تاریخ تمدن نسل ما(2)
تعریف سواد توانایی خواندن و نوشتن است و یا توانایی بهکاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوشدادن و سخنگفتن. ولی در مفهوم جدید این واژه به سطحی از خواندن و نوشتن که برای ارتباط کافی است گفته میشود و یا سطحی که یک فرد بتواند مفهوم را بفهمد و انگارهها و اندیشههایش را تا جایی که بتواند در آن جامعه سهیم باشد، بیان کند.
باسوادی توانایی شناخت٬ درک٬ تفسیر٬ ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپشده و نوشتهشده مربوط به زمینههای گوناگون است.
باسوادی ، زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعهٔ دانش و پتانسیل، و شرکت کامل در جامعهای بزرگتر را برای یک فرد فراهم میکند، دربر دارد.
تعریف سواد وابسته به زمان و مقتضیات آن است.
برخی سواد آموزی را سه قسم می دانند: سواد خواندن نوشتن، سواد عملی ، سواد اطلاعاتی.
سواد خواندن و نوشتن یعنی توانایی که فرد بتواند متن کوتاهی را بخواند و درک کند و توان ساخت، درک، تفسیر و تحلیل و محاسبه آن متن را هم داشته باشد .
موضوع سواد عملی، این که افراد به ظاهر با سوادند ولی در برخورد با مسایل اجتماعی و کار قادر به انجام دادن درست امور نیستند و توانایی های محدودی دارند.
سواد اطلاعاتی شامل افردای می شود که قادر به استفاده از اطلاعات عرضه شده در یک جامعه دارای فناوری هستند. سواد اطلاعاتی به معنی قدرت بازیابی اطلاعات مورد نیاز، تجزیه و تحلیل و ارزیابی آن است.
متن بالا، تعاریف اولیه مربوط به سواد بود.
درزمانی، بدون دانستن خواندن و نوشتن هم می توانستی روزگار بگذرانی . نیاز زندگی اجتماعی مردم با سواد عملی رفع می شد. سواد اطلاعاتی زاییده نسل جدید است. سواد مورد نیاز زندگی سواد عملی بود. سواد خواندن و نوشتن بود ولی نه در سبد خانواده ها.
انسانها تابع نیازهایشان اند و خود را با آن وفق می دهند . آن که جامعه را پیش می برد بیش از امکانات، نیازهایی است که مردم توان و بلوغ درک و ابراز آن را دارند. فریاد زدن نیاز ها و خواسته هاست که جامعه ای را به پیشرفت وا می دارد. زمین فوتبال چمن استاندارد در روستایی که مردم نان شبشان از سیرایی شکم گوسفندانشان رفع می شود چراگاه خوبی است تا امکانات ورزشی لازم برای رشد و پیشرفت جوانان آن روستا. این بحث سر دراز دارد که مجالش اینجا نیست.
کمتر از صد سال پیش و تا همین چهل سال قبل ، سواد عملی شما نیازی به سواد خواندن و نوشتن نداشت. توانایی های زندگی کردن نیاز به مطالعه و کتابت نداشت . خواندن و نوشتن یک آپشن بود. مهارت لازم برای زندگی سواد عملی ات بود. دانایی که بدون کتاب و دفتر بود. سواد زمانه، استفاده و بکارگیری ابزار بود و در همین حد زندگی شان راه می افتاد . کشاورزان به زی کشاورزی سنتی روزگار می گذراندند ، آهنگرها ، نقاش ها ، نجارها همه فارغ از سودای سواد خواندن و نوشتن ، به مهارتی که سینه به سینه از والد به آنها منتقل یافته بود و یا به چوب کارگری زیر دست استاد مهارت یافته ، وارد چرخه زندگی می شدند. مشکل سر انجام واجبات بود که در حد نماز خواندن اگر از ذهن شان استفاده می کردند برای گذران عمرشان کافی بود . آموزش قرآن خوانی هم بوده آن هم در خانه آخوند روستا. نه این که مردم بی سواد بودند، سواد داشتند ولی اگر هم نداشتند کاری از زندگی شان لنگ نمی ماند.
سواد اطلاعاتی هم زیر سایه سواد عملی بود. رسانه ای نبود که اطلاعات فوران کند. رسانه اینقدر در زندگی مردم نقش آفرین نبود. زمان خالی خانواده را رسانه پر نمی کرد . دور هم نشستن ها گزینه پیش روی مردم بود.
زندگی ها هم ماشین آلاتی نداشت. پیچیده ترین ماشین ها از چند تا چرخ دنده و محور تشکیل می شد. کشاورزان بیل و کلنگ و داس داشتند . ابزارهای ساده که از چند قطعه ساده تشکیل شده بودند . سرهم کردنش نه نقشه ای می خواست و نه کاتالوگ بهره برداری ای.
انقلاب صنعتی اروپا ابزارآلات را به جامعه های دیگر صادر کرد و مردم بوی راحتی و رفاه و سبک جدیدی از زندگی را بعد از قرنها زندگی یکنواخت حس کردند.
برق ، اولین نمونه از انرژی هایی بود که مردم فقط بهره بردارش شدند و در سیکل تهیه و توزیع و بهره برداری اش قرار نداشتند. سیم هایی که بیش از نور و رفاه، معانی و تغییر فرهنگ و زندگی را وارد زندگی مردم کردند. عصر چرخ دنده ها با ورود سیم های برق به جامعه، جای خود را تنگ و تنگ تر دید. انرژی که مردم برای تهیه و بهره برداری اش زحمتی نداشتند.
و این سیم های نازک عامل تغییر مسیر بزرگی در روش سواد آموزی شد . سواد خواندن و نوشتن و بهره برداری و رسیدن به تخصص از این جاها ، خیلی پررنگ تر وارد زندگی اجتماعی شد. کسانی که از برق سر در می آوردند آن هم نه تئوری اش بلکه از نحوه بهره برداری اش. سیم کشی. و دستگاههای برقی که کاتالوگ با خودشان داشتند. سواد خواندن و نوشتن پیش نیاز بهره برداری درست و بهتربود. قدمهایی که سواد را از آپشن اضافی فرد به سبد احتیاجات نزدیک و نزدیک تر کرد تا انداختش به داخل سبد. تولید انرژی معنایش تغییر کرد .برق در فرآیند تولید انرژی مورد نیاز زندگی نقش خود را به خوبی نشان داد . جایگزین توان بدنی برای چرخاندن چرخ زندگی ، فکر و عقل کاربردی شد. برق نقش مهمی در تحولات زندگی امروزه ایجاد کرد. نمی دانم ادیسون می دانست که اختراعش زمینه اینقدر تغییر و پیشرفت و دگرگونی های اجتماعی ، انسانی، فرهنگی و... می شود؟
کم کم تعریف سواد در بستر جامعه تغییر کرد . بوی پیشرفت و مطالعه و مهندسی فنون سینه به سینه و راه و رسم بهتر کردنش با فرمول و محاسبه رنگ جامعه را تغییر داد.انرژی برق و دنباله هایش آْمدند در متن زندگی ها. تکامل سواد آموزی در حال اتفاق شد. ا نیاز به سواد رسیده به نیاز به دانش. می توان دانش را زنجیره به هم پیوسته سه نوع سوادی که ابتدا عرض کردم دانست یا مدیریت سواد ها و برقراری ارتباط سالم با بیشترین بهره وری را دانش گفت. قسمت بعد سراغ دانش می رویم. ان شاء الله