...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

تحویل سال

جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۴۰ ق.ظ

بچه دربغلش بود، تازه یکسالش شده بود،  تو چشمای بابا نگاه می کرد ، با زبون تازه درآورده اش می‌گفت بابا ، یا بوسش می کرد ویا  لپ‌هاشو می چسبوند به لبای بابا، زنش‌ روبرویش ایستاده بود، از این که بچه اش اینجوری دلبری پدر می کند قند در دلش آب می شد . خیلی خوش بودند . مرد دستش به چادر زن بود، دست زنش را از زیر چادربه دست گرفت و محکم  نگهش داشت، زن لبش را گاز گرفت مرد هم دستش را رها کرد . زن چشم در چشم مرد ، هر دو داشتند گرمترین نگاهها را به هم تقدیم می‌کردند.  پسر گرم بابا داشتن بود ، زن اش هم همین طور.

اتوبوس داشت راه می افتاد باید سوار می شد . بچه را داد بغل مادرش. بچه، گردن پدر را رها نمی کرد،  نگاه به چشمای مرد می کرد و هی می‌گفت بابا ، مرد بوسیدش و از خود کندش، سپرد به مادرش. بچه لبش جمع شد و بغض کرد. .گفت مواظبش باش. بچه گریه اش در آمد ، زن هم همین طور. مرد سوار اتوبوس شد. روی پله اول اتوبوس ایستاد و دستش را به نشان پیروزی تکان داد. زن هم دست بچه را برد بالا و تکانش داد . زن و بچه، نگاهشان از مرد جدا نمی شد، بچه داشت گریه می‌کرد .

 کسی داد زد برای پیروزی رزمنده های اسلام بلند صلوات بفرست ...

 زن، سالهاست با همین تصویر عید را بر سر سنگ سفید مزار شوهرش تحویل می کند. با اشک هایی که از پسر وتازه عروسش پنهان می کند و همان نگاه گرم به عکس شوهرش . قطعه شهدا.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۸
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۵)

دلم لک زده برای هق هق گریه کردن های بعد از یک دل سیر سینه زدن آن قدیم ها  ....  آن روزهایی که ابراهیم یادگاری و رفقایش میاندار بودند . 
پاسخ:
همه چیز عوض شده و خدا را شکر بهتر ها نشسته اند با این که برای من جای ابراهیم همیشه خالی است
۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۱۱ یار هفتاد و سوم
سلام.
از نظراتی که میدید ممنون.واقعا خوبن.

راجع به این متن، فکر کنم لکه ی ابهام بزرگی با خوندن پاراگراف اوا و دوم ایجاد میشه که با پاراگراف سوم سوراخ میشه (نمیترکه ها) و بادش خالی میشه.
به نظرم کلید واژه هایی درخور در پاراگراف 1و2 خیلی میتونه متن رو جذاب تر کنه.

در مجموع تلنگر خوبیه. پایدار باشی
پاسخ:
ممنون برادر، در خدمتیم
عیدانه بود .
یا حق 
پاسخ:
عیدشما هم مبارک.
۰۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۱ ناصرشریفیان
باسلام،ادب واحترام
امیدسالی راکه نونامیدیمش وروزی راکه عیدقراردادیم برهمه مان رب کریم مبارک قراردهد.
...وامابعد/به دوست ،برادر،وعزیزم جناب محمدآقای جمشیدی که به جهت متعهدبودن ایشان ایضامسولیت شناسی این عزیز ،علاوه صعه صدرارزنده وبی بدیل ایشان دربی ادبی های برادرش - مش ناصر-برای اینجانب براذری ارزشی وبزرگواربه نظرمی رسدبرای شما نظری -به شرح فوق الاشاره - گذارده اندکه به نظرقدری تامل وشاید اصلاح دراین دیدگاه بهترباشد.
برادرم محمدعزیزعالم -زمبن وآسمان وآن چه بین آن هاست -به اعتباراین که خالق ان هاخداست هیچ یک حقیروپست نیست.
قرآن کریم می فرمایند:
یسبحون لله ما فی السموات ومافی الارض

وقتی آن چه که درزمین وآسمان هاست تسبیح خداکنند-آن هم مستمروبدون توقف -آیااینان رامی شودحقیرنامید.!؟
آیازمینی که رب کریم بدان قدرت باروری داده تابه اذن اودانه رادرخودنگه داردو بپروراندتا روزی که ازدل این زمین خاکی برون شود وآبادکندوآبادی زاید،می تواند حقیر باشد.زمینی که بدن های خوبانی چون علی وبچه های علی وانبیاواولیا"ع" راطی فرون متمادی به سلامت وبه امانت نگه داشته ومی دارد می تواند حقیرباشد.
ازجهت دیگر

زمینی که بی غرض محمدعزیزم حقیرش نامیدروزی مهدپرورش همین شهیدانی بوده وهست که این بزرگوارازقول همین شهیدان بی مرض  آن راحقیرمی نامد.
شهیدان همواره شاکرانی بودندکه ایستاده وخمیده ورمیده وغلطیده ،ندای ذکرو شکرشان ،حتی صدای سکوتشان پی درپی آسمان وآسمانیان راشب های قدر
وچه بسیاردیگرشب هامسافران زمینشان می ساخت وپابوس زمین وزمینیان می نمودند.چه بساهمین شهیدان واسطه عدم نابودی زمین وزمینیان ازآفات بعض آدمیزادوجنیان وسیل وزلزله و...درنزدخدابوده اند.!
مگرممکن است شهیدان نمک خورده ونمکدان بشکنند.
شهیدان مردان وزنانی بودندکه وقتی به آسمان درآمده اندهمواره قدرشناس زمین وخاکیانند.همواره شهیدان به پای زمین وزمینیان وعاقبت این دوبه درگاه رب کریم ملتمسانند.
آن چه زمین خدا وزمینیان پاک سرشت راخجل وشرمنده ،نه حقیرنزدرب کریم نموده است نادانی های بعض آدم های دوپاست.نه خودزمین واهالی تسبیح گوی او.
قلمتان نورانی
محمدعزیزم مراببخشد،شماهم هم ببخشید
ارادتمند وهمواره دعاگوی محمدعزیزم وشما
مش ناصر


پاسخ:
سلام برادر، سال نوی شما هم مبارک، بیت شعری بوده و منظور زمینینان اند که درگیر مادیات مانده اند و رو به آسمان نمی کنند به استعاره و عاریت و وزن شعری زمین گفته شده ...التماس دعا
    به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند :
             زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها . . . 
پاسخ:
به آسمان که رسیدند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی