"این نوشته واقعی است "
+++
رفته بودم دفتر یکی از رفقای قدیمی ام. او رئیس برگزاری آزمونهای راهبری قطار است . چند وقتی بود ندیده بودمش. رفتم حالی از خودش و خانواده اش بپرسم. از پشت میزش بلند شد آمد کنار من نشست خیلی آرام طوری که صدا به پارتیشنهای بعد نرسد شروع کردیم به صحبت و حال و احوال.