...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

مشهدنامه*3*

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ

شب جمعه ای حول و حوش ساعت 3 بود پاشدم برم حرم. رفتم .  در رواق امام خمینی دیدم باردیگر نوای کمیل برپاست . حاج سعید حدادیان. چند دقیقه ای نشستم . برنامه های رواق امام خمینی برنامه های جالبی است . قبل از نمازها منبری هست . بعد نماز همه سوی حرم، زیارت امین الله می خوانند . انواع و اقسام منبرها با روحانیان مشهور  و غیر مشهور. که انصافا از غیرمشهورها حرفهای بهتری  شنیدم. چند روزی در اماکن مقدسه زندگی ات می شود عبادت. قبل نماز صبح به حرم می‌روی زیارت می‌کنی، نماز جماعت ، پای منبر می‌نشینی، دعا می‌خوانی، مناجات می‌کنی، برمی‌گردی خانه ، کمی استراحت ، تا ساعتی قبل نماز ظهر، به شکل نماز صبح برای ظهر و عشاء ات برنامه داری.

برنامه مدون رواق را میخوانی و خودت را با آن هماهنگ می کنی و کلی آدم خوبی هستی. حرفهای خوب می شنوی، حرفهای خوب از دهانت خارج می شود، باوضویی، طهارت برایت اهمیت دارد .اینجا ترجیع بندش  باخدا و مناجات و زیارات است. اگر حال داشته باشی و کمی هم به فکر کردن بگذرانی که عالیست. فکر کردن کنار حضرت . به من که خیلی می چسبد . و قرآن خواندن که موسیقی دلنشین کنار حضرت است. سمفونی معانی بلند آیه های یس و حشر.

شب جمعه مان به حرم گذشت. بعد نماز صبح برگشتم هتل. بچه ها بیدار شده بودند رفتیم برای صبحانه. شبش کم خوابیده بودم بچه ها هم که تازه از خواب پا شده بودند و پر انرژی.  دو سه ساعت باید منتظر می ماندی که تمام انرژی پتانسیلی که از خواب و صبحانه در محمدرضا جمع شده کمی فروکش کند حوصله ام زیاد نبود خانمم حال نزار مرا درک کرد و گفت ما می رویم حرم تا تو استراحت کنی . جمعه و نماز جمعه حرم . من هم از خدا خواسته پذیرفتم و کلی در دلم دعایش کردم . بچه ها را آماده کرد و زدند از اتاق بیرون. من هم یک ساعتی را تخت خوابیدم ، پاشدم کمی مانده بود به اذان ظهر . وضو گرفتم و رفتم حرم.  رواق امام خمینی بسته بود از صحن کوثر رفتم در صف مومنین  نماز جمعه خوان. دور و بری هام همه شبیه من زائر بودند تا مقیم. خیلی هم بامزه بودند . دختربچه ای با بابایش آمده بود و کلی بهانه گیری می کرد بخاطر باندپیچی که دور گردنش بود با یک شکلات رفیق ما شد. کلی به هم با چشم و اشاره پیام رد و بدل کردیم ،پدرش هم راضی به این ارتباط . همینطوری یاد رفقای دانش‌آموزی‌کارم افتادم.

 گوشم به منبر بود . آقای علم الهدی امام جمعه بودند. به روضه خوانی شان رسیده بودم که داشتند روضه حضرت رقیه و افتادن بانو از ناقه و رفتن ضجر ملعون در پی ایشان  را می فرمودند با استناد به منابع روایت و تاکید بر این نکته که خطبه های نماز جمعه حکم رکعات نماز  ظهر را دارد و انسان بایستی احتیاط کند که کلام بدون سند نگویند و جریان جا ماندن بی بی از متون و منابع تاریخی اخذ شده  تا اینجایش خیلی خوب بود ناگهان از روضه وارد بحث مذاکرات هسته ای شدند و نتیجه گیری شان از جاماندن خانم از قافله، اهمیت اقتصاد مقاومتی و تن ندادن به دشمن بود که نباید مملکت فروشی کرد و اگر وزیر صنایع لایقی داشتیم اقتصاد مقاومتی خوبی داشتیم و بازخورد جملات ایشان را در چهره اشک آلود بعد از روضه مردم را کاملا می توانستی ببینی ، خشمی نمایان از مذاکره کنندگان هسته ای و دولتی ضعیف که نمی تواند پاسخگوی مردم باشد و وااسفایی که می گفتند و به دست خود می کوبیدند ...

 و من متاثر، همینطور مات و مبهوت به افق چشم دوخته بودم که چرا اینجا، وسط بحث تاریخی روضه، استفاده سیاسی از منبر نماز جمعه، این مردم ساده، من ، بازیهای سیاسی و جناحی، خطبه هایی که ارزش رکعت نماز دارند، حقیقت، استفاده ابزاری، اتحاد ملی، مبارزه سیاسی بین‌المللی، پشتوانه های مردمی، حرف های پوپولیستی، بصیرت و مردمی که کاملا خونشان از وضعیت فعلی مملکت جوش آمده بود.

 انگار این مملکت محصول طرز فکر و شریان های جاری تقسیم قدرت و ثروت و سیاست بین همین آقایان نیست. انگار مردم مقصرند که اینها سرکارند . و در نگاهی به پهنای تاریخی و تئوری حکومت، انگار دستانی در کار است، باز به متفکران دنیا مستمسکی بدهد که عاملان حکومت های دینی و مذهبی بعد از گذشت زمان، خودشان در تقسیم سیاست و قدرت، سر دین را خواهند برید و دین می شود ابزاری برای رسیدن به قدرت و سیاست و نه بالعکس.

نگه نداشتن حرمت زائران حضرت و بمباران منفی افکار سالم و ساده زائران پاییزی امام هشتم را چه کسی باید پاسخ دهد؟ چه کسی باید بگوید این مردم برای زیارت آمده اند مشهد؟ این مردم ،خسته از هر کنش و واکنش دنیا آمده اند چند روزی را با دین خود باشند و زندگی زائرانه ای داشته باشند.چه کسی باید بگوید که سیاست خیلی خوبش،عین دیانت است نه برتر از آن؟؟؟

 این مردم از جامعه اسلامی توقع زیادی ندارند . سلامت و امنیت. با بازی های سیاسیون هم کاری ندارند هر کسی دنبال بازی های خودش. اقتضای "انما الحیوه الدنیا لعب  و لهو..."  این است که  در این دنیا چوپان دنبال گوسفندش می دود، مثل مهندسی که دنبال ساختمانش و مثل سیاستمداری که دنبال قدرتش، هر کسی در میدان بازی خودش باید بازی کند با همبازیان خودش. مگر سیاسیون اجازه می‌دهند که چوپانان، گوسفندشان را بیاورند وسط شهر آنها و دم پارک خانه آنها چرا کنند، که این ها بدون هیچ اجازه‌ای بازی خودشان را می آورند سر سفره اینها؟

مگر این مردم توقعی از بالاو پایین شدن قیمت نفتی که سهم آنها هم هست برده اند که حالا بنشینند سر نحوه تعامل این جناح و دولت یا آن جناح و دولت دیگرش با جهان غرب و شرق و منافع و بازی هایی که قبل و بعدش برایش به ارمغان دارد؟ مگر این مردم گفته اند که این همه دزدی و رانت خواری که می‌شود ما کجای کاریم و چرا کسی از این اشتباهات عذر نخواسته و کسی داد نزده که حق خورده شده شما را برگرداند که دوست دارند در جای دیگر دخیلش کنند؟ این مردم دین خودشان را می خواهند آنطور که درست زندگی کنند آنطور که به قول همه شان، عاقبت به خیر شوند . این مردم فکر می کنند کسی که در صحن حرم حضرت خطبه می خواند حتما خیلی بهتراز آنهاست و حق دم جیبش است... و این یعنی استفاده از دین و معنویت مردم برای تحمیل چیزی غیر از دین به مردم.

چه کسی باید از خود دین دفاع کند؟ چه کسانی مانده اند که از دین بگویند ؟ کجا مردم می توانند آش دین را بدون کشک سیاست مزمزه کنند؟  چرا تخصص ها مرده اند؟ چرا تعهدها هم شعاری شده اند؟ چرا اینجا؟؟؟

ماندم  که خدا را بابت  شنیدن خطبه های نماز جمعه شکر گذاری کنم یا نه؟ این قدر فکر کرده بودم حوصله ور رفتن با این یکی را نداشتم.

به قول معروف زندگی مثل یک پیانوست همان چیزی را می‌شنوی که می نوازی.  


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۶
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۴)

۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۵۷ امید زکی زاده

سلام

به روزم

مطلبتان را خواندم و تا قبل از ورود به مذاکرات هسته ای همه چیز داشت خوب پیش می رفت

باید تحلیلتان را باز بخوانم و امروز می خوانم و نظری کامل می دهم

ولی فکر کنم اول بار که خواندم زیاد هم نظرتان نبودم!!!!

پاسخ:
سلام ممنون که سر زدی
۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۱۱ ناصرشریفیان
 به نام زیبای دل ها
باسلام،ادب واحترام
به همه آن هاکه درجغرافیای حضورهمیشه حاضرمحضررب کریمند.
سلام به توبرادر عزیزوبزرگواروهمه اهل قلمی که بیداران اسلامندنه بیماران آن.
سلام به تو وهمه آن ها!که درمسیرسیلی خانمانسوزنه خاشاک خشک مسیرهمراهندونه محلول در آن.
شمایان علم های برافراشته درسر راه همان سیل بنیان کنید،که پهنای علم هاتان به عرض توانتان که خیر،بل همعرض همه فریادهایی است که ازهابیل آدم تا امروز عالم ،از زمین به آسمان رفته است وهنوز بلبلان دیارغریبی دردشت های سرسبز،وخشکه پهنه ترک خورده کویر،این فریادهاآوا می کنند.
کافیست" لحظه"بر گوش "آدم انسانیت" وفهم وعقل سخت نگیردتااین آوا که موسیقای نجات وخواه فطری آدمی است ازگوش برجان او بنشیند وبفهمد که حقیقت در چیست ودرکجاست.

حقیقت آن است که توگفته ای،خوبان هم گفته ومی گویند:
"سیاست عین دیانت است "
به نظر ،خدانیز در آیات قرآن خودچنین می گوید،برای نمونه این آیه:

 "قل ان الصلوتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین"

قرآن کریم می فرمایند:
بگو،به درستی که،نماز من ،وروش من،وحیات ومرگ من همه برای خداوندعالمین است.
به نظر دراین جا محل داردکه بتوان گفت یعنی قران کریم می فرماید:

"انا لله وانا الیه راجعون"
به نطروقتی توفهمیده باشی این عالم باوجودتنوع آن در خلقت وتفاوت هر بخش بابخش دیگروگوناگونی درمیزان توان ودرک وماموریت هریک از مخلوقات ولی نظمی وقواعدی خارق العاده - درعین حال زیبا وقابل فهم - برآن حاکم است پس پی به وجودی واحد می بری که ناظم همه این پراکندگی ها وتنوع واختلاف است.
یعنی یافته ای آن چه راکه می باید بیابی.
یافته ای به نام،
                                "وحدت وجود"               
 
به نظر آن که ،پس اگروحدت وجود باشد همه چیز از آن رب کریم است
وبرای او وبه سوی او.

نتیجه ان که اگر "وحدت وجود"راپذیرفته ای،پذیرفته ای که تو از آن خدایی پس می پذیری که نماز تو وروش تو برای خداست.

یعنی دیندارشده ای .
دیندارشده ای یعنی روش دار شده ای،قاعده داری،قانون داری.
قانونی که قانونگذارآن خداست.
این قانون کتاب شده است .
کتابی که نگارنده ان خداست.
به اعتبار بنده بودنت،به اعتباروجودتت که ازوحدت وجود است وجودیافته ای.پس به همین اعتباروجودی مسلم تسلیمی.
تسلیمی درجغرافیای بی نهایت او.
آن جاست که "سیاست ماعین دیانت ماست" معنا می یابد.
به دیگر سخن سیاست وجود می یابد.
واین وجود نیزبه اعتبارهمان وحدت وجودمعتبر می گردد.
اعتباری که وجوداحد و واحد به اومی دهد،تاوجود یابد.
سیاست وجودی است معنوی که از"وجود واحد" موجودیت یافته ،ودیندار- کسی که وجودش ازآن خداست وهمه چیزش نیز به اوبرمی گردد - سیاستش همان دین وهمان قواعد است که ازوجود واحد یافته.

اشکال درکجاست؟
دیندار سیاست را می یابدآن هم ازمنبع آن.
ولی سیاستمدارسیاست را می بافد.
اوکاشف ویابنده  نیست.
سیاست مدار بافنده است.
بافتی براساس خواه خود.
پس بهت است که بگوییم که ما "دینداریم "نه" سیاستمدار".
پس بافرض - آن چه تا به حال گفته ایم -  اگر هم                            بگوییم ،  "سیاستمداریم "بازگزافه نگفته ایم بل یافته ایم:

که سیاست ما عین دیانت ماست.

امابعد...

برگردیم به بحث شما
برادرم بعض آدم های این روزگار - منظورم آقای علم الهدی بزرگوارنیست -
سیاست مدارنیستندسیاست بافندو دراصل دردل وجان خود پیرو این شعارند...:


             "دین ما عین سیاست خود ماست.!"

آقایانی چنین - که در روزگار ماتعدادشان نیز کم نیست - با بنیادی کردن سیاست وسیاست بافی چنان کرده اندکه برای مردمان نجیب این زمانه بس رمقی ناچیز برای کشف حقیقت مانده است.خلوت وعبادت ولذت از آن گمشده ما مردمان امروز است.
خدانکند مردم نجیب ما همان مردمانی باشندکه درسیل بنیان کن غریق ناتوان
مغروقند.
ودر آخر ...

چه باید کرد؟!

1- بایدقادرمطلق را خدابدانیم وبس.

2-به او اعتماد کنیم وبه اوتوسل وتوکل کنیم  وبه او بپیوندیم.

3-بااستعانت ازقرآن کریم و اهل بیت"صلی الله علیهم وآلهم اجمعین" وافعالی ونهادینه کردن این سیره ،این پیوند را سیانت وحراست نماییم.

4-درکشف حقیقت تنها و با سلاح - اخلاص،صداقت، همت ، تلاش ، پشتکار،ادب،وحدت، صبر و امید وتوکل حرکت نکنیم،
 
5- برای رهیافت حقیقت ازهزینه کردن نهراسیم وازیاری ویاوری همراهان دریغ نکنیم.

6- ایستادگی برشعایر وکوتاه نیامدن از اصولمان و هدفمان سرلوحه حرکتمان قرار گیرد.
7- درکاری ومسیری که درست است خدا هدایت گر آن است پس ترس جایگاهی نخواهد داشت.
8-وضو داشتن درهمه وقت ،عبادت به وقت ،وانجام نافله ها- خصوصا نماز نافله شب -محبت به یکدیگر،صله ارحام ،زیارت قبور اهل بیت ویاد امام شهیدوکربلا وشهیدان گلگون کفن انقلاب شکوهمند اسلامی ایرانی وغیر ایرانی وتلاش درآشنایی آن ها وسیره عملی آن ها توان موتورحرکتی مارا به لطف رب کریم صد جندان می کند.

واما توصیه من گیرمرد ان که:

دربین ما نعمت ،بل بگویم رحمتی است متصل به رحمت ومهرلایزال الهی که برای تعادل به روی ریل حرکت ما مقدم حرکت ونقشه راه این مسیر است.

نعمت ورحمتی به نام "حضرت آقای سیدعلی خامنه ای"

و ورود به سیره فکری وعملی این بزرگوارکه از پاک ترین وزلالترین وساده این طریق است.

دوستان وبزرگوارانی که مرا می شناسندخوب میدانندبنده اهل ستودن افرادنالایق ونااهل به هردلیل وبه دلیل فهم دل ودین نیستم .

این وصیت من ناقابل است که تنهامتاع من در روز جزا دوست داشتن مردم است باشد.

        السلام علی من التبع الهدی

کوچکی بزرگ وبزرگی بزرگوار باشید وراهتان نورانی
            
دوست دار ودعاگوی شماها
                                                 هجدهم آذرنود وسه
                                                                         
                                                                          ناصرشریفیان
 





پاسخ:
سلام برادر، یادم نمی رود که سر سفره شما نان ونمک خورده و قد کشیده ام. مرهون و ممنون دعای خیرشمایم . تعریف شما بسیار فراتر از لیاقت بنده و فرمایشات تان آویزه گوشم. ان شاءالله
۱۸ آذر ۹۳ ، ۰۷:۳۴ علی اصغر رامندی
سلام برادر.خسته نباشی
چندین سال است که دغدغه این است.خاطرم هست در دوران کودکی اگر اتفاقی ناگواردر مدرسه می افتاد دانش آموزان هر نوبت تقصیر را گردن دانش آموزان نوبت دیگر می انداختند و در نهایت مشخص نمیشد مقصر کیست.به نظر این دوستان هم آنقدر بزرگ نشده اند که حداقل تقصیر را به گردن بگیرند(معذرت خواهی پیشکش).عادت بدی شده در هردوره همدیگررا می کوبند و نقض می کنند و تنها کاری که انجام نمی شود همان است که به درد مردم می خورد.انگاردر نظر دوستان اگرمردم درآرامش باشند به اصطلاح خوشی میزند زیردلشان و خدای ناکرده فکر ناجور... میکنند.
به هر حال هرکس اندازه فهم خودش کنار حضرت(ع)بودن را درک میکند.حضرت هم به همه نظر دارد اما ما چقدر از نگاه حضرت بهره میبریم بستگی به خودمان دارد.

پاسخ:
سلام برادر، هرکسی به اندازه خود بهره میبرد
سلام متاسفانه این روز ها عادت کرده ایم هر جا که می رویم از این دست حرف ها بشنویم که اتفاقا خیلی هم پایدار نیست خوب یادم هست این قماش با این طرز فکرشان آن سال ها که بازار احمدی نژادیسم گرم بود و موسوی اخ بود اصحاب فتنه به شمار می آمد که اگر نبود فتنه گری او چه سوژه ای داشتند این آقایان چه طور بالای منبرهایشان احمدی نژاد را در حد یک قدیس می دانستند و حتی میشنیدی که در محافل خصوصی شان او راتنها گزینه ی رهبری پس از حضرت آقا مپنداشتندو درست با یک فاصله ی زمانی کوتاه چند ماهه ورق برگشت و احمدی نژاد به زعمشان مزدور شد و بدو بیراهی نبود که نثارش نکنند
خلاصه این که از این حرف ها زیاد است واز این آدم ها که دین را بازیچه ی  بازی های سیاه سیاسیشان میکنند از این آدم ها که برای توجیه کارهایشان از هر سه چهار جمله یکیش حتما ایناست که امام این طور فرمودند و آقا آن طور فرمودند این هم ورژن جدیدش که از حضرات اهل بیت مایه میگذارند تازه همین ها که این طور از دین استفاده میکنند آن گروه دیگر را که روز عاشورا آن رفتار صد البته زشت را کردند کافر میدانند ولی خود را عامل به دین که به نظر این بنده ی حقیر  خطر این عاملان نسبت به آن کافران بیشتر است چون آنان معلول الحال هستند و درون و ظاهرشان یکی است ولی اینان؟
پاسخ:

سلام

 همیشه سعی ام بر این بوده  خودم را  در سمت مردم نگهدارم . در ارتباط با حکومت ،در زمان غیبت و حکومت غیر معصوم،  وظیفه خود را بیان خواسته های آنان به عنوان ولی نعمتان نظام می دانم. حکومت هم فرد  نیست. سیستمی در هم پیچیده از تمامی عوامل و عاملانش. بیان من هم خواسته های حداقلی مردم است. آنان که شهید می دهند همین مردم اند، آنان که صدایشان را کسی نمی شنود آنان که زیر بار همه تورم و فشار پاپس نکشیده اند... صدای این مردم را باید کسی به گوش آدمهایی که مردم و خواسته های به حق آنان را در حاشیه قرار داده اند برساند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی