دین ، حکومت
سال نو مبارک. امیدوارم سال خوبی داشته باشید.
سن محمدرضا ، پسرم دوسال و نیم است . هرجا که عید دیدنی می رفتیم خانه میزبان را حسابی به هم می زد با این که قبل میهمانی ها کلی صحبت و تشویق و تهدید داشته و همه جوره قول مساعد و همکاری را می داد ولی تا پایش به خانه مردم می رسید همه فراموشش می شد. کودک خردسال انگار استاد سیاسیون این زمانه است.
من هم برای این که حداقل دل میزبان کمی خنک شود اخمی، دعوا و تهدید و بعضا ویشکونی می گرفتم ولی اثرش در چند دقیقه از بین می رفت. شبی پسر خیلی خوب شده بود خیلی جنتلمن و مودب، هیچ کداممان را در خانه مردم وادار به دنبال بازی و دعوا و اعصاب خرد کنی نکرد ، همه خانواده آن شب خوشحال بودیم در راه بازگشت ، خانمم کلی قربان صدقه پسرش رفت و گفت که باریک الله محمدرضا که پسر خوبی بودی. پیشنهاد تشویقش را به من داد من هم مثل همه پدرهای خوب با لبخند ملیحی پرسیدم ، پسرم چی برات بگیرم . او هم در حالی که شاهد گفتگوی من و مادرش از بین دو تا صندلی جلو بود کمی فکر کرد و گفت : مواد غذایی.چند بار پرسیدم شاید اشتباه کرده یا نمی داند چه گفته. اشتباه از من بود او به درستی و با تاکید گفته خود را تکرار می کرد : مواد غذایی. در همین حین به مغازه های اطرافم هم نگاه انداختم، مغازه ای پر از اجناس که روی شیشه اش نوشته بود مواد غذایی مسعود . به تمام وسایل مغازه اش نام مواد غذایی گذاشته بود . ...
کلی گویی همیشه باعث ابهام نمی شود بعضی موقع ها باعث خجالت یا تحیریا چشم دوختن به افق، ...شاید رضایت به برگشت کودک تان به ادامه هنجار شکنی هایش هم بشود.
+++
دین ، حکومت
تعریف دین که مشتمل بردو کلیت ایدئولوژی و جهان بینی است ،مجموع دستورات و رفتارهای فردی و اجتماعی است که انسان در پیروی و رعایت دستورات آن در مسیر نیل به سعادت در زندگی دنیوی و اخروی، عمر خود را هزینه و صرف آن می نماید. سعادت، زندگی ، دستورات دینی.( این تعریف برای دین های آسمانی صادق است ادیانی هم هستند که موضوع آخرت را نفی کرده و همه چیز را در دنیا تعریف نموده اند.)
هدف هر دینی رسیدن متدینینش به سعادتمندی است. کلیت دین همین چند خط کلماتی است که بالا آمد که شرح و تفصیل هر یک از کلمات فوق، شامل کتب بسیار عقلی و نقلی در هر دینی شده است.
اهمیت دینداری در مبنا داشتن زندگی انسانها و سایه اعتقاداتی است که انسان، تشخص دین اش را به دست میآورد. همه دارند زندگی دنیا را می بینند و تجربه اش می کنند که گذراست و روزی تمام میشود ولی چگونه ادامه داشته باشد کجا خاتمه یابد چگونه خاتمه یابد، بهترین زندگی، بهترین اختتام، بهترین انتقال چگونه است، مباحثی است که انسانهای جستجوگر را در هر عصر و جغرافیایی به سمت دینی رهنمون ساخته و نسل های بعدی غالبا به تابعیت اجدادشان پیروی اسلاف خود نموده و به همان مرام و اعتقاد روزگار سپری کرده و امانتی را که از گذشتگانشان تحویل گرفته اند با افزودن کمی رنگ و لعاب عصرشان به نسل بعد می سپارند . مسیری که در هر قوم و ملتی دارد طی می شود.
دینداران هر دینی، مسلک و اعتقاد خود را درست و حق دانسته و غالبا تنها راه سعادت را فقط در مشی و مرام خود می بینند. با تمام اختلافات عقیدتی و جهان بینی که مومنین ادیان مختلف دارند هنگامی که پای صحبت شان می نشینی نقطه اشتراکی دارند و آن این که، سعادت را منحصرا در تقید به دین خود می پندارند . اشتراک در اختلاف ها.
دین برای زندگی است برای درست زندگی کردن. مومنین هر دینی غالبا در اخلاقیات اشتراکات بسیاری دارند همه دروغ و ریا و نفاق و دنیاطلبی و هرزگی را مذموم شمرده و مقید به راستی و درستی وصداقت و عفت اند . هر یک در هر دینی با کمی تغییر در تعریف و مبنا ، یک مفهوم مشترک را میرسانند .
وقتی در تعریف دین که در متن زندگی باید جاری و ساری باشد کمرنگ می شود افراطی گری ظهور می کند. جهالت به تعریف دین که برای زندگی کردن است ، منجر به جنایات و کشت و کشتارها در لوای ادیان شده است. بزرگان آن دین و آیین برای اثبات و گسترش خود در جهان به جای تبلیغ آن با درست زندگی کردن و توجه قلوب به خود سعی در جلب توجه با شمشیر و قدرت دارد. موضوع دفاع و حفظ حیات خود و هم کیشان ات فرق می کند . پیامبر مکرم اسلام هیچ شمشیری را برای گسترش جغرافیا و نفرات تحت دین اسلام از نیام در نیاوردند. معتقدین به هر دینی ، اسیر مرام و اعتقاد و اخلاق پیامبر شده و به اسلام سلام کردند و پذیرفتند پیروزی تمام فتوحات بدون خون و شمشیر بود. جنگ برایشان همیشه آخرین راه بود .
دین برای زندگی است باید زندگی اش کنی تا بدانی دین یعنی چه . بزرگترین مبارزه در هر دینی ، همین زندگی کردن با دستورات و قواعد آن است.
غالبا فردی که دینش را در کشته شدن عزیزانش و اسارت خود و خانواده اش پذیرفته نمی تواند بغض و کینهای را که از خشونت متدینین آن دین دیده، فراموش کرده و به مغز دین دست یابد. مگر آن که گرفتار منش و بزرگی بزرگ آن دین شود. آن قدر که دین اسلام دستور و قانون در مراعات حال اسیران و دشمنانش دارد مبتنی بر همین اصل است، دین آمده که با آن زندگی کنیم، درست زندگی کنیم . مبارزه بزرگ ، جهاد اکبر همین است که با دین ات زندگی کن و از آن تشخص بگیر. دین را گسترش بده نه با زبانت نه با شمشیرت با منش و رفتاری که فطرت زنده کن است . آدم اسیر کن است. تنها اسارتی که زیبنده انسان است اسارت خوبان است، اول آزادگی
مثلا به داعش که نگاه می کنم و بی حرمتی شان به زندگی انسانها ... چه عرض کنم...
+++
حکومت ، مدیریت عده قلیل از افراد جامعه به مردم ، جهت داشتن زندگی اجتماعی بهتر و برتر است . برای داشتن نظم، اقتصاد خوب، سیاست مناسب، امنیت داخلی و بین المللی، تامین اجتماعی و... حکومت ها تشکیل شده و به مردم شان خدمت می کنند. مردم هم خواسته هایشان همینهاست هم برای خود، خانواده ، بچه هایشان، نسل های بعد. تمام سرمایه های خدادادی و استعداد ها و نخبه ها در اختیار حکومت هاست تا بتوانند به مردم شان بیشتر خدمت کنند بتوانند آینده بهتری برای جامعه بسازند، امید به زندگی مردم و بچه هایشان در آن سرزمین بالا تر برود . مهاجرت مردم برای داشتن زندگی بهتر از سرزمینی به سرزمین دیگر ، کمی باعث خجالت حاکمان باید باشد
برای همین هاست که حکومتها، دفتر و دستک ها راه می اندازند تا با مدیریت روابط، تولید قوانین و اجرای آن ، استفاده از منابع خدادادی و استعدادهای جامعه و همه ظرفیت های موجود به سمت بهتر شدن زندگی مردم قدم بردارند. زندگی مردم را اگر از دستور کار حکومت ها حذف و یا خارج کنی حکومت دیگر معنا ندارد. قدرت، ثروت ، منابع همه جمع اند که کاری بکنی ، آینده ای بسازی ، رضایت مردم کسب و جلب کنی ، امنیت فراهم کنی به غیر اینها اگر حکومت بشود عامل آمال بازی حاکمان که خنده دار است، اگر سیاست ات امنیت برای مردم به ارمغان نداشته باشد، بود و نبود حکومت ها چه فرقی دارد؟
مثلا به داعش که نگاه می کنم و بی حرمتی شان به زندگی انسانها ... چه عرض کنم...
پیش تراز آن چه باید گفت مجددا عرض تبریک به مناسبت سال نو شمسی به شما برادر بزرگوارم وکلیه اهالی قلم که مشعوف از ساز و رقص این چرخنده خوش آفرین جهان حضور بینش و زایش وتراوش اندیشه است.
آری قلم ریا،همان چیزی که رب علیم وحکیم وخبیر در اولین وآخرین کتاب خویش - قرآن کریم بدان قسم خورده است .
...و اما بعد
مشعوفم به موجب "جهادی "که در راه خدا مستمر داری رب کریم نیز تورا "راه"
می نماید.
روشی که به نظر، مختص به تو وبه نام تودر اذهان و قلوب جاویدان خواهد ماند.
مدتی است مشاهده می شود دربعض مطالبتان ابتدا از موضوعی در افتتاح سخن
قلم می زنی که قطعا اشتیاق خوانندگان تو در پی گیری بن سخن بسیار می شود.
اذان شد وامکان ادامه کلام نیست .
دوستت دارم برادرم .
همواره خدا دوستت بدارد.
برادر کوچکترت مش ناصر