...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

اگر در حادثه منا بودیم چه می کردیم؟

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ

لذت استقبال از حاجی ، در آغوش گرفتن او در فرودگاه ، برق چشمان فرزندان و نزدیکان به چمدان حاجی، ذوق گشودن چمدان سوغاتی، خنده ها، اشکهای وصال ، برنامه مهمانی که همه به شادی به خانه‌تان تبریک گویان می آیند ، نشستن پای خاطرات مسافر.... همه لذتهایی است که خانواده هایی که مسافران حج داشتند ازآن خاطره بسیار دارند.... ولی نه خانواده هایی که عزیزانشان بر نگشته.

سالها بود این قدر ناراحت نشده بودم که حتی خورد و خوراک و عواطف و احساساتم را به هم بریزد. بغضی چند روزه داشتم که باز نمی شد.  از ته قلبم به بازماندگان کشتگان مظلوم منا تسلیت عرض می‌کنم . به شخصه از این که می بینم شادی بسیاری به عزا تبدیل شد چشمان منتظری به گریه فراق  نشست ،  قلبهایی شکسته شد،  سوغاتی هایی از جنس یتیمی و بی مادری و  بی برادری در خانه مردمی که به هزار امید منتظر برگشتن حاجیان بودند باز شد  بسیار ناراحتم .

+++

به ماجرای منا نگاههای مختلفی می توان داشت. نگاه عبادی اش این که شما از قربانگاه برگردی در جایی که ابراهیم علیه السلام ایستاد و برای  کندن از وابستگی های خود دست به حنجر فرزند پاک خود برد _ عید قربان عیدی است که به شخصه به خاطر تمام استعاره ها و تشبیه ها و کنایه هایش دوست دارم . عیدی پر از گلهای معنایی_  حالا از آنجا برگردی در حالیکه برای نشان دادن صداقت گفتار ایمانی ات شبیه ابراهیم گوسفندی سر بریده ای و خودت  رهیده و سبک به سمت مناسک ات در حرکت باشی و زیر دست و پای دیگران بدون هیچ دلیلی قربان شوی برای عاقبت به خیری خودم ، این گونه رفتن را هم می‌پسندم و خوش به حالشان.

ولی جریان منا فقط این نگاه نیست . قسمتیش هم مربوط به تحلیل مدیریت حج می شود که به دلیل اقتضائات مختلف سیاسی بیش از مناظر دیگر مورد بحث قرار گرفته و بزرگان دیپلماسی و مدیریت  در این خصوص سخنرانی ها و مقالات بسیار ارائه فرموده اند.

 با این که احساس می کنم واقعیت  مطلب و حاق موضوع  کشتگان منا در کشاکش و بهره برداری سیاسی در عرصه بین المللی و در عرصه سیاست داخلی ، ظرفیت بیانش هنوز ایجاد نگشته است . تغاری شکسته و جان عزیزان مان زیر دست و پا له شده  و عادت بد لیسیدن برای برخی کاسه لیسان باز خودش را نشان داد ه ، برای برخی که به جای دنبال حقیقت بودن و کاستن آلام بازماندگان، در پی منافع و مقاصد خودند بسیار متاسفم . از این هم بگذریم.

+++

 موضوعی که میخواهم به آن بپردازم موضوعی است که در کف خیابان اتفاق افتاده ، در متن مردم . جایی که از آن غافلیم و این غفلتمان ریشه در فرهنگ حال‌مان دارد.

 با این سئوال آغاز می کنم اگر شما در منا بودید چکار می کردید؟

 سناریو را کمی شرح دهم.

ازدحام جمعیت مسلمانان در حرکت به سمت منا. خیابانی وسیع در بیابانی وسیع که با حصاری میله ای  محدود و مشخص شده است.  همه نفس به نفس هم در حال حرکتند. هوا به شدت گرم است، بدنها نیمه عریان که گرما باعث می شود تعرق و بوی بدن بیشتری استشمام شود و کلافه تر شوی.   جمعیت تشکیل شده از پیر و جوان و زن و مرد و بزرگ و کوچک. برخی سوار بر ویلچرند همین اختلاف قدی باعث می شود آنها کمتر اکسیژن بهشان برسد و وضع سلامتی شان بیشتر در خطر باشد. کودک هم بین جمعیت هست . زن سالخورده هم هست. وجه مشترک همه این مردم  اعمال عبادی است.  هر کدام متعلق به سرزمینی، گویشی و فرهنگی  متفاوتند . زبان مشترک ندارند .  دارند از اعمال عید قربان و حج و مراسم معنوی بر میگردند و به سمت برنامه معنوی دیگری در راهند.

 به هر دلیل چه از قصد و چه غیر عمد ، توقف و ترافیک جمعیت بیشتر می شود . مردم باید آهسته تر حرکت کنند . مسیر از سمتی بسته یا تنگ شده است . کسی باید از ته خیابان جلوی مردم را بگیرد که ازدحام زیاد نشود ولی اینکار توسط مسئولان انجام نشده ، خود مردم که هستند و می بینند. موضوع ازدحام هم در اعمال حج چیز  جدیدی نیست.

 مرحوم جلال آل احمد در خسی در میقاتش که در سال 1341 نوشته همین ازدحام را در حرکت به سمت رجم  آورده:

".... هم چنان سربالا می رفتیم که یک مرتبه راه بند آمد . معلوم شد جماعت بی راهنما به کوچه بن بستی افتاده و فشار جمعیت چنان بود که یک لحظه وحشتم گرفت و تنها در میان جمعی ناشناس . و هر کس به زبانی. آوار برج بابلی فرو ریخته در یک کوچه تنگ سنگی . که خودم را از سینه سنگ چین دیوار بالا کشیدم و نیم متری از سر و کله جماعت بالا آمده، فریادی به سمت هر حاجی ایرانی کشیدم که کوچه بن بست است و باید برگشت و کمک کنید و دست به دست  خبر را به آخر جماعت برسانید . که شروع  کردند.  و بعد به عربی : اوگفوا. مابشارع . و چندین بار . جماعت، پیرمردی را چنان به قلوه سنگهای دیوارفشرده بود که از حال رفت . سر دست گذاشتیمش سر دیوار که همسایگان محل آب آوردند تا حالش را به جا بیاورند . وحشت از گم شدن ، از جای ناشناس، شوق تماشا، شوق به شرکت در اعمال و مراسم ، از هر حاجی ملغمه ای می سازد سر از پا نشناس و سر تا پا هیجان ، و بی خودی و ذره ای در مسیلی. همه مقدمات حاضر است تا تو اراده ات را فراموش کنی . و خود من سه بار احرامم باز شد نه تنها هوله دوشم حتی ازارم........ اگر توانستیم این حج را در خور آدم قرن بیستم که نه، در خور آدم قرن چهاردهمی بکنیم، میتوان امیدوار بود که حج مرحله ای باشد و تجربه ای در زندگی افراد ملل مسلمان. و گرنه حج به صورت فعلی یک بدویت موتوریزه است..."

  اگر بمبی می ترکید یا صدایی یا مورد هیجان زایی اتفاق می افتاد باز باورش آسان تر بود تا این که خیلی آرام و کم کم ، مردم در زیر دست و پا مرده اند. نه یکی دو نفر، هزاران نفر.

نمی دانم اگر چند نفری مثل جلال در آن جمعیت می بود که به جای یا حسین یا حسین و داد زدن  اسما متبرکه ای که در آن فضا که نیاز به آرامش بیشتر و تعقل است برای پیدا کردن راهی برای خروج ،  داد می زد به همان فارسی که خبر را به ته خیابان برسانید جمعیت نیاید،  چقدر راهگشا می بود؟

یا بی حالی را روی دست بگیرد و دست به دست منتقلش کند چند نفر زنده می ماندند؟

 یا نه،  به چند نفر همان فارسی یا عربی می گفت که این حصار میله ای را هول دهید بخوابانیدش تا فضا باز شود باز چند نفر زنده می ماندند ؟

 یا نه زنها و پیرمردها را به گوشه ای  رسانده از خود و دوستانش حصاری انسانی میساخت تا به اینها فشار نیاید از قوی ها برای حفظ ضعیفان استفاده میکرد چقدر زنده می ماندند؟

یا چند تایشان راضی شدند برای زنده ماندن خودشان ، دیگری را هل بدهند یا پا رویش بگذارند یا بی خیال از کنار نیازمند مسلمانی بگذرند. بگذارند و بگذرند . اگر به این قیمت  زنده مانده اند با درد وجدان چه خواهند کرد ؟ نمی دانم .

کاش از خودشان قهرمان نسازند و برای کسی این خاطرات را تعریف نکنند که بهای  زنده ماندنشان به قیمت مردن مسلمان دیگری بود. آن چه که از فیلمهای حاجیان حاضر در صحنه دیده ام که زنده ای زیر مردگان افتاده بود و کسی کمکش نمیکرد جای تاسف دارد.....

و کمال احترام به آنهایی   که: پا روی کسی نگذاشتند، کسی را هل ندادند، جان کسی را نجات دادند حتی به قیمت جانشان و حال در بین مان هستند یا نه . اگر زنده اند دم شان گرم ، اگر نه روحشان شاد و قبرشان پرنور باد.

 

+++

از خودمان می توانیم بپرسیم از سال 1341 شمسی جلال آل احمد تا 1394 ما، نباید کمی فرق کرده باشیم؟ 

نزدیک به دونسل می شود، کم نیست و این که چرا نمی خواهیم تغییر کنیم ؟ و جلال های جمعیت ما چرا دارند کم و کمتر می شوند ؟

 

+++

اتفاقی که الان در گوشه گوشه سرزمین مسلمانان دارد می افتد همین است . مسلمانها دارند زیر پای خود مسلمانان له می شوند و می میرند.  حاکمان ما لیاقت های اجتماعی ما هستند. اگر مردم نخواهند تغییر کنند هیچ کسی برای آنها دلش نخواهد سوخت.  ما که خودمان راضی می شویم در عرصه بین المللی مان:  در منا، در عرصه زندگی اجتماعی و داخلی مان: در مترو ، در ترافیک ، در نزاع های خیابانی  به راحتی روی هم پا بگذاریم ، برای رسیدن به مقصد مان دیگران را نبینیم و مولفه هایی مثل فداکاری و ایثار و گذشت و انسانیت را هر روز کمتر از دیروزش در مباحث تربیتی مان در مدارس، اجتماع ، خانواده  پرداخته و اجرایی اش کنیم چه توقعی باید داشته باشیم؟

 این که زمانی که حالا به قصد یا غیر عمد موضوعی مثل منا را پیش می آورند دلیل می شود که  دیگران و انسانیت و گذشت و ایثار را فراموش کنیم؟

جامعه مسلمانها، عجم و عربش فرق ندارد حالا دیگرهمه گیر شده در گستره سرزمینش،  از نداشتن بلوغ اجتماعی و پسرفت در تعلیم مولفه های اخلاقی اسلام به شدت در حال خسران  است .  مولفه های مذهبی بر آموزه های اخلاقی پیشی گرفته اند و خیلی هامان به قول امام حسین علیه السلام  رسم آزادگی مان را فراموش کرده ایم.

+++

کمی فکر کنیم اگر در حادثه منا بودیم چه می کردیم؟

اگر می خواهیم درست و واقعی بهش فکر کنیم و قهرمان پروری از خودمان نداشته باشیم ببینیم بین هم‌زبانان و همشهریانمان  وقت سوار شدن به مترو و اتوبوس و رانندگی و همسایه داری  چگونه ایم، آنجا خیلی بدتر از این عمل خواهیم کرد .

اگر می خواهیم ببینیم که وضعیت مان چه سمت و سویی خواهد داشت و آینده جامعه مان چگونه است باید ببینیم در بحث تربیت کودکانمان چقدر به مولفه هایی همچون رعایت حق تقدم ، احترام به سالمندان ، دستگیری از نیازمندان، فداکاری ، ایثار ، گذشت و انسانیت پرداخته ایم.

وجدان دادگاهی است که نیاز به قاضی ندارد.

 

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۱۲
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۳)

۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۲:۰۳ ناصرشریفیان
به نام زیبای اندیشه ها

سلام وادب برادرم ممنونم

ممنونم که سکوتت فریاداست وفریادت سکوت!
پاسخ:
سلام برادر
نمک پرورده ایم
۱۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۶ امیرحسین حاجی زاده
سلام
نگاهتون قابل ستایشه. خوبه برای احترام به انسانیت خودمون هم شده به این مسائل فقط نگاه سطحی سیاسی نداشته باشیم.
یاعلی

پاسخ:
سلام کربلایی
علی یارت
like dayiii
پاسخ:
سلام ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی