...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

فاطمیه*فرید پنجم*

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۵۵ ق.ظ

عقبه هرشی

1-    در حجه الوداع  در روز 13 ذی الحجه رسول خدا صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را طلبیده و اکثر آن روز و شبش را جهت تحویل ودایع علم و حکمت الهی پس از پایان مراسم حج با او خلوت کرد.

2-    این ملاقات طولانی، احوالات و احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در آن روزها و یادآوری احادیثی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در گذشته های دور و نزدیک درباره خلافت امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله گفته؛ ائتلاف دو حزب منافقین و طلقا را به تکاپوی جدّی در همان روز وامی دارد تا به نحوی از برنامه های رسول خدا صلی الله علیه و آله مطلع گردند. و به مفاد آیات آغازین سوره تحریم سرانجام از طریق بعضی زوجات آن حضرت مطلع می گردند که در آینده بسیار نزدیک قرار است ولایت خاصه آن حضرت اعلان گردد. (البته به احتمال زیاد در مدینه.)

3-    پس به سرعت همدیگر را خبر کرده و در خانه یکی از «طلقاء»، اجتماعی از منافقین و «طلقاء» تشکیل دادند و مطرح کردند که رسول خدا صلی الله علیه و آله تصمیم دارد به زودی امامت علی را رسماً اعلان کند. لذا باید با هراقدام ممکن، مانع اجرای آن گردند و بهترین راه آن، ترور رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ آن هم در مسیر بازگشت، آنگاه که خوب از مکه دور شده (تا رفع اتهام از قریش شود.) و هنوز با مدینه هم فاصله زیادی دارد. پس بهترین جا میانه راه طولانی مکه و مدینه بعد از سرزمین جحفه در سلسله جبال این منطقه است. در جائی که عقبه (گردنه) هرشی نامیده می شود و در جاده اصلی مکه و مدینه است بحارالانوار، ج 28، ص 95ـ98.

4-    تمام تواریخ اتفاق دارند که رسول خدا صلی الله علیه و آله از طریق اعلای مکه وارد شد و از طریق اسفل مکه یعنی از ذوی طوی از مکه خارج شد، آن هم در روز چهارده ذی حجه درست یک روز پس از پایان مراسم حج. بنابراین توقف ایشان در مکه بسیار کوتاه حدوداً 10 روز بوده است.

5-    در تفسیر قمی، ج1، ص174-176؛ بحار الانوار، ج37، ص115-116. و به گزارش علی بن ابراهیم قمی، 14 تن از منافقان پس از حجة الوداع به سال دهم ق. همدست شدند تا پیامبر را در مسیر مکه به مدینه در عقبه هرشی، میان جحفه و ابواء، بکشند. هفت تن از سوی راست عقبه و هفت تن نیز از سوی چپ به قصد رماندن شتر ایشان پیش آمدند. رسول خدا با ‌گزارش جبرئیل از توطئه آن‌ها آگاه شد و چون نام‌های ایشان را بر زبان جاری ساخت، فرار کردند و پنهان شدند. در پی کتمان آنان، آیه 74 توبه/9 نازل شد .

6-    منابع اهل سنت در شمار و نام‌های منافقان سوء قصد‌کننده به جان پیامبر اختلاف دارند. شماره آن‌ها هفت، 12، 14 و 15 نفر دانسته اند.

7-    در المحلی، ج11، ص221 به نقل از حذیفة بن یمان که خود شاهد رویداد بوده، شمار ایشان را 14 تن یاد کرده است .

8-    با پایان یافتن مراسم بیعت، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کاروان از غدیر حرکت کردند؛ و یک روز و شب سیر کردند تا به کوه بلند هَرْشی رسیدند. منافقینی که نقشه ی قتل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را کشیده بودند جلوتر از حضرت ظرفهای بزرگی به قله کوه بردند و آنها را پر از شن کرده و پنهان شدند.

9-    حذیفه می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، من و عمار را صدا زد و به او دستور داد تا از پشت سر شتر را راهنمایی کند و من هم افسار شتر را بگیرم، تا آنکه به قله ی کوه رسیدیم. ناگهان افرادی که پنهان شده بودند از پشت سر ما هجوم آورده و ظرفهای پر از شن را به طرف پاهای شتر غلطاندند. شتر وحشت کرد و نزدیک بود بِرَمَد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بر زمین بیاندازد که حضرت با صدای بلند فرمود: «حرکت مکن که جای نگرانی نیست»!

10-      شتر به قدرت پروردگار به زبان عربی فصیح به سخن آمد و گفت: «یا رسول الله، تا هنگامی که شما بر پشت من نشسته ای دست از پا خطا نکرده و از جایم تکان نمی خورم»! توطئه کنندگان به خیال اینکه شتر رمیده است به طرفش هجوم آوردند تا آن را بیشتر رم دهند.

11-           حذیفه ادامه می دهد که من و عمار در آن شب ظلمانی با شمشیرهایمان به آنها حمله کردیم. با حمله ی ما، منافقین فرار کرده و از نقشه ای که پیش بینی کرده بودند مأیوس شدند. من از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدم: یا رسول الله، اینها چه کسانی بودند که چنین نقشه ای داشتند؟

12-              فرمود:  ای حذیفه، اینان منافقین در دنیا و آخرتند! - یا رسول الله، آیا گروهی نمی فرستی تا آنان را به قتل برسانند؟

13- خداوند به من دستور داده آنان را افشا نکنم، و دوست ندارم مردم بگویند: «او کسانی از قوم و اصحابش را به دین خود فرا خواند و آنان پذیرفتند؛ و با کمک آنان جنگید و بر دشمنانش پیروز شد و سپس آنان را به قتل رساند». ای حذیفه، خداوند در کمین آنان است. پروردگار مهلت کمی به آنها داده و پس از آن به عذاب سختی دچارشان خواهد کرد. یا رسول الله، این منافقین چه کسانی هستند؟ آیا از مهاجرینند یا از انصار؟

14-              پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را یک به یک برای من نام برد. بعضی از آنها افرادی بودند که دوست نداشتم در بین آنان باشند، و تعجب کردم.

15-              حضرت فرمود: ای حذیفه، گویا در بعضی از افرادی که نام بردم شک کردی؟ اینک سر خود را بالا بگیر! نگاهم را به سوی آنان که بر قله ایستاده بودند گرداندم. ناگهان برقی پدیدار شد و آنچه در اطراف ما بود روشن شد و بقدری ثابت ماند که گمان کردم خورشید طلوع کرده است. به آنها نگاه کردم و بخدا قسم همه شان را شناختم. آنان همان کسانی بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نام برده بود. آن عده چهارده نفر بودند که نُه نفر از قریش و پنج نفر از غیر قریش در میان آنان بود.

16- بخدا قسم آنان عبارت بودند از قریش: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح، معاویة بن ابی سفیان و عمرو بن عاص؛ و از غیر قریش: ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبه ثقفی، اوس بن حدثان نضری، ابوهریرة و ابوطلحه انصاری. (۱٫ ارشاد القلوب، ج۲،‌ ص۳۲۸- ۳۳۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۷-

17-  پس از جریان غدیر و شکست عملیات ترور منافقان، حضرت حرکت کرد و وارد مدینه  شد. پانزده منافق شرکت کننده در این عملیات، در خانه ابوبکر جمع شدند و عهد و پیمان بستند که بیعت علی(ع) را بشکنند و خلافت به ابوبکر، عمر، ابو عبیده بن جراح و سالم مولی ابی حذیفه برسد و به کس دیگری منتقل نشود. سعید بن عاص این پیمان را در صفحه‌ای نوشت و اسامی را هم در آخر صفحه ذکر کرد و بر این پیمان‌نامه ۳۴ نفر از منافقان شاهد بودند. چهارده نفر از اصحب عقبه، و باقی از سایر منافقان. سپس وی صحیفه را به مکه فرستاد و این صحیفه در کعبه مدفون بود و عمر در زمان خلافت خود آن را از آن مکان بیرون آورد. حذیفه نام شماری از کسانی که در هنگام نوشتن صحیفه حاضر بودند، به این شرح می‌شمرد: ابوسفیان، عکرمه بن ابی جهل، صفوان بن امیه بن خلف، سعید بن عاص، خالد بن ولید، عیاش بن أبی ربیعه، بشیر بن سعد، سهیل بن عمرو، حکیم بن جزام، صهیب بن سنان، أبو الأعورسلمی و مطیع بن اسود المدری. حذیفه می‌گوید: شماری دیگر هم بودند که نام آنها را فراموش کرده‌ام. (۱٫ ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۳۳؛ الکافی، ج ۸، ص۱۷۹؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص۱۰۲-

18-  پس از گفتگو بر پیمان نامه ای متفق القول شدند و به سعید بن عاص دستور دادند تا آن را برایشان بنویسد که متن آن از این قرار است:                  بسم الله الرحمن الرحیم

این نوشته ای است که عده ای از اصحاب محمد رسول الله از مهاجرین و انصار بر آن متفق شدند، همانان که خداوند آنان را در کتاب خویش به لسان پیامبرش مدح کرده است. آنان پس از این که فکر و مشورت کردند متفق القول شدند، و این صحیفه را با توجه به ایام گذشته و روزگارهای باقیمانده نوشتند تا مسلمانانی که بعد از آنان می آیند به این عده اقتدا کنند.

اما بعد، خداوند با منت و کرمش محمد را بر همه ی مردم مبعوث نمود برای دینی که برای بندگانش انتخاب کرده بود. او وظیفه ی خود را ادا نمود و آنچه خدا به وی امر کرده بود تبلیغ نمود و بر ما واجب کرد که تمام آنها را بپا داریم؛ تا زمانی که دین را کامل و واجبات را واجب نمود و سنتها را پایه گذاری کرد. آنگاه پروردگار پیشگاه خود را برای وی انتخاب کرد و او را با احترام و رضایت خاطر قبض روح نمود بدون اینکه کسی را برای بعد از خود به خلافت برساند! پیامبر اختیار آن را بر عهده ی مسلمین گذاشت تا هر کس که به فکر او و دلسوز بودنش اطمینان دارند برای خود انتخاب کنند. مسلمانان باید به خوبی از پیامبر پیروی کنند. همانطور که خداوند فرموده است: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوٌَْ حَسَنَةٌْ لِمَنْ کانَ یَرْجُو اللهَ وَ الْیَوْمَ الاَّخَرَ» «برای شما نسبت به پیامبر پیروی نیکو لازم است برای کسانی که به خدا و روز قیامت امیدوارند».

پیامبر کسی را به خلافت نرساند بدلیل اینکه این امر در یک خاندان مانند ارث ادامه پیدا نکند بدون اینکه بقیه ی مسلمین در آن سهیم باشند، و باعث دولتمندی اغنیا نشود تا کسی که به خلافت رسید نگوید این امر در این خاندان از پدر به فرزند تا روز قیامت به ارث می رسد!

بر مسلمین واجب است که پس از رحلت هر خلیفه ای، صاحب نظران جمع شوند و مشورت کنند و هر کس را که مستحق خلافت دیدند امیر خود نمایند و او را صاحب اختیار مسلمین قرار دهند؛ چرا که بر اهل هر زمانی کسی که صلاحیت خلافت را دارد مخفی نمی ماند.

اگر کسی از مردم ادعا کند که رسول الله شخصی را بعنوان خلیفه منصوب کرده و اسم و نسب او را معین نموده سخن باطلی گفته و حرفی زده که اصحاب پیامبر خلاف آن را معتقدند و با جماعت مسلمین مخالفت کرده است.

اگر کسی ادعا کند که خلافت پیامبر ارثی است و او این امر را برای کسی به ارث می گذارد حرف محالی زده است؛ زیرا پیامبر فرموده است: «ما پیامبران ارث نمی گذاریم و هر چه از ما بر جای می ماند صدقه است».

اگر کسی ادعا کند که خلافت جز برای یک نفر از بین مردم صلاحیت ندارد و منحصر در اوست و سزاوار دیگری نیست برای این که پشت سر نبوت است؛ چنین کسی دروغ گفته است! زیرا پیامبر فرموده: «اصحاب من مانند ستارگانند، که به هر کدام اقتدا کنید هدایت خواهید شد».

اگر کسی ادعا کند که او مستحق خلافت و امامت بدلیل خویشاوندی با پیامبر است و خلافت منحصر در او و فرزندانش می باشد یعنی فرزند از پدر خلافت را ارث می برد و این در هر زمانی ادامه دارد و هیچ کس جز اینان صلاحیت ندارد و تا روز قیامت سزاوار آنهاست؛ چنین کسی هم دروغ گفته است هر چند که نسب خویشاوندی نزدیکی با پیامبر داشته باشد! زیرا خداوند فرموده است- و کلام خدا بر همه حاکم است-: «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقاکُمْ»، «با ارزش ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

همچنین پیامبر فرموده است: «حقوق مسلمین مساوی است و پایین ترین افراد هم می توانند درباره ی حقوق خود اقدام کنند. همه ی مسلمین ید واحد در برابر دشمنانشان هستند». پس هر کس به کتاب خدا ایمان آوَرَد و به سنت پیامبر اقرار کند راهش مستقیم است و به سوی خدا پیش می رود و مسیر صحیح را می پیماید.

هر کس روش خلیفه را قبول نکند مخالف حق و کتاب خداست و از جماعت مسلمین جدا شده است؛ او را بکشید که قتل او به صلاح امت است.

همچنین پیامبر فرموده است: «هر کس در بین امت من- در حالی که متحد بودند- آمد و قصد داشت تفرقه بیاندازد او را به قتل برسانید هر که می خواهد باشد؛ چرا که اتحاد رحمت و اختلاف عذاب است. امت من هیچ گاه بر گمراهی متفق نخواهند شد و مسلمانان ید واحدی در برابر دشمنانشان هستند». بین مسلمین کسی اختلاف نمی اندازد مگر اینکه تکروی می کند و دشمن آنهاست و به دشمنان مسلمانان کمک می کند. خدا و رسولش خون او را مباح و قتل او را حلال کرده اند.

سعید بن عاص این صحیفه را با توافق کسانی که اسم و شهادتشان در آخر این ورقه است در محرم سال دهم هجری نوشته است.

الحمدلله رب العالمین

امضا کنندگان:

ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح، معاویة بن ابی سفیان، عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبة ثقفی، اوس بن حدثان نضری، ابوهریرة، ابوطلحه انصاری، ابوسفیان، عکرمة بن ابی جهل، صفوان بن امیة بن خلف، سعید بن عاص، خالد بن ولید، عیاش بن ابی ربیعة، بشیر بن سعد، سهیل بن عمرو، حکیم بن حزام، صهیب بن سنان، ابوالاعور اسلمی، مطیع بن اسود مدری بحارج28ص102)

سپس صحیفه را به ابوعبیده دادند و او آن را به مکه برد و در کعبه دفن کرد. آن صحیفه همچنان مدفون بود تا آنکه عمر بن خطاب به خلافت رسید و آن را از مکانش بیرون آورد.

این صحیفه همانی بود که هنگام مرگ عمر، امیرالمؤمنین علیه السلام بر سر جنازه ی کفن شده اش رفت و چنین آرزو کرد و فرمود: چقدر دوست دارم با صحیفه ی این کفن پیچ شده به ملاقات پروردگارم بروم. سپس آن عده از خانه ی ابوبکر برخاستند و رفتند.

+++

تا کنون به سه لیست از اسامی افراد رسیده ایم که در جریان غصب خلافت بسیار تاثیر گذار و پررنگ تر خواهیم دید . برخی شان تهیه کننده ، برخی کارگردان و تعدادی هم نقش اول های سریال پرشوم انحرافند و چه بگویم و چه بنالم از مردم ،این سیاه لشگران کالانعام جریان. در جریان بعد از رحلت حضرت پیامبر، خیلی جاها به این جمله حضرت شهید می رسیم  اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید چیزی که یافت می نشد. خواهیم رسید به جایی که شیطان هم بازی خورده دست اینان شد . این مصیبتی است جانگداز و مالامال از درد. بی حکمت نیست در این جریان سینه شکسته می شود، جایی که در این مصیبت خیلی در فشار وجدان ها قرار می گیرد. حق این همه جور و جفا در محضر حضرت آیت الله العظمی شرحه شرحه شدن جگر می خواهد.

1-    افرادی که توسط ابوبکر به اسلام گرویده اند که:
مورخان کسانی را که به دست ابوبکر مسلمان شده‌اند، چنین بر می‌شمرند: عثمان، ابوعبیده بن جراح، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، زبیر، سعدبن‌ ابی وقاص، عبیده بن حارث و ارقم بن ابی الارقم. (۲٫ سیره‌النبی، ج۱، ص۱۶۵؛ البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۰۷؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۳۰، ص۵۱ اسلامی

2-    افرادی که در عقبه هرشی برنامه ترور حضرت پیامبر را برنامه ریزی و اجرا کرده بودند: عبارت بودند از قریش: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح، معاویة بن ابی سفیان و عمرو بن عاص؛ و از غیر قریش: ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبه ثقفی، اوس بن حدثان نضری، ابوهریرة و ابوطلحه انصاری. (۱٫ ارشاد القلوب، ج۲،‌ ص۳۲۸- ۳۳۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۹۷-

3-    امضا کنندگان صحیفه ملعونه: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح، معاویة بن ابی سفیان، عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری، مغیرة بن شعبة ثقفی، اوس بن حدثان نضری، ابوهریرة، ابوطلحه انصاری، ابوسفیان، عکرمة بن ابی جهل، صفوان بن امیة بن خلف، سعید بن عاص، خالد بن ولید، عیاش بن ابی ربیعة، بشیر بن سعد، سهیل بن عمرو، حکیم بن حزام، صهیب بن سنان، ابوالاعور اسلمی، مطیع بن اسود مدری (بحارج28ص102)

وقتی آخر نامه شان الحمدلله می نویسند باید پناه ببری از همین شکرشان به حضرت ایزد. اول جایی که قرآن بر سر نیزه ها رفت همین الحمدلله  ها و بسم الله های منافقانه بود ...

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۰
علی اکبر قلیچ خانی

عقبه هرشی

نظرات  (۳)

۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۲۹ ناصرشریفیان
به نام زیبای دل ها - خدا/باسلام وعرض ادب واحترام به شم وهمه دوستانتان ودوستانمان

زحمات فراوانی می کشید،اجرشمادرنزداهل بیت"ع"به جا،که خداباشماست.

جمشیدی برادری است ارزشی (شکل وفیزیک این برادردرحافظه پیرمان مفهوم نیست)که قدرخودونعمت های فراوانی که خداوندکریم بدوبخشید ه است حتما به لطف همان کریم غافل نیست.
یکی اززیباترین نظرات نظراین عزیزاست که به وجودایشان ندیده وناشناخته افتخارمی کنم.
قلم همه شمانورانی - مش ناصر
پاسخ:
ممنون که برای این بی دست و پا وقت میگذاری


او بال و پرش سوخته ی حیدر بود

یعنی که شکسته از فشار در بود

با این همه باز در کفن ثابت کرد

زهرا به تمام معنی اش مادر بود

پاسخ:
یا علی
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۱۴ محمد جمشیدی

 نمی توان به راستی از حق سخن گفت و باطل را کاری نداشت. 
 باطل به تو کار خواهد داشت! 
 نمی توان به دوستی از علی(علیه السلام) سخن گفت و به معاویه کار  نداشت. 
 معاویه به تو کار خواهد داشت. 
 اگر "حقیقت" را یک شخص فرض کنیم این شخص سه دشمن  بیشتر نخواهد داشت. 
 -
دشمن آشکار حقیقت 
 -
بی شعور حقیقت نشناس 
 -
حق شناس خیانت کار 
 و علی علیه السلام هر سه دشمن را با هم داشت!!! 
 قاسطین , مارقین , ناکثین ... لعنت الله علیهم اجمعین

 

حاج اکبر آقا , دست مریزاد به این نگارش و مطلب و حوصله تان . یا علی . 

پاسخ:
سلام برادر، ممنون که پیش ما هم میایی. او خیلی مظلوم بود.التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی