آزادی خودمانی
دوستان برنامه سالگرد برای آسید علی آقای نجفی برسر مزارشان گرفته اند .قطعه 57 بهشت زهرا. سخنرانش حاج حسین الله کرم است (که نمی دانم ایشان چه ربط علمی و عملی به آسید علی آقا دارد) مداحی هم با حاج حسین سازور است همین پنج شنبه 10مهر ساعت 4 بعد از ظهر. برای احترام به زحماتی که ایشان برای اسلام عزیز در همین محله خودمان کشیده اند . پیشنهادم تشریف فرمایی تان است واگر نشد یک فاتحه و صلواتی نثار ایشان قرائت نمایید، لطفا.
+++
آزادی تعریف ساده ای دارد، جایی که مجبور نیستی و حق انتخاب داری، می توانی خود را آزاد بشماری. "مجبور نیستی" یعنی بیش از یک راه مقابلت هست که می توانی انتخاب کنی، مسئولیت انتخاب از جبر که بر عهده جابر است به مختار که دارای آزادی است انتقال یافته، آزادی یعنی خودت مسئولی و پاسخگو.
هیچ کس تا حالا ننشسته از گوسفند بپرسد چرا مثل آدم زندگی نمیکنی این سئوال معنا ندارد گوسفند است و مجبور، ولی از بعضی از آدم ها شده بپرسیم چرا مثل گوسفند زندگی می کنی ؟ چرا آدم هستی یا نیستی؟ ....
چرا؟ چون حق انتخاب دارد می تواند هم مثل انسان و هم مثل چهارپا و هر جور دیگر زندگی کند چون آزاد است و اینگونه زندگی را که زیبنده خود می داند، خودش انتخاب کرده .
چرا چنین انتخابی، دلایلی دارد.
وقتی که معنی چند راه پیش می آید دلایلی که بر روی انتخابت اثر می گذارد اهمیت می یابد. چرا این راه را انتخاب کردی؟ اتفاقی؟ همین جوری؟ یا نه دلیلی داشتی. آن چه که تو را مجاب به این انتخاب کرد چه بود؟ "دلیل داشتی" منظورت چه نوع دلیل است؟ اصل دلالت ات به چه بر می گردد؟
و کاری نداریم که آنان که خیلی در خصوص آزادی اندیشیده اند گفته اند که آزادی در حدود 20 شاخه دارد. آزادی مذهب،اقتصادی ،سیاسی، جنسی، بیان ،پس از بیان، تحصیل،مدنی، اعتراض، مقاومت... هر یک از این ها تعریف مفصلی دارد که اینجا که کمی خودمانیایم خودمانی تر بهش می پردازیم و ورودی به شاخه ها نداریم فقط بدانید که اینها هر کدام در آزادی تعریف شده.
کی وقتش می رسد که کمی حوزه آزادی مان را بشناسیم و از آن دفاع کنیم ....
هر چه می کشیم از این آزادی است. چه خوب چه بد.وقتی حرف انتخاب و آزادی پیش می آید گناه و ثواب و مصلحت و منفعت و ایثار و کذب و راست و تمام ارزشها و ضد ارزش ها معنا پیدا می کند. تا حالا دیده ای گوسفندی دروغ بگوید یا ایثار کند و از این حرفها. چرا؟ مجبور است و ماجور .
این که این جوری هستیم همه از حق آزادی است که- در کتب دینی به اختیار از آن یاد شده - و داریم از آن استفاده می کنیم.
و
آن چه که اثر می گذارد بر این انتخابها دو چیز است، دوچیز که منحصر است در ما، در انسانها.
"تعقل و هوس"
گوته یکی از ارکان ادبیات اروپاست. ارکان دیگرش شکسپیر و هومر و دانته اند. گوته علاوه بر ادبیات و هنر در زمینه سیاستمداری و حکومت نیز سابقه و رزومه اجرایی دارد.یعنی در ادبیات نشسته ببافد آنچه که فکر کرده و اجرایی کرده و نتیجه اش را دیده بیان کرده، او در خصوص آزادی میگوید:
کسی شایسته آزادی است که هر روز بتواند بر هوسهای خود چیره شود.
نگاه همه بزرگان با وجدان، به آزادی یکسان است.
او آزادی نیکو را جنگ با هوس می داند و اصل انتخاب را برای کسانی قائل است که در این مبارزه پیروز باشند .به تعریف او اگر بخواهند آزادی را عطا کنند به خیلی ها چیزی نمی رسد. خیلی ها لیاقت آزادی را ندارند.
ولی آزادی هست چه گوته بخواهد و چه نخواهد و در اختیار همه انسانهاست . همه هوس ها همه تعقل ها به یک اندازه می توانند استفاده و یا سوء استفاده از آزادی کنند.
پس آزادها حداقل دو دسته اساسی اند : آزادگان عاقل و آزادگان هوس باز .کسانی هم هستند که بر لب مرز دو موطن آزادی در حرکت و جابجایی اند موطن سومی نیستند چون جای ثابتی ندارند. هر یک از آنان هم که به حکومت می رسند اگر ذوق دقیقی از آزادی نداشته باشند به زندانی کردن جمع مقابل می پردازند. نه هوس جایش زندان است و نه تعقل لیاقت به زنجیر کشیده شدن.
کجاست آن کسی که می خواهد بیاید و رسم و رسوم زندگی آزادانه را به متن اجتماع بیاورد. خیلی منتظرش هستیم من برای زندگی بهتر برای درک آزادی دیگران را نمی دانم . هر کسی از ظن خود شد یار او...
همه آدم ها از این دو دسته خارج نیستند و همه نان آزاد اندیشی خود را می خورند نان آزادی عاقلانه و یا آزادی هوسبازانه. عاقل آن کسی نیست که هوس ندارد و یا هوس باز کسی نیست که عقل ندارد موضوع حاکمیت است. حاکمیت هوس یا عقل. هوس بازان هم خیلی تعقل دارند و مزه زندگی آزادگان عاقل، هم کمی هوس بازی است ولی سلطان نفس شان چیز دیگری است.
هوس چیز بدی نیست، او هم مثل هر آفریده ای مخلوق خالق حکیم است پس حکمت و ارزشی در خلقت آن نهاده شده است . همین قدر که محکی شده برای سنجش انسانها پس چیز خیلی خوبی است . اگر هوس نبود خیلی ها با چه می خواستند آدمیت ها را بسنجند؟
اگر من و شما نابجا از آن استفاده می کنیم و آن را در جایی که حقش نیست نشانده ایم تقصیر هوس نیست تقصیر ماست که گرفتار جهل و افراط و تفریطیم.
شیطان به عنوان رهزن بیرونی، دوست هوس است از آنجاست که دارد موش می دواند در انسانیت ها . بدون هوس شیطان هم بیکاره است. از زاییده های نزدیکی شیطان و هوس، منفعت به دنیا خواهد آمد . بگذریم. فعلا بی خیال شیطان.
هوس وقتی کنار قدرت قرار بگیرد توجیه ، پادشاهی خواهد کرد، پدر تعقل و دلیل را در می آورد و عقل می شود اتهام...
بعضی وقت ها نمی دانیم که این کار را می کنیم از روی هوس است یا تعقل. خیلی وقت ها خودمان به هوس پا می دهیم که جولان دهد، در زندگی خیلی هامان تجربه های کم و زیادش وجود دارد. به جایش خوب است و نابجایش بد. بعضی وقتها هم در دوراهه قرار می گیریم آیا هوس مان بود یا تعقل مان؟ همین را کمی بزرگترش کنیم گندش بیشتر بیرون می زند . انتخاب و آزادی وقتی در حد تاثیر گذاری فردی است یک نفر هزینه می شود ولی وقتی حوزه تاثیرگذاری انتخاب از فرد به خانواده خانواده و یا بزرگتر از آن می شود هزینه اش تصاعدی بالا می رود . مردم هم چشمشان به همین انتخاب هاست که ما را قضاوت می کنند.
هر چه بر سر جوامع آمده که پیشرفت کرده اند یا در جا زده اند در بحث نگرش به آزادی است. به احترام گذاشتن به حقی که خدا به انسان داده است. برخی برای داشتن جامعه خدایی نمی توانند این داده و نعمت خداددادی را برای انسان ببینند. نمی توانند درست تحلیلش کنند و به متن زندگی تزریقش نمایند. در حاق حرف و کلامشان می بینی که اگر خدا به انسان ها آزادی نداده بود آنها خیلی راحت تر مردم داری ، خانواده داری ، جمع داری، حکومت داری می کردند .
گله می کنند از خدا و دادش را بر سر آدمها می زنند زندانی شان میکنند و ناروایی در حقشان که چرا آزادی؟ این که تو چرا نظری داری ؟ این که حرفت با من یکی نیست چرا می گویی، حد خودت را بدان و...
خدا رحم کند به جامعه ای که قدرتمندانش هوس باز باشند .
این ها دغدغه هایی است برای قدرتمندانی که می خواهند خوب باشند و خوب به نظر آیند ولی آزادی را مقابل خود می بینند این آزادی نمی گذارد آنها خوب میدان داری کنند هوس بازی کنند منفعت جویی داشته باشند پس آزادان هوس باز زیاد آزادی را دوست ندارند برای آنان آزادی چیز خوبی نیست .
و آزادها محروم تر، زندانی تر، اعدام تر...
هر چه به محرم نزدیک تر می شویم آزادی اهمیت بیشتری می یابد مخصوصا برای جریانات اصولی شیعی. این که بدانی آزادی چیست، تعقل و هوس چه؟ و این که برای رسیدن به امام آزادگان چه راهی را انتخاب کنی . این که اگر کل ارض کربلاست همیشه در مطالباتت آزادی را هم قرار دهی . این که آزاد عاقل با آزاد هوسران چه فرق هایی دارد؟ این که آزاد عاقلیم یا آزاد هوسباز؟ این که در زمان جدال کجاییم ؟ بماند که امروز هم، کل یوم عاشوراست...
+++
آنقدر که پرچم دوزها دقت می کنند که اسم اباعبدالله را زیبا بدوزند پرچم دارها برای رسم اباعبدالله چنین نمی کنند...