در زمانهای نه چندان دور یعنی همین حول و حوش 25 سال پیش، ابتذال معنای خیلی بهتر و مرتبط تری داشت مصداق های محدود و قابل شمارش با امکان تمییز دادن، ولی الان آنقدر شاخ و برگ پیدا کرده که حتی پر و بال شاخصهای خوبی و بهتری را هم گرفته است..
ان موقعها به فیلمها ، به پوششهای بد ، به رفتارهای سبک اطلاق می شد که همه مشخص بود که در کجا و چه محافلی رقم می خورد الان چنان ریشه دوانده در فکر و فرهنگ و اعتقاد که باید بگردی دنبال جایی که ابتذال نداشته باشد یا ابتذالش کمتر باشد.
ابتذال از یک مصداق به یک فرهنگ و بینش تبدیل شده و همینطور در حال تکثیر و گستردگی است آن هم در شاخصهای خوبی و بهتری. بحث مهمی است که خیلی هم به تحلیل بر خود مرتبط است که اگر بخواهم سراغش بروم به سراغم می آیند(شوخی) ..........
عجالتا بماند ، برویم سراغ تحلیل بر خود و بحث شیرین هیات
+++
مسجد به عنوان سنگر اولیه انقلاب و پایگاه اجتماعی آن از دلایل اصلی وقوع انقلاب بود و بسیج به عنوان بهترین زاییده انقلاب ، نقش اصلی خود را در حفظ و نگهداشت انقلاب با جذب نیروهای مخلص و مردمی ایفا کرده و در پیروزی جنگ تحمیلی نقش بسزایی را عهده دار بود، هیات در کنار مسجد و بسیج به عنوان ظرفیت و استعداد حرکت انقلاب و مبارزان و رزمندگان سرَ مستتراین عزیزان به عنوان نجوای درونی و زمزمه های عاشقانه شان محسوب می شد.
هیات به عنوان محفل مذهبی و دینی مکمل حرکت مسجد و بسیج در عمق بخشیدن و جذب مردم جهت آشنایی با معارف و اعتقادات شیعه که در اصل همان اهداف و اعتقادات نظام ماست، بعد از انقلاب و مخصوصا بعد از جنگ رشد بسیار زیادی داشته است .
هیئات مذهبی قرنهاست که در این سرزمین محل جذب محبان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام میباشند. ولی رشد و حضوری که بعد از دفاع مقدس در بطن و متن جامعه داشته قابل مقایسه با رشد هیات تا قبل از آن نمی باشد.
بعد از جنگ تحمیلی، هیات از یک مراسم مذهبی محفلی به یک جریان تبدیل شد و بروز و ظهور اجتماعی بسیاری پیدا کرد.
یکی از دلایل گسترش و نفوذ هیئات بعد از جنگ علاوه بر اقبال اجتماعی مردم ، فرصت شناسی اتاق فکر داعیه داران فرهنگ انقلاب است.
جریانات و روح معنوی اجتماعی که توده مردم با زندگانی امامان معصوم علیهم السلام و مخصوصا سید و سالار شهیدان برقرار نموده اند زمینه ساز بوجود آمدن حرکتهای عظیم مذهبی حتی ملی گردیده است . پیاده روی اربعین ، مناجات های یکماهه ماه مبارک رمضان ، عمومی شدن برنامه های عزاداری بعد از دهه اول محرم و برگزاری اعیاد دینی نمونه های بارزی از نفوذ و اثرگذاری برنامه های معنوی مذهبی در جامعه می باشد. که هر از گاهی جلوه ها و نمودهای زیباتری به آن افزوده می شود .
علیرغم همه هجمه هایی که به سیاه کردن و عزادار و غصه دار نشان دادن مردم بدلیل حضور در هیئات انجام گرفته، ولی حس شادابی و نشاط و قوت مذهبی که هیئات در توده مردم ایجاد کرده و همچنین درکمک به جوانان برای حفظ شخصیت دینی و مقابله با امواج شیطانی به راه انداخته ، بر کسی پوشیده نیست.
اصل بحث تحلیل برخود، نگاهی نقدی و انتقادی است تا معرفی. این مقاله به قسمتی از عدم و یا ضعف مدیریت فرهنگی بریکی از ظرفیت های اجتماعی هیات میپردازد .
درست است که یکی از مباحث مهم مدیریت فرهنگی، بحث تولید محتوا و شکوفایی ارزشهای هر جامعه است اما بحث اصلی آن ، نوع مدیریت جریانی است که به راه انداخته شده و نحوه ارتباط آن با سایر مقوله های جامعه مانند اقتصاد و سیاست و اجتماع میباشد، این موضوع در مورد هیات نیز مصداق دارد اینکه چگونه حیثیت آن را حفظ کرد و رشد داد و با هیئات چه سایه ساری برای جامعه میتوان ایجاد نمود و این سلاح جدیدی که در جنگ نرم فرهنگی رونمایی شده ، به چه عناصری و با چه مشخصه هایی سپرده شود ومسیر ارتقایش چگونه باشد و نحوه محافظت از آن چه باشد، تا نکند دست نفوذ و دشمن بدان رسیده و عاملیت آن خدشه دار گردد .
اگر به این موارد فکرنشود و برنامه ای برای آن طرح ریزی نگردد هیئات شامل تاریخ مصرف شده و جایگاه اجتماعی شان را از دست می دهند.
به عنوان نمونه به یکی از ضعفهای مدیریت فرهنگی هیئات نه در بستر هیات داری، که به عنوان یکی از نهادهای تاثیرگذار جامعه خودمان اشاره می نمایم . الان با طبقه ای از سلبریتی های هیاتی روبرو هستیم که با استفاده از شهرت و ظرفیت هیئات تبدیل به قهرمانان و الگوهای جامعه شده اند و برای خود دنبال کنندگان بسیاری دارند تا اینجای کار یعنی در الگوسازی و نفوذ هیات در جامعه موفق بوده ایم ولی ایراد کار آنجاست که از رفتار و گفتاراین افراد معلوم است که این الگوها هیچ نیروی کنترلی و هدایتگری که نشان از مدیریت فرهنگی جامعه بر قهرمانانش داشته باشد را ندارند و ذهنیت عقلای جامعه را با گفتار و رفتارشان مخدوش کرده و مسیر نامناسبی از سبک زندگی اشتباه آنها به جامعه هیئتی و مخصوصا جوانان القا و مد و فرهنگ می شود . مثال قلیان کشی، عدم رعایت شرعیات و ...
و یکی از دلایل ابتذال جامعه هیاتی نیز وجود همین سلبریتی های بدون متولی است.
میدانید که مشخصه سلبریتی ها غلبه جایگاه شهرتشان به مقدار دانایی و لیاقت شان است. اغلب آنها انقدر که شهرت دارند دانایی ندارند. زیبایی شان همان مقدار محدود توانایی شان در اجرای برنامه های شان می باشد که با قدرت رسانه و جریان های سرمایه گذار فرهنگی مشهور و مورد شناخت و اقبال جامعه قرار میگیرند.
عروسکهای خیمه شب بازی دنیای امروز، سلبریتی ها هستند که با دست قدرتمند و هنرمندی از پشت صحنه حرکت داده می شوند تا از دهان و حرکات آنها ، جامعه به سمت اهداف سیاست گزاران کلان فرهنگی حرکت نماید. که متاسفانه خلا نبود چنین سیاست گزاران دوراندیشی در پس رفتارهای سلبریتی های جامعه ما کاملا محسوس است.
هنر مدیران فرهنگی جامعه ما شده هزینه کرد و معرفی سلبریتی ها به جامعه و نه کنترل آنها. جامعه فعلی ما با جمعیت بزرگی از سلبریتی ها روبروست که کنترل و مدیریت آن ها از جانب قوه عاقله فرهنگی نظام معطل مانده و اینان در راستای هدف مشخص پرورش نیافته اند و آنقدر احساس بزرگی بی علت می کنند که یادشان رفته که در پس نعمت همین نظام و فرهنگ به این جایگاه رسیده اند ....
یعنی زحمت دانه کاشتن و درخت شدن و میوه دادن کشیده شده ولی اصل کار که برداشت محصول است اتفاق نمی افتد و از آن طرف با جماعت گرسنه و تشنه ای روبروییم که سوء تغذیه دارند ودر معرض هزاران خوراک فرهنگی فاسد .... میوه ها یا دارند می گندند یا به یغما می روند ، کمی هم شاید به دست رهگذران مصرف شود. این موضوع برای تمام سلبریتی های فرهنگی، هنری، ورزشی و ... جامعه ما صادق است.
اما بحث معروفین و مشهورین هیاتی بایستی با همه قماش این جریان متفاوت باشد. غالب کارکرد سلبریتی های هر جامعه ای برای مدسازی و مدل سازی است و فرهنگ مصرف و مصرف ایده فرهنگی تولید شده می باشد که نحوه استفاده جامعه و نظام ما و مکتب و فلسفه هیات با تمام این ها متفاوت است .
جریان مبارک هیات ، بدلیل کوته اندیشی و سفله گی برخی صاحب منصبانش و در زمانهایی هوشیاری بیشتر دشمن که با نفوذ و یا به خدمت گرفتن دوستان نادان بوده مورد هجمه ها و اتهام های بسیاری است و بدون پاسخ و پیگرد ماندن اینها کار را به جایی رسانده که برخی با کج فهمی یا سوء استفاده از جایگاه محترم و پر اعتبار شان زیر بیرق عزای حضرت عشق را ، خرج محافل غیر کرده و می کنند و هیات از یک هدف و مکتب و میراث و ارثیه مقدس و صراط مستقیم ، مسخ به بردگی سیاسی و اقتصادی و بعضا هرزه گی و ضالین شان شده ، که تشیع هر ضربه ای که از معاویه ها و یزید ها خورده جای پای پررنگی از نفهمی و کوته بینی و هرزه پرستی عده ای دوستدار نادان دیده می شود اینها نمی دانند دارند چه ضربه ای به چه جریان بزرگی وارد می کنند و کسی هم نیست به اینها بگوید و یا در حد امر و نهی لسانی اینها آنقدر مرام ندارند که هشیار شوند ....که این هم بماند .
خوانده ایم که خیلی ها امام کربلا را فروختند تا دنیا گیرشان بیاید در آخر چند دانه خرما انداختند در دامان کثیف شان .....
ظرفیت هدایت هیات چه در مقام معرفت نفس افراد درگیر هیات، چه در جریان سازی اجتماعی برای توده مردم و مراسمات پربار و معنوی که در طی سال برگزارمی کند چنان بسیار هست که بایستی مورد دقت و کاوش و برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی قرار بگیرد.
چیزی که ما داریم و کل دنیای بدون تشیع ندارند همین هیات است . یعنی ظرفیت معرفی بزرگان ، و انس مردم با آنها و حرکت در راستای احساس نزدیکی روحی و معنوی بدون هر اظهار و ریا و خودفروشی و خود بزرگ بینی بیموردی . و در مقام تقابل ، ظرفیت اجتماعی بسیار بزرگ و جذاب جامعه که هیچ یک از مشخصه های عوام فریبی جاذبه های اجتماعی دنیای غرب را ندارد .
داشته ارزشمند و موثری که اگر تنها کار جامعه فرهنگی مذهبی ما به مدیریت و هدایت درست این جریان باشد میتوان به عنوان فرهنگ برتر و مهاجم، دنیای غیر تشیع را متوجه حقانیت و اصالت تشیع نمود .
وظیفه ما در قبال جریان مبارکی که در جامعه ما به بهای خون شهیدان و رهبران درست و معتقد آن در همه کوچه پس کوچه ها برافراشته شده حفظ، نگهداشت ، و مقابله با انحراف آن و حرکت دادن آن در مسیر درست خودش می باشد.
هیات علاوه برجایگاه مذهبی خود دارای ظرفیت و استعداد عظیم اجتماعی است که میتوان کلاسه شده به آن پرداخت و نظم و نظام اجتماعی درستی برای آن تعریف کرد .
نمی دانم اگر این ظرفیت در جامعه دیگری که دارای مشخصه قدرت مدیریت فرهنگی بود چند میلیارد را واله و شیدای خود کرده بود.
+++
اینبار کمی در مورد ضعف تولید و پرورش و کنترل سلبریتی های هیاتی صحبت شد که تمام حرف نبود. شاید در شماره بعد به نحوه ارتباط جامعه هیاتی در هوشیاری جامعه در زمانهای مختلف به بحث نشستیم.
تا یار چه را خواهد