...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

خرده فرهنگ سازی

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۵ ب.ظ

قبل تر آمد که : بهترین مدل رشد فرهنگی جامعه مدیریت توسط حکومت هاست. آنجایی که ذخایر زمینی و ثروت های مملکتی جمع است و مدیریت می شود و باید در این زمینه برنامه و سرمایه گذاری صورت پذیرد.  اگر بزرگان جامعه هنوز به این اتفاق نرسیده اند و یا تشتت فکری و مدیریتی دارند که خود مانع رشد فرهنگی جامعه گشته به این معنا نیست که بازی را باخته ایم هنوز مسیری باقی مانده است . حرکت فرهنگی از پایین به بالا.

در بارگذاری قبل به نقش آفرینی خرده فرهنگها رسیدیم. در چنین وضعیتی است  که مسئولیت و تاثیرگذاری خرده فرهنگ ها بالا می رود. خرده فرهنگ ها از متن جامعه بوده  در محلات، شهرستانها، روستاها و هر جمع چند نفره و یا هر گروه از انسانهای همفکر و هم‌روش که می توانند برای جمع خود شخصیت اجتماعی قائل شده و بتوانند بصورت مقبول و مشروع توانایی خود را در زمینه ای که جمع شده اند در محل زندگی خود ارائه  داده  و مورد پذیرش جامعه باشند گفته می شود .  مثل تیم فوتبال قدیمی محل که مربی دلسوزی دارد، معلم قرآنی که سالهاست قرآن به مردم محل یاد می دهد و شاگردانش مرام او را گرفته و دوستش دارند ، هیات محل که سالهاست طیف خاصی در آن تردد دارند و هنوز پابرجاست، جوانانی که سرکوچه می نشینند و رفاقتهای قدیمی و گرمی دارند، عالم خوش مشربی که مسجدیان دوستش دارند و دورش جمع اند و از او چیزها یاد گرفته اند و... همه این ها،  خرده فرهنگ هایی اند  که دارای تیپ های خاص، منش های مشخص، جایگاه اجتماعی و سابقه جمعی بوده و به همت اعضایش ساری و جاری اند و قدرت حیات و تکثیر دارند یا نه پس از مدتی ناتوان شده و به خاطره تبدیل گشته اند.

خرده فرهنگها خیلی زود تشکیل می شوند و غالبا بخاطر نداشتن اعضا و مرامنامه‌ای که بتوانند آن فرهنگ را به روز و یا آن طوری بال و پر دهند که زنده بماند  و عضو گیری کند عمر کوتاهی دارند.

جامعه زنده است و نیازهای حیاتی خودش را می یابد و مسیرش را انتخاب می‌کند. فرهنگ شریان حیاتی هر جامعه ای است .  فرهنگ چه خرده و چه ملی اش،  برای زنده ماندن نیاز به جمعیت دارد . جمعیتی که اصول فرهنگی و اعتقادی شان را باور دارند، دوستش دارند و مانند میراثی گرانبها به نسل های بعد منتقلش می نمایند و وارثانی که مشتاقانه منتظر قبول مسئولیت و بالنده نمودن اصالت خویش اند . کلمات و جملات کوتاهی که بیانگر کلیت هر فرهنگ و اعتقادی اند شعار نام دارند. این فرهنگها هستند که شعار خود را می سازند نه بالعکس، حاق نگاه مشترک هر ملتی شعار آن زمانه مردمش است . مردم نمی‌توانند همه فیلسوف و تحلیلگر فرهنگی باشند ولی می دانند نیازهایشان چیست و کلمات اصلی که داغ دلشان هست در عالم و جاهلش مشترک است...

  طبیعی است  از شعار بدون عمق و تفکر هیچ فرهنگی زنده نمانده است. از تفکری که نمود بیرونی و زنده ندارد هیچ توقع مانایی نباید داشت . از نشانه های زنده و پویا بودن جامعه ای به روز شدن فرهنگ آن جامعه است . ماندن و در جا زدن، کهولت و سستی برای جامعه ببار خواهد آورد. فرهنگ پویا زایش های بسیاری در قالب خرده فرهنگ برای جامعه به ارمغان دارد. نگرش های مختلف و سرگرمی و تخصص های گوناگون را کنار خود و در قالب کلی فرهنگ ایجاد می نماید . جامعه است و فرهنگش که هر دو نیازمند جمعیت اند و مردمش.

در قالب خرده فرهنگی و برای نگاه داشتن فرهنگ باید به سراغ مردم رفت آنها را همراه کرد نظر آنان را جلب نمود. خدمت رسانی درست و هدفداری داشت تا بشوی امین مردم ، بعد که  از فرهنگ و اعتقادات می گویی اثر می گذارد. خدمت رسانی یعنی این که در بالا بردن کیفیت زندگی مردم و افزایش جایگاه اجتماعی شان تلاش کنی. خدمتی که فصل مشترک آحاد آن طبقه از مردم باشد .  تلاشی که خانواده های آن محله، بودن شما را حس کند یعنی هنر نفوذ در دل مردمت را داشته باشی. این نوع حرکت مبتنی بر مردم شناسی  است برای همین نمی توانی متدی مشخص برای همه محله ها و شهرها و روستاها داشته باشی . بر طبق  مردمی که در آن جغرافیا زندگی می کنند برنامه ها فرق دارد ، روح برنامه ها یکی است ولی هر محله و شهری اقتضائات خودش را دارد.( جای تاسف است که  می بینی برنامه ای را عده ای جوان در محله خود به خوبی اجرا کرده اند و مدیران دانا انگار گم شده شان آن باشد سریع ابلاغ به همه جا کرده که شما هم اینگونه باشید برای همین اکثر برنامه های اجرایی محکوم به شکست است چون مستقل از مردم و منطقه زندگی و طبقه اجتماعی شان نوشته شده)

 مطالعه و شناخت مردم در خرده فرهنگ به هدف دادن ایده هایی که آنها را از خمودی و کسالت در بیاورد موثر است. برنامه های کاربردی و واقعی و چشم در چشم مردم بسیار موثر تر از رسانه است .

 کاری که رسانه هایی مانند ماهواره دارند انجام می دهند ارتباط فعال مجازی با رویاها و خیال پردازی های مردم است که به آنان جسارت تابو شکنی داده اند . و این در مقابل انتقال موروثی فرهنگ به نسلها و تقید و بالندگی دادن به آن است. نقطه قوت خرده فرهنگ های موجود در این است که  در بطن مردم وجود دارند و واقعی و ملموس و هم جنس مردم آن سرزمین اند و از این طریق  توانسته اند به ذهن مردم نفوذ کنند و بسیار متفاوت تر از قهرمانان رسانه ای هستند که  ساختگی اند و با رویاسازی شیرین و واهی خارج از واقعیت زندگی مردم کار می کنند.

بدلیل نشناختن نقطه قوت و برتری مان  در رقابت با فرهنگ مهاجم از طریق رسانه های مجازی و ماهواره،  داریم کم کم به این باور می رسیم که این رسانه است که پیروز است با آن که ندانستن نقطه قوت خودمان و برنامه ریزی بر طبق داشته هایمان در نفوذ در مردم مان است که عامل شکست مان گردیده . آنها دنیای رویایی ساخته اند و مردم می دانند که خیالی و واهی است ولی چون در دنیای واقع شان کسی نیست که بتواند برای رسیدن به خواسته های ساده  شان یاری شان کند نا امیدانه پای رسانه  ها به آن دل بسته اند.  دانستن ارزش مردم و احترام به شعور و وجدانشان و تلاش برای ارتقاء سطح زندگی  آنها ولو به نتیجه نیز منتج نشود واکسن هر رسانه معاندی است.

مخصوصا در حرکتهای خرده فرهنگها، اگر کیفیت حضور درست و با برنامه در مردم را داشته باشی خود مردم می‌شوند رسانه و حامی شما و دلیلی وجود ندارد که این همه بدون برنامه هزینه رسانه سازی بنمایی.

بدترین حالت این است که شما به نیرو و توان فعالیت خرده فرهنگهایی که درونش هستی آشنایی نداشته باشی و جمع همفکرتان را ساده بیانگاری و بجای مولد بودن به گعده و سیستم مدیریت تالار و رستورانی ، زمان بگذرانی.  برنامه های روتین  با منوهای مشخص که هیچ ظرفیت گسترش و تغییر ندارد.

اگر می خواهید از خرده فرهنگ محله ای به سمت حرکت اجتماعی و تبدیل آن به فرهنگ روز طبقه یا قشری از جامعه پیش بروید  باید سراغ مردم بروی  و آن ها و نیازهایشان را خوب بشناسی در راستای خدمت و جلب نظر آنان حرکت کنی آن زمان است که می توانی نگاه‌اعتقادی و شخصی خود را به حرکت و شخصیت اجتماعی تبدیل کنی. در سیر این حرکت است که فرهنگ پویا مانده قدرت پیدا می کند رسانه اش ساخته می شود و بعد از تشخص اجتماعی در جامعه ای ، جاری در فرهنگ ها و جغرافیاهای دیگر شده و بزرگ و بزرگ تر می شود.

موضوع رسانه برای ارتباط برقرار کردن مدیران فرهنگی با جامعه است . مدیران صاحب فکری که هم نظریه پردازان قوی پشت سر دارند و هم می دانند که نباید مردم شان را از دست بدهند و شبانه روز در پی گرفتن بازخورد برنامه و میزان اقبال و خواسته مردم شان می باشند به غیر از این طرز فکر مدیریت فرهنگی ، رسانه هم قوز بالای قوز دیگری است.

کاری که دارد رسانه های مهاجم با جامعه ما می کند . فرهنگی بیگانه که سنخیتی با مردم  ما و این سرزمین ندارد میخواهد با ورود به عالم تخیل و  مجازی  جامعه برای آنان فرهنگ و اصالت خودش را قالب کند. با این که نشانه قدرت فرهنگ شان است ولی چون در بین مردم ما و واقعیاتنشان نیستند هیچ گاه ماندگاری فرهنگ سازی مردم آن سرزمین را ندارند.

 زمانه ای که  خرده فرهنگ ها را مرام مردم محله فقط تشکیل ندهد و رسانه های غریبه  خط دهی تشکیل چنین خرده فرهنگهایی را بدهند می شود تهاجم فرهنگی. خرده فرهنگهایی با مد و مرام و شخصیت و تیپ رسانه های دور و  نه از کف کوچه و خیابان و محله.

رسانه خرده فرهنگها دارای تعریف و مدلی متفاوت از تعریف رسانه در فرهنگ کلی است که شاید در مورد آن هم کمی به صحبت نشستیم...

در این ایام خوب خدایی به دعای خیرتان محتاجم.


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۱
علی اکبر قلیچ خانی

نظرات  (۱)

۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۴ امیرحسین حاجی زاده
«زمانه ای که  خرده فرهنگ ها را مرام مردم محله فقط تشکیل ندهد و رسانه های غریبه  خط دهی تشکیل چنین خرده فرهنگهایی را بدهند می شود تهاجم فرهنگی.»
استفاده می کنیم
پاسخ:
سلام برادر، ممنون که هستی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی