قدرت خرده‌فرهنگها

ایام خوش آن بود که با یار بسر شد. ماه مبارک روزهای آخرش طی می شود. خدا را شکر که عمرمان کفاف درک ماه مبارک را داشت.

به ایرانیان هم بابت توافق هسته ای تبریک می گویم. خوشحالی من از این جهت است که پس از سالها جامعه ایرانی دارای قهرمانی شد که نه لباس نظامی بر تن دارد و نه بیانش تهدید  زندگی دیگران است. مردم در حال حاضر به قهرمانی می‌بالند که قدرتش منطق و بیان است.... مقال این وبلاگ ، سیاسی نویسی نیست.

به امید روزی که قهرمانانمان متفکرین و مخترعین و بزرگان اندیشه در علوم انسانی باشند و جهانیان، ما را به نام دانشمندان و اندیشمندان مان بشناسند ...

+++

در این بارگذاری، کمی در مورد شاکله خرده فرهنگ ها و مرام و قوانینی که می‌تواند به اعتلای آن کمک کند می پردازیم.

اقتضای حرکتهای فرهنگی خرد با کلان کاملا متفاوت است. مقبولیت و اعتماد اجتماعی است که ضمانت پیشبرد برنامه های خرده فرهنگهاست.

خرده فرهنگ ها ابزاری مانند قانون گذاری و یا نگاه کلان را ندارند ( نیازی هم ندارند) همچنین توان و بودجه ای که بتواند برای اجرایی سازی اهداف از آن استفاده نمود وجود ندارد. کسی کارمند و موظفی بگیر خرده فرهنگها نیست که بخواهی برای آن شرح وظایف و آیین نامه انظباطی بنویسی. هر چقدر که در رسیدن به مردم موفق تر باشی و بتوانی ارتباط گرمتری با جامعه برقرار کنی به همان مقدار گفته ها و نوشته هایت شکل متقن  با قابلیت اجرایی بیشتری به خود می گیرد. بدلیل وجود فضای دوستانه و صادقانه است که مردم بصورت خودجوش در پیشبرد برنامه ها یاری می رسانند.

 قانون خرده فرهنگها همان مرامنامه ای است که افراد  خود را وجدانا مقید به آن دانسته بطوریکه هرعضوی بیانگر فضای کلی حاکم برآن خرده فرهنگ می باشد. الزام افراد است که می شود قانون .

متن خرده فرهنگها حرکت است و پویایی. با هیچ اساسنامه ای،  فرهنگی ساخته نشده است، حرکت و تلاش عالمانه است که مولد و ارتقاء دهنده خرده فرهنگهاست.

منظور از تلاش عالمانه، یافتن مسیری است که  بتواند مرام و عقیده خرده فرهنگی را با مردم جامعه اش گره زده و آنرا به دغدغه جامعه  تبدیل نماید و اینگونه خود را به جامعه اثبات کند.

 هر خرده فرهنگی به میزان ماندگاری و تعمیم  دغدغه اش در جامعه است که سرپا  و مقبول خواهد ماند . 

 قدرت خرده فرهنگها ارتباط مستقیمی با مقبولیت اجتماعی شان دارد  برای کسب مقبولیت و اعتماد بایستی خدمت رسانی درست و صادقانه ای داشت. منظور از درستی، کار کارشناسانه و منتج به نتیجه می باشد. کارکارشناسی یعنی شناخت نیاز مردم جامعه مورد نظر خرده فرهنگ، و پیدا کردن راهی که بتوان از طریق نیاز مردم، مرامنامه خود را وارد زندگی و تقیدات جامعه نمایی.

 برای خرده فرهنگها نیاز نیست که قهرمان بسازی قهرمان را خود مردم  انتخاب می کنند . صادقانه ترین نگاهها و عملکردهاست که مردم را به سمت کسی متمایل می کند.

 پیشرفت و حیات  هر خرده فرهنگی به مقدار دانش سازمانی فرهنگی گروه بستگی دارد.

 منظور از دانش سازمانی  تدوین تجربیات ، آزمون و خطاهایی است که هرخرده فرهنگی در بدست آوردن مقبولیت اجتماعی و همچنین افزایش التزام افراد به مرامنامه انجام داده و بازخورد آن مورد اندازه گیری و پالایش فکری قرار گرفته است .

دانش سازمانی فرهنگی باعث می شود که مجریان خرده فرهنگ، تکرار مکرر تجربه ای را نکنند و هر روز به افق جدید  تر و مشکلات به روز تری مبتلا شوند.

تکرار اشتباهات در کاهش مقبولیت اجتماعی و اعتماد افراد  به مرامنامه تاثیر بسزایی دارد . جامعه ، فرهنگی  را که دارای مشکلات مشخص و ثابت و تکراری است به عنوان گروه پویا نشناخته و اقبال اجتماعی خرده فرهنگ کاسته شده و راه اضمحلال را در پیش خواهد گرفت.

 تا وقتی که اعضای خرده فرهنگی  به چنین بلوغ و تشخیصی نرسیده باشند که تجربیات و آزمون و خطای کاری خود را ثبت و ضبط و تحلیل و پایش کرده و از آن در ادامه راه  استفاده نمایند  در مسیر پیشرفت قرار نخواهند گرفت. موضوع بسیار مهمی که غالب خرده فرهنگها اهتمامی در آن نداشته و به ورطه تکرار مکرر اشتباهات و تجربیات پرداخته و مقبولیت اجتماعی و بهره وری فرهنگی خود را از داست می دهند .

اگر فضای کاری خرده فرهنگها به سمت حرکت نهادی پیش نرود علاوه بر این که در ورطه سلایق مختلف اعضایش ، توان اجتماعی خود را از دست می دهد  مرامنامه و اصول فکری و اعتقادی خرده فرهنگ نیز نابود می شود. چرا؟ چون هر فردی به تشخیص خود و اثبات توانایی خود به دیگر اعضا ، برای کسب نظر مردم اقدام نموده و به صلاحدید فردی، از  مرامنامه حذف و یا اضافه می نماید که غالبا مورد قبول سایر اعضا نبوده و بدین ترتیب خرده فرهنگ به استحاله دچار خواهد شد.

 خرده فرهنگی که مرامنامه نداشته باشد و یا اعضاء به  آن تقیدی نداشته باشند از تعریف اصلی خود خارج شده و دیگر خرده فرهنگ نیست.

+ نگاه علمی و مدیریتی لازمه احیاء خرده فرهنگهاست .

 در زمانه ای که مشغولیات فردی افراد بسیار جذاب تر شده و میل به زندگی فردی رو به تزاید است با نگاه سنتی و بومی نمی توان به حیات خرده فرهنگ ها و تبدیل آن به فرهنگ کلی امیدی داشت.

خوب است بدانید که در جوامع پیشرفته ، مدیریت کلان فرهنگی جامعه در شکل گیری، شخصیت دهی و جذب افراد در خرده فرهنگ ها سرمایه گذاری می کند و آزادی های اجتماعی و حقوقی برایشان قائل است.

 از حیوانات و درختان و لایه ازون گرفته تا گروههای تخصصی و علمی، دارای NGO  ، اعضا ، کارت عضویت و  شناسنامه و تاریخچه مشخصی بوده و مورد حمایت دولتها هستند و حکومت ها به شکل ماهرانه‌ای درایجاد  اتحاد و یکپارچگی در متن جامعه از این طریق اقدام می نمایند . با چنین سیاستی  پویایی و حضور در صحنه فعال و اجتماعی مردم را نیزهدایت می نمایند .

حکومتها از این طریق علاوه بر شناخت استعداد افراد جامعه ، زمینه رشد شاخصه های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی مورد نظر بزرگان جامعه را ایجاد می‌‌نمایند.

 در خصوص تهاجم فرهنگی هم بد نیست بدانید که مهاجمین  اکنون از طریق خرده فرهنگها و با ابزار تکنولوژی وارد جوامع دیگر می شوند و اقدام به  صدور فرهنگ خود به جوامع دیگر می نماید.

با کمی تامل در تشکیل فضاهای مجازی اجتماعی که در اختیار من و شما به سهولت قرار گرفته و بسیار پرکاربرد شده و چیزی شبیه اعتیاد در جامعه رخنه کرده می توان نحوه ورود به جوامع را رصد کرد.

 حرکتی فرهنگی  بدون داشتن برچسب کشور صادرکننده که ضمن خدمت رسانی به مردم جوامع دیگر به شکل نامحسوس فرهنگهای دیگر را  تابع و نیازمند فرهنگ خود می نماید.

جنگ امروز فرهنگی،  از طریق خرده فرهنگهاست.