قاسم آباد(18)
نمی خواستم به غریبه آشنا زیاد بپردازم . هفته پیش بود که کامنت خصوصی دیگری از غریبه آشنا دریافت کردم سئوال هایش در ذیل آمده، جوابش را همان موقع نوشتم ولی برای این که فضای غبار را دو طرفه نکنم با کمی تاخیر بارگذاریش می کنم. فاصله طبقاتی فکری پیش آمده، خیلی جای تامل و نگرانی وجود دارد باید کاری کرد و بیشتر تفکر.با این شکل و قیافه ای که برای عقاید و جهان بینی مان ساخته ایم کسی جرات نزدیک شدن به ما نمی کند باید زود به اصلاح برویم زواید را از خود دور کنیم چهره فکری مان را واضح ترو زیباتر، به همین کلیت قناعت می کنم نمی خواهم غریبه آشنا سئوال مرگ شود .جوابم را به تندی و اعصاب داغونی من نپندارید، کمی می خواهم صریح حرف بزنم.
ایام فاطمیه است و بارهای فاطمیه مانده آن را هم باید به نقطه ای رساند... خیلی در خود پیچیده ام، دارم ....
+++
این هم کامنت خصوصی دیگری از غریبه آشنا:
" سلام سوال آخرم : هدف وخروجی این زندگی نامه ها وخاطرات چیه ؟
آیا زمینه ساز ظهور حضرت حجته؟ "
من در نوشتار قبل، از سئوال پرسیدن تعریف کردم ولی یادم رفت بگویم که مقدمه پرسیدن، تفکر است آدم همین جوری که هر سئوالی ذهنش آمد نباید دهان بگشاید. ابتدا در ذهنش بالا و پایین کند که واقعا جوابش را می داند یا نه، و از این حرف ها. فکر می کردم همه می دانندش. بگذریم.
خودم هم چند تا سئوال دارم در خصوص زمینه سازی ظهور. کمی در خصوص حضرت با هم گپی بزنیم از هم بپرسیم و ببینیم به کجا می رسیم.
به نظر شما اگر بخواهیم به حضرت حی و حاضر ، غایب بگوییم چه گونه برای خود فرض و حکم کرده ایم؟ این که، من هستم و چون حضرتش کنار من نیست یعنی او غایب است؟ یا نه ،چرا فرد، ما چند نفر هستیم و او نیست پس او غایب است ؟ حال که نیست و غایب است از کجا غایب است؟ و غیبتش را به چه کسی اعلام کنیم ؟ چون در محضر ما نیستند یا در کلاس ما نیست معنی اش این است که غیبت دارد؟ از محضر ما؟ چرا ما هستیم و او نیست؟ کجا برویم بیاریمش تا زغیبت رهایی یابد ؟
اگر مبنای امام شناسی مان چند بیت شعر باشد سئوالات مان همین طور می شود.
غیبت ایشان یا ظهور ایشان اگر به درستی مطرح و در ذهن هامان درست شکل نگیرد فرد را مدعی و طلبکار می سازد، از چه کسی؟ از کسی که عالم امکان مقابلش یا قاصر است یا مقصر، عین ربط به حضرتیم نه من و شما، که کل خلقت، یعنی این که ایشان قیوم است، قائم است چون همه قیام ها چه ارادی و چه غیر ارادی به وجود ایشان قامت دارد . ما چه کاره ایم ؟ حال یا بدانیم یا ندانیم ،اصل موضوع چه فرقی می کند .
چیزی را که بیشتر درک می کنیم بگویم، چند درصد از آدم ها که نفس می کشند می دانند به یمن بودن اکسیژن است که زنده اند ؟ و دانایی یا جهل شان چه تاثیری بر خاصیت حیات بخشی اکسیژن دارد؟
ظهور اگر دیدن قامت رعنا باشد که تمام حضرات حکم غیبت داشته و دارند . جسم ،مادی است و رویت ماده به قوه باصره. حضرات و حکمت خلقت بر این قرار است که در دنیا حاکم ،اقتضائات نظام مادی و طبیعی باشد پس حضرت که عین عدالت است آیا خلاف عدالت که همان قرار گرفتن هر چیز به جای خودش باشد انجام می دهد ؟ معلوم است که نه. حضرت حسین علیه السلام وقتی که در مدینه اند حتما در مکه نیستند و اهل مکه باید حضرت را امام غایب بنامند چون ایشان آنجا نبوده است.
به این مبنا ،ایضا برای تمام آنات و تمامی حضرات و کون وجود، همین حکم دائر است. یعنی ما امام حاضر نداریم چون محل و زمان غیبت حضرات بسیار گسترده تر از محل و زمان ظهور و حضورشان هست .در زمان فرج هم، باز برای من اهل تهران ، کوفه نشین غایب است. ... وخیلی این طوری حرف ها و سئوال ها...
باید در خصوص ظهور حضرت، آمادگی فکری و مبنایی داشته باشیم نه شعاری.
این گونه که داشتم در سئوالات پیش می رفتم و ادامه می دادم به کجا می رسیدیم ؟ به همان طلبکاری و مدعی گری. الان هم هستیم ولی در حد خودمان ، در حد نوشته های وبلاگی، نه در حد جهانی و بینالمللی اش. مثل همین سئوال .
کاریکلماتورش: دست ما ، دکمه ای دیده اند توهم مالکیت خط تولید کت و شلوار زده اند...
یک روزی برسد که کمی در مورد حضرتش به صحبت بنشینیم ، در مورد زیارت هم، هیئت هم . خدا روزی مان کند.
برادر، زمینه سازی ظهور داریم، ولی نه با ادعا، بل با عمل . من هر چه از حضرت بنویسم و بگویم ریالی تقوی و عمل صالح نمی شود . هر چه حرف بیشتر، ادعا دنباله تر و کار و کاسبی من به نام حضرت پر رونق تر است .کار و کاسبی من. این غیبت که تعریف شد برای اهل معامله ، روزی بیشتری می اورد. نان خوران غیبت. حضرتش نه جارچی می خواهد نه گنده لات محل.
اهل تقوی، آنان که اهل رعایتند و مراعات عدالت در مُرٌ زندگی ، خیلی محسوس به حضرت نزدیکند و مورد توجه ایشان . برای این جماعت، نه غیبت معنا دارد و نه ظهور، وقتی که اهل عدالتی و قدمت جای قدم های اوست این حرف ها چه جایی دارد؟
با یک میلیون وبلاگ و هزاران میلیارد صلوات زوری بی معرفت، در ظهور ایشان به معنایی که قائلیم اتفاقی نمی افتد. با پفک خوردن کسی متهم به دوپینگ نمی شود، با این کارها هم کسی اهل ظهور نمیشود. حضرت علیه السلام امامند نه چکش، که جایی کم آوردیم بکوبیمش بر سر دیگران.
میلیون ها هیئت و سیستم صوت و چای و شام وناهار و وبلاگ و خاطره و ...هم شرط اثر گذاریش تقوی است و رعایت حلال و حرام و مردم، اگر این نباشد قافیه باخته ایم . شناخت از حضرت اگر به جای معرفت ، شناخت مادی و دیدنی و احساسی باشد، به درد آهنگ و صوت خواننده و تصور خام کودکانه می خورد.
نه آقا جان، نه من با وبلاگم ، نه دوستان با خاطراتشان، نه شما با این سئوالاتتان، هیچ کدام زمینه ساز ظهور نیستیم چون نه می دانیم ظهور یعنی چه، نه می دانیم که ظهور برای چه کسی است، نه می دانیم چه کاری ربط به ظهور دارد و ندارد....
قبل سئوال ها کمی هم فکر بد نیست، چرا نمی گیریم؟ با این تفکرات، پاگیر حضرتیم نه یار و یاور. این طور اگر بمیریم و ظهور را نبینیم خیلی بهتر است گناهمان کمتر است باور کنید. زمان حضرت قاعده به این سهل الوصولی نیست یادمان باشد هیئت نمی آییم یا نماز نمی خوانیم که لطفی به حضرت کرده باشیم، آمده ایم و می آییم که درک مان بالاتر رود، کمی به عمق بدهکاریمان به حضرتش پی ببریم ،نه که : من آنم که رستم بود پهلوان.... من کی ام؟ تو کی ای؟ این جا کجاست؟ چرا اینجا؟...
بعضی وقت ها که پدرم از دستم خیلی عصبانی می شد می گفت اگر جای تو تخم سیبی کاشته بودم الان درخت تناوری داشتم که باری داشت و سایه ای ، و می توانستم بهش تکیه کنم ...راست می گفت...