Freedom isnot free
زندان مکانی است که اشخاص از نظر فیزیکی، محدود و توقیف و معمولاً از آزادیهای شخصی محروم میشوند. زندانها به طور قراردادی، سازمانهایی هستند که بخشی از نظام قضائی یک کشور محسوب شده و به منظور اجرای کیفر حبس، بهعنوان یک مجازات قانونی که به صورت حکم از سوی دادگاه صادر شده ، به دلیل ارتکاب جرم بکار میروند.
در بیان عامیانه در خیلی از کشورها، واژه زندان به عنوان یک مترادف برای بازداشتگاه نیز بکار میرود. در حالی که از نظر قانونی این واژهها به دو نهاد مختلف اختصاص دارند. بازداشتگاهها ویژه نگهداری اشخاصی هستند که در انتظار محاکمهاند و یا هنوز احکام به آنها ابلاغ نشدهاست، برای کمتر از یک سال. در صورتی که زندانها میزبان افرادی هستند که دارای محکومیت قطعی میباشند.محکومیت قطعی.
در لغتنامه دهخدا: زندان جایی است که متهمان و محکومان را در آن نگاهدارند.
+++
هر حکومتی زندان دارد و تعریفی از امنیت و آرامش مردم جامعه اش . افرادی که امنیت و آرامش مورد نظر قوه حاکمه و مردمش را خدشه دار می کنند به زندان محبوس می شوند تا دیگر مردمان با آسایش و امنیت بیشتری زندگی کنند .
تا امنیت و آرامش چه تعریفی داشته باشد و مردم چه کسانی باشند؟؟؟...
+++
چند روز پیش رفته بودم موزه عبرت . واقع در باغ ملی تهران. پشت ساختمان مرکزی بانک سپه در میدان امام خمینی یا همان توپخانه سابق. سازه عمرانی مستحکمی که بیش از 80 سال از ساخت آن میگذرد و بر تنه دیوار های آن نشانی از خمودگی نیست . معلوم است که مهندس و سازنده خوبی داشته . در فیلمی که مسئول زندان درش صحبت کرده بود گفت ساخت این ساختمان را آلمانی ها در سال 1311 شروع و 1316 به بهره برداری رسیده است. دستور ساختش را رضاشاه داده بود. اولین زندان مدرن ایران. مدتی زندان زنان بود. پس از انقلاب، این مکان تحت عنوان بازداشگاه توحید به کار خود ادامه داد و بسیاری از زندانیان سیاسی دوران بازجویی خود را در آن گذراندند تا زمان دولت اصلاحات که زندان به موزه تبدیل شد .
+++
اهمیت این زندان برای نقشی است که در حبس انقلابیون داشت. محمدرضا شاه، سال 1350 دستور تشکیل کمیته مشترک ضدخرابکاری را داد و انقلابیون را به عنوان خرابکار به این زندان منتقل و مورد بازجویی و شکنجه قرار می دادند ، انقلاب که به روزهای پیروزی اش نزدیکتر می شد در شهرهای مختلف هم این کمیته راه اندازی و فعال شده بود
+++
بر روی آجر های دالان ورودی زندان، پلاک های فلزی که نام زندانیان زمان شاه ، اعم از زن و مرد و پیر و جوان و حوزوی و دانشگاهی و کارگر و کارمند و محصل است ثبت و به دیوار کوبیده شده بود. راوی زندان می گفت بیش از 10000 نفر در این زندان مورد شکنجه و بازپرسی قرار گرفته اند. فیلمی هم از خاطراتی که زندانیان زمان شاه از شکنجه گران و شکنجه هایی که در این زندان شده بودند پخش شد . خانم حسینی که در تعریف خاطرات بسیار متالم بود و پس از گذشت سالها آثار روانی شکنجه ها در نحوه بازگو کردنش معلوم که هنوز یاد آوری نام شکنجه گرها آزارش میداد ... و چند نفر هم انواع شکنجه ها را تعریف کردند که چگونه بوده است و با چه ترفندهایی بیشترین درد را به جان زندانیان وارد می کردند تا یادشان بماند که دست از مبارزه بردارند و دهان بازکرده و هر چه می دانند بگویند از راه و نفرات و اهداف مبارزه تا حکومت برای نگهداشت امنیت و آسایش مردم جلوی خرابکاری آنها را بگیرد و نفرات بیرون مانده را به جمع زندانیان بیفزاید. صدمات و لطماتی که برای آزادی پرداخت شده.
در هر محدوده ای که وارد می شدیم راویان به صورت فیلم و یا حضورا اطلاعاتی از زندان و زندانیان و شکنجه گرها به تناسب آن فضا ارائه می دادند .
+++
در سالن انفرادی، تصاویر مبارزانی که طعم زندان چشیده بودند بر دیوار بود. سابق شان که معلوم بود مبارزانی که برای رسیدن به خواسته ها و اهداف شان محبوس زندان گشتند . تعدادی شان را می شناختم.
وضعیت اکنون شان جالب است، برخی که به شهادت نایل شده، برخی هنوز دارند مبارزه می کنند و در تردد راه زندان و خانه و بازپرسی اند ، برخی مناصبی دارند، برخی شان مرحوم و برخی نیز منکرراهی اند که رفته و زندانی کشیده اند، برخی ارتزاق شان از آن زندان است، خلاصه دیواری که عکس زندانیان در آن بود برای خود من خیلی عبرت داشت . تصویر شهید انصاری از شهدای محله مهرآباد هم بین تصاویر بود.
عدالت خواهی، مبارزه و استقامت ، برای رهایی ملتی از خفقان. بایستی افرادی پیدا شوند که بلاگردان دیگران شوند و از سفره آنان ملتی به نعمتی دست یابند .
+++
در اتاق رئیس زندان، نمودار سازمانی زندان منصوب دیوار بود. من شمردم 32 نفر بودند که متولی بازپرسی، شکنجه و زندانبانی بوده اند . 32 نفر برای جلوگیری از یک انقلاب ، شاید به نظر کم بیاید ولی با آموزشهایی که این افراد دیده بودند انگار کفاف انجام کار را می داده است .
از نتایج معلوم است که بایستی تعداد بیشتری را آموزش میدادند.
+++
جمله زیبای انگلیسی که آوردم در تابلویی که در ورودی یکی از سالن ها بر روی صفحه شیشه ای که با خط نورانی سبز دیده میشد حک بود. freedom isnot free
آزادی رایگان نیست هزینه ای دارد که بایستی پرداخت کرد. اما چه کسانی و با چه هزینه ای را ننوشته بود .
معمولا شریفترین انسانهای هر قوم و ملتی متولی پرداخت چنین هزینه ای هستند آنان که ارزش و جایگاه انسانیت را می دانند و برای آن ارزش قائلند و برای کسب حق مسلم خود و قرار گرفتن انسانیت انسان در جامعه حاضرند جان خود را فدا کنند. اتوی داغ بر بدنشان بنشیند مورد انواع جسارت های بدنی و لفظی و روانی قرار گیرند تا از راهی که در آن قدم برداشته اند دست برداند که بر نمی دارند. آن قدر مبارزه می کنند تا حرفشان به کرسی بنشیند. این انسان های بزرگ عطیه خدا به هر ملتی هستند که توان شناخت اجمالی مقام انسانیت را دارند و برای فهماندن آن به مردمی که نمی دانند و حاکمانی که نمی خواهند وارد مبارزه می شوند با زیر دستان و مردم محروم به زبان آرام و صبر و حوصله و با قدرتمندان با زبان استقامت و پایمردی.
+++
آزادی رایگان نیست. هزینه ای دارد که باید پرداخت شود. اما چه کسانی و با چه هزینه ای؟؟؟
+++
هزینه ای که من پرداخت کردم جمعا 70000 تومان شد. در سالن انتهایی موزه، کتابفروشی بود . کتاب شرح اسم را خریدم، خاطرات عزت شاهی ، چپ در ایران ، و تاریخ فراماسونری ، فقط 4 کتاب.....
سلام علیکم
لذت بردیم
راستی کتاب چقدر گرون شده اکبر آقا چهار تا هفتاد !
خالصانه شما رو دوست داریم
التماس دعا