...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

چیزی شبیه مانیفست

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۳۳ ق.ظ


این را می نویسم تا به زعم خودم  دوستان را به موضوع مغفولی که محل آسیب خوردن ما،  نظام و حکومت است و دوری از آن ما را به بیراهه می کشاند توصیه نمایم. شاید برخی باز به من بگویند کمی آرامتر بنویس ولی تیزی صراحت دوست بهتر از ضربه شمشیر دشمن است.  

+++

سیاست تعریفی دارد و تخصصی ، دانشکده ای با اساتید مشخص که تدریس سیاست می کنند مدارج بالای علمی هم دارد، ولی سیاست‌مداران بزرگ دنیا کسانی نیستند که از بطن و متن دانشکده سیاست به جامعه جهانی معرفی شده اند.  چرا؟

سیاست و سیاست دانی و تاریخ و فلسفه سیاست،  مستقل از جامعه ای است که مردم ،حاکمانش را انتخاب می کنند .

 مسیر آکادمیک با این که لازم است و بدو ن تخصص نمی توان ورود به جامعه داشت و خواندن  تجربه و مسیرهایی که سیاستمداران طی کرده اند با این که بسیار جذاب و عبرت آموز است  باز نمی تواند مسیر پیشرفت افرادی باشد که می خواهند از دالان سیاست به خواسته هایشان برسند - خواسته هایی که می تواند ایمان ، دین ، مذهب، علم،  قدرت و ثروت  هدف غایی اش باشد- مخصوصا در کشورهایی که علوم انسانی و اجتماعی اش اصلا ربطی به وضعیت مردم و ساختارشناسی و جامعه شناسی آن ندارد. متونی که بیشتر برای احراز مدرکند تا ورود به بستر جامعه.

 چند تا استاد سیاست که حضور فعالی در متن سیاست کشور به عنوان منتقد، تحلیل گر و محقق داریم که از سخنانشان می توانی به فراتر از خواسته های گروهها  و احزاب برسی؟

 چند سیاستمدار بزرگ ایران، نظرات خود را مبتنی بر تحلیل اساتید بزرگ سیاست  و خروجی مشورت با آنان تنظیم و ارائه می دهند؟

چند متن سخنرانی بزرگان مبتنی بر عقبه چنین اشخاصی است ؟

چند روزنامه سیاسی مستقل از قدرت داریم که به تحلیل وضع موجود جامعه  ، مهندسی قدرت و تحلیل قدرتمندان می پردازد؟

چند حزب سیاسی داریم که تشکیلات آن بر اساس تخصص سیاسی چیده شده باشد؟

جریان سازی و مهندسی حرکت سیاسی کشور دست چه کسانی است آیا اساتید سیاسی یا دیگران؟

و خواسته هایی از این شکل و محتوا را اگر از جامعه اساتید سیاسی ایران  توقعی نداریم  از دانشجویانش که دیگر هیچ.

بدتر از صنعت و فضای کار و تولید،  که با دانشگاههایمان قهرند و بی ربط ، خروجی های دانشگاههای علوم انسانی مان هستند که هزار تایشان دردی از جامعه و قوه حاکم رفع نکرده اند مصداق واضح اش همین تعریف علم سیاست است که یکی از معضلات موجود است.

شاید جواب شما این باشد که علم سیاست که کفایت ورود به مباحث حکومت داری دینی را ندارد، پاسخ‌تان درست است. نه در حکومت دینی و نه در حکومت غیر دینی ، علم سیاست به تنهایی نمی تواند راهگشا باشد . علم سیاست علمی است که برای کاربردی شدنش نیاز به ترکیب با علوم دیگر دارد ولی این ترکیب، اندازه و مقدار مشخصی از هر یک از مولفه های  تاثیر گذار دارد. اندازه و مقدار. هر حکومتی هم فرمول ترکیبش فرق دارد . خیلی از چیزهایی که برای  حکومت دینی احتیاج داری در سیاست گذاری حکومت غیر دینی بدردت نمی خورد . این بحث بماند .

 هر سیاستی برای ماندنش و تعریف و پیشرفتش نیاز به مولفه ای بسیار مهم دارد. مولفه مردم. آزمایشگاه علوم انسانی، جامعه است .  بازخورد سیاست، افراد و رفتار و رضایتمندی و رفاه و مطالبات مردمانش است. هر تئوری که شما گمان کنی بهترین راه است اگر در جامعه با بازخورد منفی و عدم استقبال مردمش روبرو گردد  یعنی شکست خورده ای و جای تعصب و اصرار به فرمولت باید به فکر اصلاح و ترکیب جدیدی باشی . این مردم هستند که نشان می دهند نظریه حکومت داری که ارائه شده آیا خوب است یا نه؟ حالا می خواهد خیلی مترقی و یا اصولی باشد یا سایر مولفه های متقن دیگری را داشته باشد چون باید پذیرای مردم قرار گیرد و پذیرش یا عدم پذیرش شان ، به  اثر گذاری در اقبال و ادبار مردم و ماندگاری حکومت ها منتج می شود. حتی اگر حکومت دیکتاتوری هم باشد  چون دیکته شما را باید همین مردم اجرا و زندگی کنند نحوه و سیاست اش بایستی با اقبال روبرو باشد وگرنه حکومت بدون مردم مانند تعریف عددی پوچ است.  

اگر قوه حاکمه  که شامل تمامی افرادی می شود که حقوق بگیر حکومت ها و دولتها هستند در نگاهشان به دریافتی و جایگاهشان ، فراموش کنند که امروزشان را از صدقه سر مردم دارند  کوتاه است زمانی که از پشت میله های زندان و یا از تبعیدگاهشان به چنین اندیشه ای واداشته شوند.

متاسفانه با توجه به حضور در صحنه خوب مردم ، حاکمان در تصمیم گیری ها ، سیاست گذاری ها ، مصالح و منافع خواست و پیشرفت مردم را کمتر از رسیدن به قدرت مد نظر دارند . انگار نه انگار که حکومت بایستی برای مردم، به نفع مردم و در جهت تعالی آنان باشد و اگر در هر یک از موارد یاد شده، حکومتی تعلل و یا کوتاهی نماید تاریخ مصرف و قدرت‌داری خودش را کوتاهتر کرده است.

 

 سیاستمداران چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه اصولگرا، چه اصلاح طلب، چه  شاهنشاهی، چه مجاهدین  اگر از تعریف دوطرفه ای  که اقبال مردم، شرط و تضمین رسیدن به قدرت ، شهرت و ثروت می شود دقت ننمایند  یعنی دارند به شکست سلام می‌کنند .

این که بیاییم بگوییم که سیاستمداران ما دنبال خواسته های عالی و پیشرفت دینی هستند با وضعیت موجود نمی خواند . میزان فساد و ارتباط  مفاسد با قوه حاکمه بزرگترین شاهد است . فساد  بزرگترین خسارت غیر مالی را که ارمغان دارد بی اعتمادی مردم است و چه ارمغان پر تاسفی.

اهمیت مردم و این بیان،  جایگاهش فی الحال است چون نظام ما به جایگاه ثبات رسیده است و نسلی که بر سر کار هستند اکثر قریب به اتفاقش، از ضوابط و فرهنگ و شخصیت نظام ما به جایگاهشان رسیده اند. وضعیت ثبات با این که بسیار بهتر از وضعیت گذار و انتقال است ولی نقطه به شدت گلوگاهی است . تثبیت قدرت و زمانه ثبات هر حکومتی اگر باعث افزایش امنیت ، رفاه و رشد فرهنگی و اجتماعی ، بلوغ مردم ، تقسیم درست ثروت و کارو تولید محوری نشود یعنی دارد از مسیر خودش خارج می شود.  انحراف قدرت از مسیرش یعنی تجمیع ثروت در محلی که بایستی تقسیم ثروت نماید و این یعنی  سیاستمداران و قوه حاکمه دارند به  غفلت و فراموشی مرگباری از مردم می رسند . شیرینی ثروت و لذت قدرت ، هوشیاری برخی  را نسبت به اقبال و توجه به خواست مردم  کاسته است. منظور فرد نیست جریانی است که خروجی اش فساد است. 

شاید برخی بگویند که نمی شود خواست مردم را همه جا لحاظ کرد این منطق یک چرای بزرگ دارد،  مگر می‌شود حکومتی را بدون مردمش در نظر گرفت. مردم یعنی بیش از 80 درصد جامعه .  تجمعات نشان درستی از خواسته های اصلی مردم نیست. راههای رسیدن به نیاز مردم، مهندسی و کنترل و هدایت آن ، در بحث فرهنگ عرض شد . اگر می بینی خواست مردم با خواست ما متفاوت است یعنی سازه فرهنگ را درست بنا نکرده ای که در هر بارگذاری اجتماعی جاییش می لرزد . سیاست روی سازه فرهنگ می نشیند.

من از عزیزان و بزرگوارانی که در راس کارند و با توجه به افشا فساد و وضعیت موجود به جای عذر خواهی رسمی و جمعی  از محضر ملت و خودبرکناری و نشان دادن این که اصولگرا بیش از قدرت و منصب،  به شخصیت دینی و ایمانی خودش و اعتماد مردم به آن توجه داشته و از همه بهتر و بیشتر مشکل و ضعف خود را می بیند و در پی رفع آن است، صحبت از وحدت و اتحاد می کنند تعجب می کنم.

که چرا خود بازبینی و قدرت اصلاح و اعتذار نداریم ؟ چرا مردم را در نظر نمی گیریم ؟ چه دلیلی دارد مردم با این کارنامه کاری  به ما اعتماد کنند؟ چرا برای فهم و شخصیت مردم احترام قائل نیستیم؟ چرا خود را پالایش و ویرایش و تصفیه نمی کنیم؟ چرا ایرادی در خود نمی بینیم؟ چرا با چنین وضعیتی باز داعیه دار قدرت و منصبیم؟  چه دلیل دارد که مردم نخواهند و یا نتوانند ضعف و ایراد و فساد منتسب به دوستان ما را ببینند؟ چرا باید ما را در ذهن خودشان تطهیر کنند؟ تاریخ رفتار مردم ایران زمین چنین مواردی را به راحتی نپذیرفته است. و آیا اینان نشانه اصولی بودن کسی می تواند باشد؟ چه اصولگرا چه اصلاح طلب چه هر فرقه و حزب دیگری که بدون در نظر گرفتن شعور و فهم مردم برای خودش مسیر راه ترسیم می کند دیگر نمی توان نام مردمی بر آن نهاد.

از دوستان خارج از عضویت در دسته بندی های سیاسی که  خود را بی هیچ جیره و مواجبی  مستخدم احزاب و گروهها می کنند و سنگ تعصب فرد یا گروهی به سینه می زنند و برای منافع دیگران متعصب می شوند  عرضی دارم و آن این که  فکر کنم برای ما که قید حزب و گروهی نداریم بایستی با فراق بال بیشتری به مطالبات مردم بیاندیشیم و برای ادامه نهضتی که خون هزاران فرزند عالی این خاک و بوم برای  استقرارش ریخته شده  نگاه مردم محور خود و کسب رضایت و برنامه ریزی افزایش رضایت مردم از حکومت را ، با خدمت درست و عالمانه ، با برنامه اصولی،  و با شخصیت ایمانی و محترم،  پیگیر و مطالبه داشته باشیم.

 یادمان نرود حتی اگر مردم هم بگذرند کسی هست که در کتاب شریفش فرموده : "و من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره" . آن  قاضی خودش شاهد است 

فان ربک فی کل آن لبالمرصاد.

+++

کسی که غبار خوان است می داند که غبار ، دوست دار مکتب و مرام تشیع  است و انگ خلقی و ایسم مردمی به او نمی چسبد.  غبار چه کند که غبارشدن او در زمانه ای است  که مدعیان و بزرگان  هم طیفی او  فقط گوش به فرمان مقام مافوق دارند و  با سربالا برای پیشرفتشان قدمهای بلند و محکم برمی‌دارند،  ناچاراست بگوید برادر! مواظب باش زیر قدمهای پرصلابت پیشرفتت، ملت مظلوم دارند له و لورده می‌شوند.

ماندگارترین سیاستمداران دنیا آنانی بودند که دغدغه شان مردمی بوده اند  که فقر تعریف اصلی شان بود  مردمی که نه ثروتی داشته اند خرج احقاق حقوق کنند و نه جایگاهی که بتوانند خواسته هاشان را فریاد کشند و نه توان  و سعه ای که حقوق خود را بشناسند سیاستمدارانی که  با همه نداری ها و کمبودها و توهین ها ، خود و حلقوم و چند لیتر مایع قرمز بدنشان را برای اعتلای فکری و اجتماعی و دینی مردمشان  کردند و رفتند،  ولی مرام بزرگشان به وسعت تاریخ ماند و متنی شده  برای تدریس درکلاس ها.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۹
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۱)

۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۰۵ مجید حاجیلو
سلام حاج اکبر احسنت برشما
پاسخ:
سلام برادر، یاعلی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی