...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

تابلوهای هشدار مسیر ترکستان فرهنگی

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ


- بازی فوتبال در هر استان وشهری که در حد لیگ یک و برتر برگزار می شود نیاز به مجوزی از شورای تامین دارد.

- چرا؟

- امنیت مسابقه و سلامت بازیگران و تماشاگران تامین شود.

- چرا؟

- چون در حین مسابقه و یا در انتهای آن که نتیجه برد یا باخت معلوم شده باشد نمی شود معترضین را کنترل کرد و آنها کار دست  خودشان و دیگران می دهند.

- چرا؟

- مردم اند دیگر. شاید طاقت برد و باخت را ندارند . شاید تحمل شکست ندارند شاید در حساسیت بازی ها تفاوتی بین مسابقه و جنگ نمی توانند قائل شوند و بازیکنان تیم حریف را به عنوان نفری از لشگریان دشمن بپندارند ومورد حمله قرارش دهند  از طرفی بازیکنان هم که یک عده جوان ورزشکارند آنقدر بلوغ و متانت ندارند که نتیجه و یا فضای ورزشی را تحمل کنند.

- چرا؟

- چرا و سیب زمینی . چشمت را باز کن مردم را ببین ، اینقدر ور و ور چرا روی هم نمی چینی.

- دارم می بینم ولی این نوع مسابقات در خیلی از جاهای جهان در حال انجام است در بستکبال ینگه دنیا تماشاگران و بازیکنان ، نفس به نفس هم نشسته اند  آنقدر هم شور و هیجان به مسابقه حاکم است که نگو، نحوه برگزاری مسابقات هم بگونه ای است که غالبا باید یک تیم برنده باشد . آنجا که شرب خمر حد ندارد خیلی ها هم زهرماری خورده می آیند ورزشگاه ولی....

 یا لیگ فوتبال اسپانیا ، یا لیگ انگلیس ، مردم دستشان را دراز کنند می توانند بازیکن خودی یا تیم حریف را لمس کنند می بینید که آخرت هیجان در آنجا حاکم است قهرمانان و اسطوره هایشان بین المللی هستند یعنی در دنیا از هرکسی بپرسی رونالدو یا مسی؟ بیش از 90 درصد شان صریحا اظهار نظر می کنند می دانید که خیلی از بچه هایمان در آرزوی اینان می خوابند و برمی خیزند، آرزوی برگزار کنندگان داخلی مسابقات نیز،  رسیدن به  افقی از افقهای تاکتیکی و تکنیکی و انضباطی آنهاست .

مدل استادیوم سازی شان هم بگونه ای است که در نزدیکترین فاصله مردم و ورزشکاران نشسته اند تا هیجان کاملا به بازیکن و زمین منتقل شود . همین ها در مسابقه با هم،  در زمین هم،  یک موقع هایی با اختلاف زیاد می برند یا می بازند هر کسی هم گل می زند می داند که جای خوشحالی کردنش کجاست . استادیومها را هم مجبورند از بتن بسازند با صندلی های پلاستیکی یا مبله .

- چه می خواهی بگویی؟

کاری ندارم چه کسی برده یا باخته و طرفدار چه تیمی بوده اند و کاری هم ندارم که .... در بازی فوتبالی که در اهواز برگزار شد  بین پرسپولیس و استقلال اهواز . تماشاگران سنگ پرانی کردند و حسابی از خجالت آبروی خود و بازیکنان و تماشاگران و  نمود  اجتماعی آن  درآمدند. ناظری گزارش کرده مردم سنگها را از دیواره استادیوم کنده اند. یعنی چطوری توانسته اند بتن را خرد کرده و در قالبهای یک  دست تکه اش کنند و بین خود توزیع نمایند و  آماده نشسته که  در زمان مقتضی به هدف مورد نظرشان پرتاب کنند و اصلا هم فکر نکنند که  نتیجه این کارشان چه می شود و شاید کسی بمیرد یا خونی ریخته شود و... درست مثل جنگ، تماشاگران در مقام تیراندازان فیلمهای قرون وسطا آماده نشسته و منتظرند شکار بهشان نزدیک شود و در یک لحظه مشخص ، کاملا غریزی و یکهو و هماهنگ،  به سمت اهداف نزدیک سنگها را روانه می کنند.

 استادیوم تختی اهواز استادیوم قدیمی شهر است مردم به زمین نزدیک اند و فنس فلزی مانع  محوطه زمین ورزشی از تماشاگران است. البته آن زمان که ساخته اند بنا نبوده که فنسی در کار نباشد بنا بر این بوده ما هم مثل اغلب کشورهای دنیا فوتبال ببینیم،  ولی بعدها با پیشرفت و بلوغ  اجتماعی  نیاز به فنس پیدا کرده  است . پرسپولیسی ها اعتراض داشتند که چرا در ورزشگاه غدیر اهواز که استادیوم بزرگ تری است برگزار نشده است. ورزشگاه غدیر دارای پیست دومیدانی بزرگتری است و تماشاگران به زمین ورزشگاه، هم فاصله عمودی دارند هم افقی ، در حدفاصل تماشاگران و زمین بازی ، خندقی هست که کمتر امکان دسترسی به زمین مسابقه وجود دارد و تماشاگران و بازیکنان در فاصله دورتری از هم هستند و امکان خطای نشانه گیری و قدرت پرتاب ، مانع آسیب دیدن جدی ورزشکاران درون زمین می شود.

این اتفاق در انزلی و سایر شهرها هم می افتد در تهرانش هم همینگونه است . قسمت مهمی از شعارها برمی گردد به امحا و احشا بدن. چنان حرفهای رکیکی از تماشاگران نثار بازیکنان و کادر تیم حریف حواله می شود که آخر بازی ورزشکار بغض کرده زمین را ترک می کند ، نود دقیقه اغلب نوامیس و محارم جدید و قدیمش را به حجله برده اند و برگردانده اند که چه شود ؟ چون بازیکن یا ستاره تیم حریف است یا به دلایلی مردم آن شهر یا ورزشگاه دوستش ندارند . اینقدر ظرفیت تحمل مخالف مان بالاست یا بعبارت بهتر، بدترین نوع تحمل مخالف و مقابل.

قاعده طبیعی اش باید اینگونه باشد یک مسابقه ورزشی داخلی که تیم های کشور خودمان با هم دارند، با بازیکنانی که اغلب هموطنان مان هستند را می توانی با خرید بلیت وارد محل برگزاری مسابقه بشوی  بنشینی یکی دوساعتی را تفریح دیداری کنی،  هیجانی پیدا کنی ، آدرنالین ات کمی بالا و پایین شود از تیمی که به هر علتی دوستش داری طرفداری کنی، برای خود قهرمان انتخاب کنی از حرکاتش لذت ببری ، بعد که بازی تمام شد و در آزادی هیاهو ها و داد و بیداد ها و تشویقها  وقتی که هیجانت تخلیه شد و قهرمان خیالهایت را از نزدیک دیدی برگردی سر زندگی ات. تا مسابقه بعد و دیدن بار دیگر ستاره و تیم و هواداران .

همه اش که نمی شود اتو کشیده زندگی کرد همه هم که نمی توانند  فیلسوف و درونگرا باشند و با تفکراتشان حال کنند و به هیجان بیایند، آدمی زاد را خدا اینگونه آفریده دیگر. تو که در زندگی ات  تماما درگیر چهارچوبهایی ، چه در خانه چه در محل کار چه در خیابان واتوبان و اقتضای زندگی شهری  اجتماعی و روانی ات ، درونت را پر از هیجانات و فریادهای بلعیده  شده  کرده جایی مثل استادیوم اقتضائش فریاد کشیدن و هیاهو و بالاو پریدن است ، آنجا همه مزاحمت های بیرونی مراحمت است  . خلاصه آنها که جامعه امروزی را با همه این فشارها و انضباطها و کنترل هنجارها مهندسی کرده اند خوب می دانند اگر جایی برای تخلیه این هیجانات نگذارند نمی توانند مردم را به سمت خواسته های خود رهبری  کنند. استادیوم است دیگر،  معمولا اینگونه است که سرمایه دارها و کارخانه دارها تیم ها و ستاره ها را  می خرند و کارگران و مردم کف خیابان از این ستاره های ساخته شده دست سرمایه داران برای خود الهه می سازند .  سرمایه دار و تیم دار در اقتصاد باز افراد حقیقی هستند در اقتصاد دولتی  بدنه دولتها.  

در استادیوم ها مردم آزادند،  و همانطور که تربیت اجتماعی شده اند خود را بروز می دهند. کف تربیتها کاملا هویداست آنجاست که مدیران فرهنگی هر جامعه ای نشسته اند و مردمشان را رصد می کنند که چه چیزهایی لازم دارند و باید چه نوع برنامه هایی بسازند و به چه سمت و سویی هدایت کنند . وضعیت آخرین لایه های پنهان جامعه چگونه است . واقعیت ، خودش را لخت و عور نشان می دهد و مدیران و بزرگان هر جامعه ای خارج از هر آمار ساخته گی می بینند نتیجه کارها و برنامه هایشان را.  

 داخل پرانتز را نخوانید بهتر است  ( در مدل جامعه اسلامی،  کار و انضباط  اجتماعی تعریفش فرق دارد و در زندگی مسلمان هدفمند هیجان کاذبی وجود ندارد و مردم نیازی نیست که انباشت هیجانات خود را بیهوده هزینه کنند و اجتماع مسلمین و قهرمانانش بگونه دیگری هستند نه اینگونه  و چه دلیل دارد وارد جریانات کاذب هیجانی ترسیم شده برای جوامعی با ایسم های متنافر از خود شده و هر روز بیشتر و بیشتر از درون به آنها گرایش پیدا کنیم  و .... همچنین بی خیال این موضوع می شوم که چرا نمی توانیم بستر درستی برای حرکت و آزادی مردم و شادی ها و قهرمان سازیهایش ایجاد کنیم  که به مدل زندگی و سبک  پیمایش عمرمان بیاید  که اینجا جای بحثش نیست.  )

البته می دانید که فقط در استادیومها اینگونه نیستیم  مثلا چندی پیش در یکی از گروههای تلگرام با اهل دین و اسلامی داشتم در خصوص موضوعی دینی بحث می کردم که به بدترین لفظی که تا کنون شنیده ام مورد عتاب و طعنه قرار گرفتم . بدجوری بغض کردم دیگر حرفی زده شده بود و آبی ریخته شده بود . اینطوری تحملم کرد. این دوستمان که متشرع بود چنین تحمل و تحلیل کرد،  فکر می کنی دیگران چه می گویند،  یا بروید در این گروههای سیاسی و کانالهای  مربوطه، اخلاق را شسته اند با وایتکس،  چنان که هیچ رنگ و پودی ازش نمانده است  هر چه که قدیمها ، مردم خجالت می کشیدند به دشمنانشان  هم نسبت دهند به نفر مقابل سیاسی نثار می کنند بدون در نظر گرفتن حرمت و شخصیت و ادب اجتماعی. از این مثالها در ذهن شما هم بسیار است.

 صورت مساله را توضیح دادم تا جایی ثبت شده باشد که وضع مان اینگونه است . بی تربیت، حرمت والدین خود را هم نگه نخواهد داشت . این مسیر به شدت ره به ترکستان دارد .

 سال 62 یا 63 ، مسابقه فوتبال پرسپولیس و استقلال بود تماشاگران تا یک متری زمین فوتبال روی  پیست نشسته و نظاره گر فوتبال بودند توپ جمع کن نیاز نبود مردم خودشان توپ را به بازیکن می دادند . مسابقه برنده هم داشت. بعد بازی، مردم و بازیکنان، زمین را به سلامت ترک کردند. بدون هیچ حمله و ناسزا و بد اخلاقی. بازی که تمام شد هیجانات هم تمام شد قهرمان درون زمین، برنده و بازنده ، شد یکی مثل خود مردم که باید میرفت سر زندگی ش. می فهمیدیم فرق بین مسابقه و جنگ را ، خودی و هموطن را با دشمن.

  اینگونه نبودیم اینگونه شدیم . ربطی هم به دشمن بیرونی ندارد مثال آوردم که آنها چگونه اند . برای ساختن جامعه باید برنامه و متد ومتر و شاقول داشت با ایشالا ماشالا درست نمی شود.

آمار و بودجه بیت المال پراکنی و خرج خود و امیال گروه و جناح خود کردن بنام فرهنگ و مردم و جامعه ، نتیجه اش می شود همین که می بینیم. موضوعم گروه و جناح سیاسی نیست . همه .

کار امسال و پارسال نیست ، حداقل بیست سال است که در مسیر تربیت اجتماعی و شخصیت سازی فرهنگی مردم  ، در  راه ترکستانیم.


  

و من الله التوفیق

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۹
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۳)

۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۹:۲۵ ناصرشریفیان
به نام رب جواد
با سلام وادب واحترام
بسیار خوب و دلچسب بود.
پاسخ:
سلام و احترام، از دیدن اسم شما و اظهار نظرتون قد می کشم. ممنون برادر

سلام و سپاس مهندس


سلام خسته نباشید به نظرمن به یک سری ارزشها انگونه که باید بها داده نشده چه در خانواده چه در مدارس وگرنه اگه حتی فرزندان جامعه درون خانواده هم ناهنجاری میدیدن میشد اموزش پرورش کاری برای تربیت فرهنگی جامعه انجام بده .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی