...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با موضوع «قاسم آباد» ثبت شده است


 

خرده بچه های ته دوازده متری انصاری و خیابان تفرش، تابستانها جایی برای تفریح و پرکردن روزهای بلند تابستانشان داشتند . منزل محمدخانی. سکینه خانم می آمد به همسایه  ها و مسجدی ها می گفت بچه تان را بفرستید خانه ما . کلاس قرآن داریم . یکروز دخترها یکروز پسرها . از 4 ساله تا 7 ساله . خانه شان پر می شد از بچه های قد و نیم قد . همه روز هفته بغیر جمعه ها. دربست در اختیار بچه ها بود از در ورودی تا ته حیاط ، بچه ها آزاد بودند بازی کنند و خوش باشند. این همه آزادی و شور و نشاط به بچه ها می داد تا بچه ها با دل خوش و پر امید بیایند خانه سکینه خانم تا او به آنها قرآن یاد دهد ، روخوانی قرآن . وضو گرفتن به شان بیاموزد،  با زبان بچه ها به شان احکام بگوید . بلند شان کند بایستند وضو بگیرند نماز بخوانند ، به زیبا ترین الفاظ ایرادشان را بگوید درست نماز خواندن یادشان بدهد ،  درستی و احکام را بهشان بگوید و...

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۶
علی اکبر قلیچ خانی

سی شب سی پیاله . ماه مبارک رمضان 1436 قمری مصادف با تیرماه سال 1394 شمسی

ماه مبارک امسال نیز به پایان رسید برای سال دوم است که برنامه سخنرانی شیخ جعفری که سایه اش بر سرمان  مستدام باد در مسجد صاحب الزمان برگزار شد. برنامه ای خوب  و با کیفیت متناسب با شبهای خوب رمضانی. از عزیزان تصمیم گیر مسجد که کمال همکاری را در برگزاری مراسم در مسجد صاحب الزمان داشتند نهایت تشکر وآرزوی توفیق الهی را دارم.

نیم ساعت جزء خوانی حسین عزیز که صدایش قسمتی از سمفونی ماه مبارک من شده و چهل دقیقه تا یکساعت منبر و ده تا پانزده دقیقه هم مناجات و عرض روضه. باشد که همه عزیزان و بزرگوارانی که در برپایی، برگزاری و رونق مجلس ماه مبارک نقش داشته اند به استخدام خادمی نفس شان در محضر شریف حضرتش نائل گردند. خیلی ها زحمتشان به چشم بود خیلی ها هم نه،  وجود دیگری سمیع و علیم است که همه را می بیند .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۸
علی اکبر قلیچ خانی


به قول طب سنتی ها ماه حزیران وقت حجامت است. دیروز رفته بودم برای حجامت .  شب هم منزل پدری دعوت بودیم. از در که رفتم تو و مادرم فهمید که صبح حجامت کردم سریع یک لیوان شربت شیره درست کرد، بعدش شربت زعفران برایم آورد . گفت هندوانه برایت خوب نیست رفت چند تا خرما آورد کمی حلوا از یخچال برداشت گفت بخور برات خوبه . رفت سراغ کمدش و چند تا پسته پوست گرفت داد به خوردم،  گفت خون دادی ضعف می‌کنی ... انگار تیر خوردم و خون ازم رفته ، موقع شام گفت اگه می دونستم حجامت رفتی فسنجون میذاشتم. خانمم گفت نگاه کن مادری رو.

همین دیروز 175 تا شهید غواص آوردند که فکر کنم مادر خیلی هاشان زنده اند. از ما که دو تا لیوان خون رفته بود مادرم مثل مرغ بسمل این سمت و آن سمت خانه، خودش را میزد تا چیزی پیدا کند  که بچه ام خون داده ، ضعف نکند . کسانی پیش مادرها آمده اند آن هم پس از سالها که هم غم دوری شان را مادرها دارند و هم باید خیلی کارها بکنند، آخر بچه هاشان جان داده اند . جوانان بلندهمت غیور .  هرچند جامعه را قهرمان زنده می سازد ولی پشتوانه فرهنگی قهرمانان، قهرمانان گذشته اند،  بزرگانی اند که برای اعتلای جامعه به بزرگی یک تاریخ پر کشیده اند. یادشان تا ابد گرامی.

+++

چند وقت پیش در انتخابات شورایاری محل شرکت کردم در همین مهرآباد و رای هم نیاوردم . منظورم از شرکت در آن انتخابات پیگیری مطالبات مردم محل بود بنا داشتم جوری با دوستان سازماندهی شده حرکت کنیم که خیری به مردم برسد. به عنوان شورا یاری از همه مراجع ذیربط پیگیری خواسته مردمی را بکنیم که صبح تا شب در گیر نان خانواده اند و اینقدر مشکلات پول کثیف را دارند که نمی توانند چشم بگشایند و به حقوق اجتماعی و مدنی و فرهنگی شان بیاندیشند . کسی هم نیست که وجدان بیداری باشد ببیند که محله ای که در این 20 ساله اخیر، با کوچه هایی که نهایت 50 پلاک داشت حالا هر پلاکش شده 4 یا هشت خانوار.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۷
علی اکبر قلیچ خانی

جیمز مارش سال گذشته میلادی فیلمی ساخت به نام The Theory of Everything  فارسی اش می‌شود نظریه همه چیز .در این فیلم به زندگی بیشتر شخصی و خانوادگی استفان هاوکینگ - کیهان شناس مشهور انگلیسی-  پرداخته که هنوز هم زنده است. نظریات او انقلابی در کیهان شناسی راه انداخت او با تمام توانایی علمی اش، بیماری نادری دارد که عضلات بدن او را از کار انداخته حتی حرف هم نمی‌تواند بزند. کامپیوتری ساخته اند که او می تواند بوسیله او حرفها، خواسته ها و نظریاتش را بیان کند با ویلچری  هوشمند . او  قلب و مغزش کار می کند برایش همین دو عضو کافیست که جهان را به تکاپو وادارد. زندگی کسی که روی ویلچر زندگی می کند و قدرت حرکت ندارد نمی تواند فیلم جذابی باشد ولی این فیلم ، اینگونه نیست، خیلی انرژی دارد. عشق مردی را به زندگی، به علم ، به پیشرفت نشان می‌دهد و باز برای همه ثابت می کند که توان بدنی و جسمانی لازمه پیشرفت نیست.  عشق است که در دار دنیا سلطنت می کند . قلب عاشقش است که باعث شده تمام عالم امکان برای او کار کند.  قلب عاشق‌ها این طور است .... ولی به قاسم آباد چه؟

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۱
علی اکبر قلیچ خانی

در زمستان، زنبورها از عسل داخل کندو ارتزاق می کنند تا بهار که  رونق گل به بازار طبیعت برگردد. یعنی زنبورها عسل خودشان را میخورند و عسل پس می دهند . زنبوردارها هم دست به عسل کندو نمی زنند تا فصل بهار ، این عسل دوبار هضم شده را خیلی گران می فروشند چون خیلی خاصیت دارد .  کلام عاقلانه آدم ها مثل عسل می‌ماند ...

منظورم از آوردن اسم ها هم احترام است هم تشکر.

+++

امسال برنامه محرم در مسجد برقرار بود مثل سال های قبل.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۴:۲۷
علی اکبر قلیچ خانی

1-رفتن آقای نجفی ضربه سنگینی به محل و مسجد بود. شخصیت ایشان، مناعت طبعشان و اخلاق و منشی که نشان اهل تقوی است وزنه ای شده بود برای محل. دوستان  مسجدی و جوانان به ایشان عادت کرده بودند، مانوس شده بودند، حضورشان قوت قلبی بود برای اهل مسجد، برای درد دل، برای گفتن مشکلات و شنیدن راه حل ها،  و نصیحتهای پدرانه شان برای همه مان نعمتی بود .

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۱۹
علی اکبر قلیچ خانی


این نوشته مربوط به تا به الان است بعدها را خدا می داند.

شاید نباید او را این چنین بنویسم شاید بعدها عوض شود آدم دیگری شود، شاید من عوض شدم و آدم دیگری شدم ،شاید مانده تا روزی که تعریفش کنند شاید اینی که من می نویسم نیست، شاید زود است این نوشتار من ،و هزار تا شاید دیگر. نقد این نوشته ،هم می شود خوب دیدش هم بد . هم خام هم عجول ، ولی هر چه می نویسم را دیده ام و جزو خاطراتم هست .

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۵۰
علی اکبر قلیچ خانی

سال 72 یا 73 بود که ولادت حضرت علی اکبر را رفتیم بیت الزهرا. آن زمان تهران این قدر مداح مشهور نداشت حاج منصور بود، سازور، سعید حدادیان، فروغی، محمد طاهری و خلج و چند تای دیگر.

برنامه بیت الزهرا را اول فروغی می خواند یا حاج عزیز، سعید حدادیان و سازور. حاج منصور آخر می خواند. خدابیامرز چمنی هم بعضی موقع ها می خواند که زیاد مورد استقبال مستمعین  نبود. اکثر هیئتی های تهران جمع می شدند همان جا.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۸
علی اکبر قلیچ خانی

عکسی که گذاشتم تصویر آن هیئتی که در ذیل نوشته ام نیست، عکس مربوط به هیئت مولودی  خانه رضاملانوری است.  گوشه سمت راست تصویر، در آن اتاق، پدر رضاملانوری است که نشسته و دارد از دور ،جوانی کردن جوانش را نگاه می کند و شاید خوش است که فرزندش چه خوب دارد جوانی می کند...اصغر قدیانی دارد می خواند، ابراهیم با پیراهن سفید وسط نشسته، خدابیامرز غلام برغمدی پشت سر ابراهیم، سمت چپ تصویر، آن که نیمرخ عینکی دارد رضا ملانوری است،شال به گردن، علی رمضانی است و...

+++

یادش بخیر ، درست یادم نیست سال 73 بود یا 74 ، بچه های هیئت تصمیم گرفته بودند برنامه ولادت حضرت زهرا را خیلی پر شور  و پر رونق برگزار کنند .

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۲۰
علی اکبر قلیچ خانی


از فضای قاسم آبادهای قبلی کمی دور شدم آن هم عامدانه، چون فلسفه نوشتار قاسم آباد فقط خاطره گویی نیست، دغدغه پردازی است

۱۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۱۹
علی اکبر قلیچ خانی