه ناآشنا
سلام.
اینکه بچه های هیئت همه جوره باید دغدغه امورات هیئت رو داشته باشند باید تو هیئت عمومی بشه نه اینکه فقط یه عده معدود در حد انگشتان یک دست امورات هیئت رو بچرخونن.ماشاا... همه زبان انتقادی دارن و نیمه خالی لیوان رو میبینن.فقط در یه ایام خاص مثل محرم تو کارا مشارکت دارن.ولی یکی نیس بگه هیئت تو تموم سال برنامه داره.نیاز به همکاری همه هست.نه اینکه کار فقط رو دوش چند نفر باشه.خوب اون بندگان خدا هم زندگی و کار هم دارن.همه منتظرن یه موردی تو هیئت پیش بیاد تبدیل به جنجالش کنن و هی به همه چی گیر بدن.
من با اینکه سنم از بقیه کمتره ولی از بعضی بزرگترای هیئت خیلی ناراحتم بابت ایرادایی که بعضی مواقع الکی گندش میکنن.
یه کم گذشت هم خوب چیزیه.........
ببخشید اگه سرتون رو درد آوردم......
پاسخ:
با "یه کم گذشت هم خوب چیزیه "کاملا موافقم نه کمش بلکه با گذشتش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی