...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

افراطی گری

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۹ ب.ظ

قبل از حاج حسین آقا نجفی، آقای عزالدینی پیش نماز مسجد بودند ایشان چون کار دولتی داشت اغلب روزها نمی توانست برای نماز ظهر در مسجد حاضر باشد ، ظهرها نماز را به جای ایشان حاج آقا جبلی و یا حاج آقای دانشی کهن می خواندند. پیش نماز مومنین بودند. از مدرسه برمی گشتیم و یا در تابستان ، پاتوق و تفریح مان مسجد بود صبح، ظهر ، شب . تعریف تصویر حاجی دانشی در ذهنم: چهره ای پرجنم و آرام و قلبی مهربان. من که جز خوبی از این پیرمرد ندیدم. در جوانیم فکر می‌کردم اینها همیشه پیش خدایند. خیلی دست نماز ما را گرفت و بالا برد. کسی مثل من که فهم حمد و سوره را ندارد امام جماعتش باشی و حمد و سوره اش را به گردن بگیری و بخوانی و بالا بکشی خیلی کار کردی و او این کار را برای من انجام داد. زیر تابوتش را که گرفته بودم یادش بودم که او چه از ما به آسمان رساند و مارا ببین که دست مان فقط به تابوتش رسید که در آسمان نگه داریم . حداقل حقی که به گردنم بود از آن پیرمرد مهربان.

 فرق پدرو مادر شهدا با دیگران،این است که خدا پدران و مادران شهید را اول جان شان را گرفت بعد جسم شان را. سالها بعد جسم شان به قلب شان ملحق می شود. زمان مرگ شان. پای ثابت همه طیف های بچه های مسجد در مصاحبه با خانواده شهدا بود. خداش بیامرزاد  .

+++   افراط  +++

1) با اوج گیری دوباره جریان افراطی دینی و مذهبی در مناطق اسلامی همانند داعش،  شاید بد نباشد کمی به این موضوع بپردازیم

موضوع افراطی گری دینی ، و در اسلام فرقه ای و مذهبی، ریشه تاریخی دارد . یکی از راههای رسیدن  جاهلان به قدرت ، ثروت و شهرت، تقدس مابی است. البته همیشه جاهلان و مغرضان در حلقه دوم جریان افراطی و انحرافی قرار دارند . عاملان عامد یا جاهلی که متعمدا یا ناخواسته بازیچه فکر پیچیده و مخربی خارج از دنیای اسلام قرار گرفته و همانند عروسک های خیمه شب بازی، دست های پشت پرده ای هنرمندانه این جریان را به راه انداخته و هدایت می نمایند .  حرف همه شان در ابتدای امر یکی است، در توهمی از دینداری خود را قرار می دهند که انگار حقی به جز این ها وجود ندارد. افراطی گری  از ابتدای رویش و پرورش اسلام در مکه و مدینه  وجود داشته و چنین تخم لقی از جانب یهود کاشته شد و زان پس، یهود و استکبار برای رسیدن به خواسته‌هایشان در دنیای اسلام، این درخت را آبیاری و بارور نگهش داشته اند .

در دنیای جدید، غرب برای مقابله با اسلام به فکر روشنفکر پروری و تخریب دین از طریق مسلمانان افتاد از این روش نتیجه نگرفت، دستشان رو شد. در پروژه تفریط و خود کم بینی اسلام و مسلمین و پرورش افرادی که چنین دیدگاهی را تبلیغ کنند موفق نبودند حال سر به افراط  نهاده و اسلام ستیزی را با تعریف عملی زندگی خارج از قاعده انسانیت مسلمین دارند پیگیری می کنند. برنامه جدیدشان ضربه به اسلام با تفسیر و تحلیل افراطی از خود اسلام و تخریب شخصیت مسلمانان در جهان با پیچیدگیهای سیاسی بازی، در درون جامعه اسلامی است. یعنی ترکیبی از خوارج و معاویه . در ظاهر مقدس مآب و دگم و در باطن سیاس و دو دوزه باز .

افراطی گری بسان میکروبی سالهاست در پیکره جهان اسلام زندگی می کند و تا جاهلان و مغرضان هستند او هم هست . محل رشد و تکثیر این میکروب در مغز دنیا طلب جاهلان است . کفر با هر قدرتی توان رودرویی با تفکر و جهان بینی فارغ از دنیای مسلمانان را ندارد . بستر نبرد، دنیا است و وجه المعامله جان جنگجویان، مومن دنیا برای او زندان است و رهایی از آن آرزویش، کافر جانش یعنی تمام آمالش ویعنی جنگ نابرابر و نمی تواند مقابل این تفکر دوام بیاورد. راهش تخریب اسلام از راه اسلام و مسلمین است .

اسلام دین زنده وپویایی است بهمین خاطر حواشی هم بهمراهش خواهد بود. هیچ گاه در ادیانی مانند مسیحیت و یهودیت چنین تحرکاتی نمی بینید چون آنقدر به سم انحراف پیکره آنان  مسموم گشته که دیگر جز آدابی ولو ظاهری و تحرکاتی که تنها نشان از حیات نباتی آنان دارد وجود ندارد. جریان فلسطین هم جریان دین یهود نیست موضوع صهیونی و با خواسته های مشخص است . آنجا کسی به اسم دین یهود کشته و محکوم نمی شود ولی در دنیای اسلام ، آری.

با آن که افراطی گری بسیار خطرناک و فعال است ولی نشان دهنده توان پویایی و سم زدایی قوی اسلام محمدی است  که می تواند افراط و انحراف را با هر ورژن و روشی که وارد می شوند را محکوم به شکست ‌نماید.

فصل مشترک تمام این جریانات، تاریخ مصرف محدودشان می باشد البته حرکات اخیر مانند طالبان و داعش بدلیل داشتن سرمایه و پشتوانه قوی مالی و حمایت همه جانبه استکبار، از لحاظ سیاسی خود را به زور سرپا نگه داشته اند ولی از نفطه نظر  فکری و نحله ایدئولوژیک مرده ای بیش نیستند.

2) مطلب اشاره شده بالا مربوط به افراطی گری بین المللی است. تحرکاتی که دارای پشتوانه فکری اطاق فکر استکبار و قدرت رسانه ای آنان اند . ولی در حد تعریف خودمان و باز شناختی از گفته و فکرهای رایج مان که نشود بشویم بستر رشد تفکرات افراطی و بازیچه دست بیگانگان.بعضا چیزهایی می بینیم و می شنویم که به انسان احساس بد افراط را می دهد . یعنی بستری آلوده.

شاید شما هم در مکالمات و محاورات روزانه هر مذهبی برخی از این ریشه ها را دیده و حس کرده باشید . دیده و شنیده ایم . در دوستان خودم نیز  وقتی صحبت از دین و مذهب به میان آمده گاهی رشحاتی از افراطی گری حس شده است . دوستان خوبی که به واسطه اطلاعات کم و محدودشان به چنین برداشت هایی از دین و مذهب حقه رسیده اند مثل خود من که مانده به اصل و حاق حکمت دین اسلام و مذهب عالی شیعه رسیده و بخواهم  حرف پخته ای داشته باشم.

3) (اصل حرف من این پارگراف است) کمی به تعریف کاربردی افراطی گری بپردازیم. افراطی گری پایه ای دارد ضعف و قوتی دارد که برای فهم ابتلا به افراطی گری کافی است که به تعریف آن و نگاه خودمان به دین، وزنش کرده و افراط و تفریط و تعادل را بتوانیم در حد خودمان تمیزش دهیم. تعریف کاربردی از افراطی گری اگر بخواهیم ارائه دهیم شاید متن ذیل شود:

در دین داری و دین خواهی ات اگر دیدی تلقی ات از دین و  مذهبی که داری این چنین است که مذهب تو شده جرم دیگران و به دلیل دین ات داری دیگران را قضاوت می کنی وکسانی که هم پیاله تو نیستند را به ورطه  محکومیت و اعلام جرم و اجرای حکم می‌کشانی‌شان،  آن زمان است که در دامن افراط دینی افتاده ای. یعنی به جای رسیدن از دین و مذهب، به آداب زندگی اجتماعی، و زندگی مسالمت آمیز با مردم،  داری به محکمه ادیان تبدیل می شوی و دیگرانی که غیر تو هستند و غیر تو دین و مذهب دارند و زندگی می کنند را مجرمانه دیدی و قضاوت شان کردی ،یعنی داری افراط می کنی . از آن طرف هم هست اگر چنان اعتقادی به مذهب ات نداشتی که به هر منبری از هر مذهب و دین دیگری ، به دام شک و شبهه افتادی بدان یا بسیار خودباخته ای و یا آن چه که از دین داری‌ات داد می زنی، دین نیست مجموعه ای از شعارهای کم باور شخصی است که خیلی مانده به اعتقاد تبدیل شود. مجال این بحث چون افراطی گری است به خودباختگی دینی و بی اعتقادی ورود ندارد.

4) مسئله اختلاف شیعه و سنی ، اختلاف جدی و اعتقادی است ولی مسئله اعتقادی با زندگی اجتماعی تعریف جداگانه ای دارد . مولای اول ما که تمام اول و آخر دنیا فدای اولین کلام او، کسی بود که در عین این که مریدان و شهیدان زنده ای داشت مثل مقداد و سلمان، ولی برای امرار زندگی خانواده اش دست به کارگری خانه یهود داشت. کار می کرد برای آنان، یعنی نه فقط همسایگی بل ارتباطی بیش از همسایگی و رعایت احترام آنها.  یعسوب دین بود و این همه اجتماعی و مردمی و درک  و احترام به دیگران. کسی که حق مطلق است و هر ردایی مقابل او عین باطل ، این همه سعه و تحمل دارد و برای پیروانش بسیار جای تامل و شیعه گی در مرام و منش ایشان. خود جناب عالی پیامبر خاتمش ، در نشست و برخاستش چنان بود که حق مطلق و تمام طهارت و پاکی،  و کفر و نفاق محض و تمام نجاست، امکان همنشینی کنار او را داشتند. بدون هیچ گونه بی احترامی و عبا جمع کردن از کنارشان. مرام و منش علمای بزرگ هم چنین بوده در کلاس بحث متقن و محکم و در رعایت آداب معاشرت و همنشینی  نرم و خوش خو. مذهب خود رابه هیچ رجسی آلوده نمی‌کردند نه کلامشان را و نه رفتارشان را. در محضر ایشان همه حرمت داشتند، همه. خون مسلم و کافر را اگر ناحق ریخته می شد نمی پسندیدند . منش شان تبلیغ درست و امر به نیکی بود و نهی مودب و دقیق. رعایت احترام را بر خود واجب داشته و همیشه شاکر بودند که خدا بر آنان منت نهاده و از نطفه مذهب حقه را برای آنان ارزانی داشته است و تابع و پیرو امیر مومنان...

5) درست است که هر دین و مذهبی که قدرت گرفت و حکومتی بنامش شد بایستی در تببین و تبدیل عقاید خود به جامعه تلاش نماید ولی ورود به اجرای حکم  تحقیر سایر ادیان از منظر هر دین و مذهب و و جدانی خارج است . همه مسلمین در کتاب شریف شان هم آیه "لایکلف الله نفسا الا وسعها "را دارند و هم" لاتقف مالیس لک به علم "و هم "لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی" و  شریفه " لکم دینکم ولی دین ". آیات مذکور متن کتاب شریف کلیه مسلمین از هر مذهب و فرقه ای است و لازم الاجراو اتباع. ولی چرا نمی خواهند کسانی باور کنند چنین آیات را؟ . مسلمان به قاعده اسم اش ، تسلیم وحی خاتم پیامبران است و چرا سر مقابل این آیات فرو نمی آورد؟

خدا همه مان را از جهالت و دنباله های آن، که افراط و تفریط است بدور دارد. و باز هزاران مرتبه حضرت باریتعالی را سپاس که ارزان محبت حضرات را به ما ارزانی کرد چنان که قدرش نمی دانیم


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۷
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۲)

۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۴ علی اصغر رامندی
سلام برادر.
دست مریزادوانصافا خدا قوت.
پاسخ:
سلام برادر، یا علی. دم شما گرم
سلام
مطلب قابل تأملی بود. چند روز پیش داشتم کتاب خاطرات همفری را می خوندم..و خیلی واضح بود که خیلی جاها آسیب چجوری وارد می شه.... سالها وقت تلاش میزارن و تا بتونن حتی یه نفر را به قعر چاه بکشن و پایه های ریزش را طراحی کنن ... و باید تاسف خورد به خیلی چیزها....
پاسخ:
سلام در حد خودمان موظفیم که اسباب دست دشمن دینمان نشویم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی