چه خوب شد بدنیا اومدی
بعضی موقع ها عشق را می شنوی و آرزو می کنی بعضی وقتها داری عشق را زندگی میکنی و شده برایت تکراری.
همانطور که برای کسانی زندگی می کنی که دوستشان داری کسانی هم هستند برای این زندگی میکنند که دوستت دارند . تحملها و تحمیلت. تحمل ناز معشوق و تحمیل خواسته است به عشق زندگیت.
زندگی کردن با کسی که دمدمی مزاج است ،زیاد گیر می دهد، زیبایی را بدون تقید تعریف می کند، کمی سربه هواست ، به هر کاری که وارد می شود خودش را غرق در آن می کند ، زود رنج است، عصبانیتش بد فرم است احساساتی است سخت است و من اینگونه ام.
حالا دوباره خورشید و ماه چرخیدند و شده سالروز تولد همسرم . از سال 81 تا کنون توانسته مرا تحمل کند یعنی خیلی دوستم دارد.
پانزده سال از عمرت صرف خوشبختی من شد ممنونم
تا همین جایش هم معنی زندگی را کنار تو طوری درک کرده ام که تعریفش برای دیگران شبیه آرزو و خیالبافی است در حالیکه برای من عین واقعیت است واین همه خوشبختی آفریده دستان و اخلاق توست که چه زیبا آفریده ایست ممنونم.
از این ببعدش با خداست
برای من مهم نیست چندمین سال تولدت هست ، همین که داری با من طوری زندگی می کنی که خوشبختی عادت روزانه من شده اهمیت دارد همین که هستی و داری با قلبت زندگی را گرم میکنی و بچه ها را بزرگ می کنی مهم است
همین که هستی ، کنار من ، برای زندگی مان، جای تشکر دارد .
روشنی خانه من ، شمعی که دیشب به نسیم سینه تو خاموش شد خبر از روشنی باردگر خانه و قلب من داشت پانزدهمین سال گذر ثانیه ثانیه عمر تو کنار من برای من که خیلی شیرین و دلچسب است
دمت گرم که هستی و خوشبختی را برای من نگه میداری.
عجله دارم باید زود برم وگرنه خیلی بیشتر از اینهاست متن قلب من به قلب تو