فاطمیه *فرید دوم*
انصار
واقعه غصب خلافت در زیر سقف محل اجتماع انصار در مدینه کلید خورد. در سقیفه بنی ساعده. عمده انصار، از دو قبیله اوس و خزرج بودند که به لطف اسلام و حضرت ختمی، قرن ها اختلاف شان برچیده شد و همه متحد زیر بیرق اسلام گشتند . پس از پیامبر نشان دادند که رحمه للعالمین نباشد همان جاهلان قبل اسلامند. شاید آن ها به این نیت دور هم جمع نشده بودند که خلیفه انتخاب کنند ولی بازی خوردند بدجور هم بازی خوردند خروجی آن جلسه با زیرکی جبت و طاغوت به ضرر بشریت رقم خورد آن ها بازیچه بازیگردانان بدتر از شیطان شدند در این خصوص انصار بایستی پاسخگوی انسانیت و عدالت و حقیقت باشند. اگر کربلا را بی وفایی کوفیان رقم زد جریان مدینه را هم اهل مدینه عهده دار غفلتش شدند .
اولین تشریف فرمایی نبی اعظم به مدینه منوط به همراهی حضرت مولا بود. آن ها این را به چشم دیدند که اولی هر چه سعی کرد خود را بعد از پیامبر نشان دهد حضرتش نپذیرفت منتظر ماندند تا علی از راه برسد تا این که چشم اهل یثرب به جمال بی مثال مولی الموحدین روشن گردد. حضرتش به آن ها فهماند که من پیامبر هر جا بنشینم جانشینم علی است ولی کو فهم ناب؟ جبت هم با پیامبر در آن هجرت تاریخی همراه شد تا ثمره اش را در یثرب برداشت کند ولی نه هر که سر بتراشد قلندری داند . می گویند آن جا بود که اولین کینه های شتری در دل منحوس اولی ازعلی علیه السلام ریشه دواند. یثرب با ورود علی علیه السلام مرکزیت یافت. آدم هایی که بعدها انصار لقب گرفتند این را بوضوح دیدند ولی نفهمیدند یا فهم شان نکشید تا سقیفه. مسلمانان بدفهم.
آنها در مراجعه شبانه حضرت صدیقه به همراه همسر و کودکان بهشتی شان جهت بیعت گیری مجدد با حضرت علی، بهانه آوردند که اگر قبل جبت، حضرت مولا آمده بود حتما با ایشان بیعت می کردند ، در حالی که بایستی این احتجاج را به جبت و طاغوت می گفتند در زیر سقف شوم بنی ساعده، که ما در غدیر دست مرد مومنان را به نشان پذیرشش سخت فشرده ایم و نمی توانیم دست در دست منحوس تو به بیعت قرار دهیم .
ایمان بعد از شهادتین و پذیرفتن الوهیت و نبوت شکل می گیرد جایی که به ولایت تامه حضرات معصومین می رسد جایی که انصار به آن نرسیدند و راهی را که آمده بودند هم خراب کردند.
شرک و طاغوت و کفر ، مورچگان سیاه شب ظلمانی مقابل اهل ایمانند. به همین راحتی ها کسی اهل ایمان نمی شود داد و بیداد بردار نیست سکوت و دقت و هوشیاری می خواهد. اوج مجددانصار در کنار حضرت مولا بود که باز نفهمیده و به راه طاغوت و عاقبت آن گرفتار شدند .
موضوع اصلی این بخش حرکت اشتباه انصار در بنی سقیفه و عاقبتشان است و جریان رحلت که نه ، شهادت حضرت ختمی مرتبت و اتفاقات همان روز و عاقبت انصاری که به ولایت و عهد غدیر پشت کردند .
1. . پیامبر اکرم (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجرت وفات نمود. (ارشاد ،ج1، ص189؛ تهذیب ،ج6، ص2؛ مصباح المتهجد،ص790) عصر همان روز امیرالمومنین مشغول غسل و تکفین پیامبر شد. (شیخ مفید، الارشاد، ج1، ص191.) این دوشنبه همان دوشنبه ای است که زینب سلام الله علیها روز عاشورا فریادش را می زد...
2. اکثریت مورخین و سیرهنویسان متقدم بر این عقیدهاند که پیامبر در شب چهارشنبه به خاک سپرده شده است. (ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص290؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج4،ص314؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص251؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص114؛ طبری، تاریخ الامم والملوک، ج3، ص213.)برخی نیز مانند ابن هشام و طبری زمان دقیقتری از آن را تعیین کرده و تصریح کردهاند که این مسئله در نیمههای شب رخ داده است.(همان)
3. در هجرت پیامبر از مکه به مدینه، پیامبر مردم مدینه را از زمان سفر خودش آگاه کرده بود و آنان در روز موعود برای استقبال به منطقه قبا آمده بودند. در آخرین لحظات خروجی شبانه پیامبر از خانه اش و ترک مکه به مدینه ناگهان ابوبکر جلوی راه پیامبر سبز شد پیامبر نیز او را همراه خود کرد که اگر جبت در مکه می ماند کار بدتر می شد به همین دلیل حضرت طرح سفر را عوض کردند و سه روز در غار ماندند. روز بعد به سمت مدینه حرکت کردند و پس از دوازده روز به قبا رسیدند. ابوبکر در ورود به منطقه قبا به هدف نرسید. چون استقبال کنندگان حضور نداشتند و به مدینه باز گشته بودند. برخی بر این قائلند که رفتن پیامبر به غار ثور ، تصمیم اولیه نیست، بلکه تصمیمی است که پس از پیوستن ابوبکر اتخاذ شد.
4. مردم یثرب به پیامبر عرضه داشتند که ما برای استقبال آمادهایم، حضرت فرمود: میمانیم تا علی بیاید. با این بیان ورق برگشت و تمام توجهها به شخصیت علی(ع) معطوف شد. مردم مدینه علی (ع) را نمیشناسند؛ همانگونه که ابوبکر را نمی شناختند همه شان هم پیامبر(ص) را هنوز ندیده بودند.
5. به انتظار علی(ع) ماندن پرسشی ایجاد کرد که او کیست که همراه پیامبر نیامده ولی پیامبر چشم به راه اوست؟ این مقدمه آشناسازی مردم یثرب با امیرمؤمنان(ع) است آن جا بود که دریافتند آن که حقیقت و امتداد پیامبری است همانی است که در مکه به جای او آرمیده و حضرت ختمی را از توطئه بزرگان نادان مکه نجات داده است و این که با پیامبرراه افتاده وبالی بیش نیست . نبودن علی با پیامبر و کجا مانده و چه کرده و منتظر ماندن پیامبر برای حضرتش داستان جانفشانی او برای پیامبر(ص) بین مردم منتشر کرد. مردم انتظار کشیدند تا او را ببینند. شوق و اشتیاقی که مردم به رؤیت پیامبر دارند، به دیدار علی (ع) ختم می شود. همه توجهات به پیامبر است و به آن کسی که این خبر را درباره او شنیدهاند.
6. ابوبکر تلاش کرد پیامبر را از انتظار امام منصرف کند. گفت یا رسولالله، شما به انتظار علی نمانید، چون مردم معطلاند. روز دوم نیز همین سخن را تکرار کرد. پیامبر دوباره فرمود: من بدون علی وارد مدینه نمیشوم. (۱٫ الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ الامالی طوسی، ص۴۶۹).
7. ابوبکر یقین کرد که پیامبر اکرم بدون حضور امیرمؤمنان داخل مدینه نمیشوند؛ بنابراین به تنهایی راهی مدینه میشود. این حرکت نشان از زیرکی او بود و دلیل دیگری که او همه جا با برنامه حرکت میکند. اگر ابوبکر، در شرایط پیشآمده میماند، هیچ بهرهای از چهرهنمایی نمییافت.ابوبکر تنها وارد مدینه میشود
8. امام سجاد(ع) در این باره فرمودهاند: اینجا نخستین جایی است که بغض ابوبکر نسبت به علی(ع) آشکار شد. (۲٫ همان). برداشت از آن می شود که این بغض تا کنون پنهانی بوده است.
9. حضرت از همان اول ورودشان به مدینه کار غدیری کرد. موضوع مدینه با مکه فرق می کند اینجا پیامبر صحبت قریش و قبیله گی مکه را نمی شنود سنگ بنا را می چینند . من وعلی. و نه هیچ کس دیگری. بدانید و بفهمید اگر علی بنابیطالب در کنار این حرکت نباشد، این حرکت توفیق نخواهد یافت.
10. مردم مدینه و مکه ،مهاجر و انصار، تمامی مسلمانان از هرجای تاریخ به بعد بدانید و بدانیم موضوعی که در غدیر با فریاد تمامی مسلمین به تائید و بیعت رسید موضوع جدیدی نبود همه از موضوع ولایت حضرت پس از نبوت پیامبر خبر داشتند باز و باز تائید و تاکید و سفارش شد بر دانسته هاشان . تخم نمی خواهمش در نفس شان آن قدر ریشه دوانده بود که هرچه پیامبر دهان اینان را به فریاد لبیک باز کرد بیرون نیافتاد.
11. سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه بود که مربوط به قبیله بنی ساعده می باشد که برای مشاوراتشان در آنجا گرد هم میآمدهاند. نام سقیفهٔ بنیساعده در میان مسلمانان معروف و مشهور است، به این دلیل که بلافاصله پس از پیامبر اسلام، عدهای از اصحاب وی که به انصار شهرت داشتند و اهل مدینه بودند در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت سعد بن عباده رئیس قبیلهٔ خزرج جمع شدند.
12.ویلفرد مادلونگ عنوان میکند هرچند که اکثر تاریخنگاران قبول دارند که سقیفه توسط انصار شروع شد، اما اینکه شورا در ابتدا جهت تعیین خلیفه مسلمانان راه اندازی شده بود را زیر سؤال میبرند. به نوشته مادلونگ، ایده خلافت ایدهای نبود که تا آن هنگام در بین مسلمانان مطرح شده باشد. شواهدی مانند گفتگوهای مطرح شده در جلسه نشان میدهد که هدف اولیه انصار از تشکیل سقیفه تصمیمگیری در مورد نحوه اداره شهر مدینه پس از پیامبر بوده زیرا اوس و خزرجیان گمان داشتند که پس از پیامبر، مهاجرین به مکه بازخواهند گشت و باید برای آینده اداره مدینه توسط ساکنان اولیه آن تصمیمگیری شود.
13. سعد بن عباده بن دلیم از اصحاب پیامبر اسلام و از انصار بود. او پیش از ورود پیامبر به یثرب، رییس طایفه خزرج بوده که در پیمان عقبه اوّل با پیامبر بیعت کرد. وی توسط هشام بن عمرو دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت اما با وساطت مطعم بن عدی و حارث بن حرب آزاد شد. پس از مرگ پیامبر، سعد پسر عباده از مدعیان خلافت بود و بسیاری از انصار در سقیفه بنی ساعده طرفدار او بودند. امّا پس از خطبه ابوبکر در سقیفه، بیشتر صحابه با ابوبکر بیعت کردند. سعد پسر عباده از بیعت با ابوبکر سرباز زد. او حتی در زمان عمر نیز بر موضع خود پای فشرد. او در زمان خلافت عمر راهی یکسری از زمین هایش در شام شد اما در بیابانهای اطراف مدینه در سال15هجری در 56سالگی به دست خالد بن ولید مأمور عمر کشته شد.
14. نقل شده است: علی علیه السلام فاطمه دختر رسول خدا را شب ها بر چهارپایی می نشاند و در مجالس انصار می بردند و فاطمه سلام الله علیها از آنان یاری می طلبید و آنان می گقتند : ای دختر رسول خدا، بیعت ما با این مرد انجام گرفته است و اگر همسر تو پیش از ابوبکر سبقت می جست و از ما بیعت می خواست ما از او رویگردان نبودیم !و علی علیه السلام می فرمود:« آیا می بایست رسول خدا را در خانه می نهادم و دفن نکرده بیرون می آمدم و با مردم بر سر قدرت او نزاع می کردم؟» و فاطمه سلامالله علیها میفرمودند: «ابوالحسن کاری نکرده مگر همان را که شایسته او بوده است و امت هم کاری کردند که خداوند حسابگر و بازخواست کننده ی آنهاست!»
15.بنا به روایت مشهوری پیامبر پیشگویی کرده بود که انصار پس از رحلت ایشان مورد بیمهری و تحت فشار قرار خواهند گرفت . در دوره خلفای راشدین منصب و سهم قابل توجهی از اداره امور به انصار واگذار نشد بسیاری از انصار هم در جنگهای رِدّه (سالهای ۱۱ ـ ۱۲ هجری) کشته شدند .
16.نخستین حضور قابل توجه انصار پس از افتضاح شان در غصب خلافت، حضورشان در سپاه علی بن ابی طالب در نبرد جمل در سال ۳۶ هجری بود . بر اساس روایتهای گوناگون ۷۰۰ یا ۸۰۰ تن انصاری در آن نبرد حضور داشتند. حجاج بن غزیه انصاری از دیگر انصاریان خواسته بود بار دیگر نصرت خود را محقق سازند ، همان گونه که نخستین بار پیامبر را نصرت دادند . تقریباً همه انصار در سپاه امام علی در صفین و بر ضد معاویه شرکت کردند .
17. انصار در دوره امویان تحت فشار فراوان قرار گرفتند . در حملاتی که سپاهیان معاویه در اواخر خلافت علی بن ابی طالب به مناطق گوناگون کردند (غارات)، بسر بن ارطاة در رأس سپاه خود به مدینه آمد و پس از تحقیر انصار و درخواست خون عثمان از جانب معاویه از آنها بیعت گرفت .
18. معاویه با اتخاذ سیاستهای ویژه ، چون محروم کردن آنها از بیتالمال ، انصار را با بحرانی مالی مواجه ساخت و داراییهای آنان را در برابر قیمت نازلی خرید ، در نتیجه انصار در دوران معاویه دچار فقر شدند . معاویه به هنگام مرگ به یزید سفارش کرد در صورت فراهم بودن زمینه مناسب ، از آنان انتقام گیرد و مسلم بن عقبه را مأمور این کار کند
19. مسلم در فاجعه حرّه (۶۲ هجری) به فرمان یزید به کشتار ، غارت و تجاوز گستردهای دست زد و سه روز شهر را در اختیار سپاه خود قرار داد و آنگاه با آنان به عنوان بردگان یزید بیعت کرد . در دوره عبدالملک (۷۴ هجری) ، حجاج سه ماه والی مدینه بود . وی در این مدت با انصار سرسختی نشان داد و آنان را قاتلان عثمان خواند و بر دست و گردن بزرگان انصاری بسان بردگان داغ نهاد .
این مصیبت ادامه دارد...
شماره دوازده رو میشه روش حساب کرد؟