چیزخانه
جایی را که برای انباشت اشیاء ساخته اند انبار می گویند اشیاء نه رشد دارند و نه حرکتی. چیزی که نه رشد دارد و نه حرکت، تربیت برای آن بی معنی است .
جایی که برای اجتماع گیاهان و درختان ساخته می شود باغ می گویند . گیاهان رشد دارند . حرکت شان در راستای افق معنی ندارد. رشد گیاهان با پهن شدن ابعادش استقرار بهتری می یابد. این ها هزارانشان هم کنار هم هیچ تعارض و اصطکاکی ایجاد نمی کند رقابتشان در دسترسی به نور است که بالاخره روزنی پیدا می کنند که از این منبع انرژی ارتزاق نمایند. این اخلاق گیاهان را خیلی دوست دارم.
گیاهان در فضای مناسب که شامل آب مناسب و نور خورشید باشد به صورت کاملا طبیعی رشد می کنند. معمولا هرجایی که دانه شان بیفتد رشد می کند و تبدیل به درختی می شود. برای تولید مثل به عوامل بیرونی از قبیل باد و انتقال دانه ها و... نیاز دارند. بعضی از درختان زندگی شان را مرهون خساست و آینده نگری برخی جانوران اند که دانه هایشان را زیر زمین پنهان کرده و محل اختفا را فراموش نموده اند. گیاهان خودشان نمی توانند لقاح و لذت آن را داشته باشند . معمولا تجمع خدادادی شان را جنگل می گویند . جنگل بستر مناسبی برای زندگی جانوران است
جایی که برای زندگی فردی حیوانات ساخته اند قفس نام دارد.
برای زندگی جمعی حیوانات وحشی، باغ وحش را ساخته اند. باغ وحش مجموعه ای از قفس های فردی است. حیوانات رشد دارند ولی تربیت بردار نیستند یا بسیار کم می شود به آن ها آموزاند. در باغ وحش فقط وحشی گری شان کنترل می شود. در باغ وحش برای حفظ زیست جانوران ، گونه های مختلف را از هم جدا نگه می دارند ، زندگی اجتماعی تعطیل است چون کنار هم باشند یعنی خیلی هاشان دیگر نیستند. حیوانات وحشی از بدو تولد همان هستند که آبایشان بوده :"وحشی". نمی شود ذاتیات را از آن جدا کرد.
چون محل زندگی جانوران وحشی بین درختان است و اجتماع هشیارانه درختان را باغ می گویند و از طرفی ذات وحشی گری این حیوانات را نمی شود تغییر داد به این دلیل محل زندگی ساخته شده برای آن ها را باغ وحش میگویند. حیوانات وحشی همزیستی مسالمت آمیزی با گیاهان و درختان دارند . آرزوی حیوانات وحشی زندگی در انبوهی از درختان است .
من از باغ وحش خیلی خوشم می آید . راستش را بخواهی تفلسف من در باغ وحش وقتی که دارم به آن ها می نگرم این است که آیا من از دیدن آنها لذت می برم یا آن ها؟ یا من باید از آن ها وحشی گری بیاموزم یا آن ها مدنیت و انسانیت از من ؟
یا این که ، آن ها می بینند آدم ها را و ما هم از کارهای آن ها تعجب می کنیم و خوشمان می آید را پارادوکسی لذتبخش می دانم. بعضی می میرند برای خنده میمون یا تعارفی که به گوره خری میکنند دهان باز می کند و می خورد یا از نگاه پر هیبت شیر . خلاصه چیز دیدنی زیاد است . خاطرات بدش مربوط به زمان هایی است که آن ها رعایت مدنیت و آداب اجتماعی نمی کنند . باد معده ای، تخلیه روده ای و یا از این حرکات خارج عرف که نمی توان چیزی بهشان گفت. اقتضای زندگی با وحشیان تحمل ناهنجاری هاست.
عقل سلیم می گوید وحشی گری آن ها راببین ولی وحشی بازی درنیار چون تو انسانی و آن ،حیوان است. هرکسی باید اقتضائات خلقتش را رعایت نماید
طویله، مسکن حیوانات اهلی است این ها رشد دارند کمی هم تربیت بردار هستند. امکان نگه داشت اجتماعی شان هم هست، مفید هم می باشند، ولی تعقل ندارند. الاغ خانگی پس از مدتی راه خانه صاحبش را یاد می گیرد . اسب ها هم همین جور. مرغ ها و گوسفند ها را روز ها از خانه بیرون کن شب خودشان به خانه شان بر می گردند. الاغ رها در بیابان یا اسب رها در صحرا یا قوچ در کوهها این طور نیستند.
ضعف شان این است که اگر کسی بخواهد بدزدتشان، برده و دیگر بر نمی گردند برای محافظت و نگهداری شان در خارج از طویله حتما سگی و چوپان هشیاری می خواهد. این ها فکر و ذکرشان خوردن است و بعدش شهوت. گوسفند را در مزرعه یونجه رها کن حتما آنقدر می خورد تا بمیرد.
من بارها دیده ام که الاغی برای خوردن یونجه تازه کنار راه ،سرش را آن قدر خم کرده که نزدیک بوده سواره اش به زمین افتد و در عوض شلاقی خورده تا بفهمد که آدم دارد می برد .
حیوانات اهلی در اجتماع حیوانات وحشی و اهلی، لقمه چرب گوشت خوارانند. زیاد رام باشی لقمه وحشیان می شوی.
باغ وحش ها معمولا از طویله ها بزرگترند.
فصل مشترک باغ وحش و طویله در ادامه حیات و تولید مثل حیوانات است. معمول حیوانات قادر به کنترل شهوت خود نیستند اگر شکم شان سیر باشد و موجود ماده هم در نزدیکی شان، خودشان را نمیتوانند کنترل کنند و حتما آمیزش خواهند داشت . حیوانات وحشی دنبال ماده شان می کنند غالبا، و حیوانات اهلی با بو کردن و عرعر کردن و آب دهان راه افتادنشان حیوان ماده را به سمت خود معطوف می کنند.هر کدام از موجودات راه و رسم خواستگاری شان از جناب ماده با هم فرق می کند.
یکی از نقاط غیر تربیتی طویله و باغ وحش همین نکته است. موجودات دیگر را اصلا حساب نمی کنند متاسفانه. متاسفانه را از نگاه انسانی گفتم وگرنه برای خود شان از این حرف ها ندارد .خیلی راحتند با هم، خوش هم میگذرد بهشان، جای شکر هم دارد که خدا این توان را بهشان داده است . حالا ما آمدیم در کار حیوانات دخالت می کنیم مشکل ماست نه آن ها.
امیدوارم منظورم را گرفته باشی ،خیلی حرف ها را گفتم ها.
اصل حرف همان آیه معروف که " کالانعام بل هم اضل" هم دارد اگر انسانیت فراموش شد حیات که ادامه دارد . بهتر است آدم محیط زیست اش را بهتر بشناسد. یکی این موضوع ، موضوع دیگررابا عینک مرحوم اقبال اگر بخواهم ببینم و بنویسم اینگونه خواهد شد:
من کلیتی نوشتم ، اگر به ذهنم کمی فشار می آوردم مشخصات حیوانی بیشتری هم هست که می شود عنوان کرد. منظورم چیست؟ منظوراولم طویله است چرا ؟ داریم هی به سبک حیوانات اهلی شکار وحشیان می شویم. چه چیزمان؟ فکرمان، فرهنگ مان ، اعتقادات مان ، شکل و قیافه مان . چرا؟ یا چون نمی اندیشیم یا خیلی بد می اندیشیم یا دارند بدترین چیزها را به ما می گویند بیاندیش.
فرق انسان و حیوان در تفکر و تعقل است ولی فقط این که اگر فکر نکنی، حیوانی ، قدیمی شده ،برای امروز باید نوشت اگر فکر کنی که حیوان باشی بازهم می شوی حیوان .آدمها آن طور که می اندیشند می زیند. این ها دارند به ما می آموزانند که طوری فکر کنیم و زندگی کنیم که حیوان باشیم .به چیز هایی را که دارند نشانه تمدن به ما آموزش میدهند دقت کنید چقدر شبیه رسم و رسوم حیوانات است. منظورشان از مدنیت و روابط و فرهنگ و فیلم وکتاب و روزنامه و... همه به یک جا ختم می شود که حیوان شدن مان را عادی کنند . یاد آن باغ پر از بازی و خوش گذرانی که پینوکیو را به آنجا بردند و الاغ تحویلش دادند بیافت .
برای مردمی که زیاد حوصله فکر کردن ندارند و رنگ و لعاب دادن به زندگی شان آرزوی هر شبشان است و هدف شان این است که خوش بگذرانیم، راحت باشیم در خوردن ،خوابیدن، لذت بردن، کسی به کارمان کاری نداشته باشد، همه شبیه هم باشیم و... و وقتی عیب ، جمعی شود به فضیلت برای آن مردم تبدیل می شود، برنامه شان همان است .
برای متفکران که به این چیزها زیاد بها نمی دهند چه چیز خوبست؟ تفکر به سبک حیوانات زندگی کردن. باور نمی کنید فلسفه دارند برای هر گند و کثافت شان. اندیشمند و دانشمند های بسیار خوش نام می سازند برای ترویج همین چیزها. در دانشگاهها این حرف ها را می اندازند . دانشجو را می گویند تو باید با مردم فرق داشته باشی، باید این حرف ها را بدانی ،باید پیشرفت کنی، به جوامع پیشرفته نگاه کن، این حرف ها را می دانند، این کتاب ها را خوانده اند و ...این ها را باهاشان درگیر بوده ام که نوشتهام، توهم نکرده ام .
چرا؟ یا گرسنه اند و می خواهند ما گاو و گوسفند شب هایشان باشیم یا جای زندگی شان کم شده میخواهند ما درختان دور و برشان باشیم وبین ما بلولند و از ما حرکتی در نیاید، زیر سایه مان بخوابند و فضولاتشان را پای ما بریزند تا از آن ارتزاق کنیم، قد دیلاق داشته باشیم تا راحت بین ما مخفی شوند و روی شاخه های مان زندگی داشته باشند و به حیات وحشی گرانه خود ادامه دهند.
خیلی از رسم و رسوماتی که دارد عوض می شود ، دارد شکل و رویمان را عوض می کند. در پس همه حرف های قشنگ و عشوه های آبدارش دارد به زندگی باغ وحشی ،به حیات در طویله ترویج مان می کنند.
باور بفرمایید این همه فیلم ها این همه چهره های مزخرف این همه فلسفه های پرطمطراق دارد توجیه می کند و عادی می کند برای ما حیوان بودن را .
بهتر از این راهی که انتخاب کرده اند مثلا نمی شود همجنس بازی را ، دیاثت را ، بی غیرتی را، هرزه گی را به این خوبی تبلیغ و اشاعه کرد .
اگرخوی انسانیت را بگیرند انسان می شود کالانعام بل هم اضل. همه این ها پذیرفته می شود و دارند این کار را میکنند .
گپ اصلی مان بماند برای قسمت بعدش که در مورد محل زندگی شما حرف داریم: "آدم ها " . ان شاء الله
برادر چرا انقدر برخورد
ما مخلص شماییم
بنده عذر تقصیر دارم
یا علی