...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی


به محمد پورمنصوری عزیز قول داده بودم که در برنامه اعتکافی که در آخر ماه مبارک در مسجد گرفته بودند روزی را در خدمتشان باشم همان روز که قول داده بودم برای پدرم مشکلی پیش آمد که نمی‌توانستم تنهایش بگذارم به حاجی زنگ زدم و مورد را توضیح دادم و عذرخواهی کردم از این که نشد در خدمتشان باشم ، آن بنده خدا هم کاری جز موافقت نمی توانست داشته باشد. شرمندگی بدقولی ماند روی گردن من. ازش مجدد عذرمی خواهم . ازبدقولی اصلا خوشم نمی آید و آنچه که برای خود نمی خواهم برای دوستان هم راضی نیستم.

برای آن برنامه دو مطلب آماده کرده بودم یکی در مورد تربیت تخیل بود و دیگری هم در مورد یکی از آیات قرآن .

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۵
علی اکبر قلیچ خانی


وقتی اسلحه ای بدست گرفتی از کشتن فردی که زره اش پوستش و اسلحه اش نگاه معصومانه اش، بترس. او دشمن تو نمی تواند باشد . سعی کن حریف شبیه خودت را بزنی ، لباس جنگ داشته باشد، اسلحه ای داشت یا نداشت ولی نگاهش به سمت تو و به فکر نابودی توست را هدف قرار بده.

مردم همه شبیه هم اند چه مردم کشور خودت چه کشور دشمنت . آن ها به دنبال زندگی اند نه جنگ ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۳
علی اکبر قلیچ خانی

مادرم دیالیزی است. هفته ای سه بار می رود زیر دستگاه، هر بار هم سه ساعت. از سر بیماری قندش کارش به اینجا کشیده . شنبه هاش با من است . در خدمتشم ، می رویم و برمیگردیم. دیالیز برای کسانی است که کلیه شان بر اثر بیماری کارکرد خود را از دست داده است . کلیه ای که اندازه یک مشت است و من و تو شاید اصلا ندانیم کجای بدن است و چه میکند را به جایش دستگاهی  ساخته اند به قد یک و نیم متر. یک سوزن می زنند به بیمارکه خون از آن وارد دستگاه شود و یک سوزن هم که خون تصفیه شده از دستگاه به بدن برگردد، آن هم نه مثل کلیه که چیزهای لازم را برداشت می‌کند.  بیشتر بیمارها هم سن و سالهای مادرم ، چند سالی بزرگتر ویا کوچکتر. همه شان هم تقریبا هفته ای دو یا سه جلسه را می‌آیند . بعضی از بیمارها  بیشتر از بچه هاشان پرستار و سایر بیماران را می بینند. جوان هم بین شان هست . مثلا دختر و پسر دیالیزی هستند که همین جا با هم آشنا شدند و ازدواج کرده اند. زن و شوهر دیالیزی.

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۸:۵۲
علی اکبر قلیچ خانی

کمی روایت نفس  کنم ...

در ماه مبارک همه احساس گرسنگی شان بیشتر می شود و من احساس جهلم. قلم نمی رود که چیزی جمع و در حد یک بارگذاری معمولی بشود. درد عقل می گیرم و زکام تفکر. نه چیزی به کله ام وارد می شود و نه خارج. چاییدم . شب به شب قی می کنم . هر چه داشتم بر باد داده ام در این چند شب. خانه ویرانم. و چه کنم؟  باید بمانیم تا بعد شبهای هزار ماهه. شاید اتفاقی افتاد. پتوی گرم پشم شتر می‌خواهم که دور سر بپیچم و کمی از لرزه اش بکاهم .

 فعلا که تا اطلاع بعد تعطیل تعطیلم. کرکره فکرم پایین  کشیده و قفلش هم زنگ زده...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۷:۵۵
علی اکبر قلیچ خانی


تبریک خالصانه این حقیر را به یمن درک ماه مهمانی خدا پذیرا باشید. امیدوارم تمام امیدواریهایتان به  ماه مبارک مورد قبول صاحب این ماه عزیز قرارگیرد. التماس دعا.

+++

از اول تاریخ تا کنون موضوع قهرمان و تاثیر آن در جامعه - با وجود روش های نوین فرهنگ سازی-  جایگاه خود را در اثر گذاری فرهنگی حفظ کرده است . کمی بیشتر به این موضوع می پردازیم.

  قهرمانان مدل های مختلفی دارند با حوزه تاثیر گذاری متفاوت. میزان اثر گذاری قهرمان به شخصیت او بر می گردد.

برخی از قهرمانان باعث ارتقای فرهنگی جامعه می شوند و در تغییر شیوه و ذائقه فرهنگی، فکری و اعتقادی  مردم تاثیر می گذارند. عالی ترین  نوع قهرمانانند.  برخی از قهرمانان نیز باعث تنزل فرهنگی می‌شوند، تنزل فکری فرهنگی، اعتقادی.

 قرآن مشحون از معرفی قهرمانانی است که در زندگی مردم جامعه خود تاثیر گذار بوده اند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۹
علی اکبر قلیچ خانی

این بارگذاری کمی مهم است  کاش با تامل بیشتری از نظر بگذرانید

قهرمان هر چقدر خوبی دارد بدی هم دارد برای کنترل نواقص قهرمان  پیش نیازهایی لازم است.

قبل از ورود به تعریف قهرمان و نحوه تولید و تکثیر آن بحث خیلی مهمی که پیش نیاز بررسی تاثیر قهرمان در جامعه است میزان شعوردر قانون نویسی و اجرای قانون است. اگر چنین درک و شعوری نباشد قانون می‌شود مخرب فرهنگ و  جامعه می شود بستر رشد قهرمانانی که جای قانون می نشینند. واین یعنی راه رسیدن به دیکتاتوری.

  به میزان افزایش شعور نویسندگان و مجریان قانون، جامعه قهرمانان بیشتر  با حوزه تاثیرگذاری کمتر خواهد داشت . سبک زندگی که دارند به ما می گویند یعنی تو بشوی قهرمان خانواده ات ، قهرمان خودت. بستر آماده است بیا از این ابزار در اختیار، برای بهتر شدن خود و دور و بری هات استفاده کن.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۸
علی اکبر قلیچ خانی


در بارگذاری های قبل به راه کانالیزه کردن فرهنگ از طریق قانون اشاره داشتیم و گفتیم همانطور که بی‌قانونی منجر به بی فرهنگی می شود ، قانون گذاری و اجرای نادرست نیز با عث تخریب فرهنگ  می‌شود  و هر دو از آفات جدی فرهنگ اند . در این دو حالت نیاز به مهاجم فرهنگی نداریم تا فرهنگ مان آسیب ببیند به قلقلک مزورانه نیز شخصیت فرهنگی جامعه دستخوش تغییرات شگرفی می شود . موضوع تهاجم در جامعه ای جواب می دهد که مردم یا  گریزان از وضعیت فعلی شان باشند یا چیزی از قدمایشان به دستشان نرسیده باشد که بخواهند حفظش کنند. بارگذاری قبلی جای بحث مطول دارد که تا همین حد پذیرا باشید. 

حکومت ها به عنوان متولیان امور جامعه ای که همان بستر فرهنگ است برای اجرایی کردن ایده آل ها سراغ قانون و دستورالعمل ها می روند . راه درست و ساده و پذیرفته شده فرهنگ سازی ، قانون است .  قانون فرهنگی  که فرهنگ قانون را در مردم  ثبات بخشد تا از این طریق بتوان به تعالی و رشد فرهنگی جامعه در راستای اهداف مورد نظر  حاکمان و مردم تن داد. سئوالی که پیش می آید این که آیا تنها قانون است که فرهنگ می سازد ؟ آیا راه های دیگری وجود ندارد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۲
علی اکبر قلیچ خانی

از سلسله بحث مان کمی دورشدیم سعی می کنم جبرانش کنم.

1) گفتیم فرهنگ چیست و چگونه شکل می گیرد زبان فرهنگ را قانون نامیدیم که دربین تمامی اجتماع ساری و معیار می باشد. ولی کار به همین جا ختم نمی شود همه حکومت ها قانون دارند و بنا هم براین است که قانون پاس‌داشته شود ، حکومت یعنی همین قانون و قانون داری و اجرا. ولی چرا ضعف و قدرت فرهنگی داریم؟ ضعف و قدرت فرهنگ ها به نوع نگارش و پیاده کردن قانون در اجتماع بر می گردد. و از همین جاست که فرهنگ ها با هم فرق پیدا می کنند و برخی رشد و برخی رو به افول می روند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۲
علی اکبر قلیچ خانی


تو خورشیدی و سر جای خودت ایستاده ای . همیشه همانجایی و خواهی بود تو ثابتی، و اگر بچرخی فقط به دور خودت می‌گردی.

 اینکه روی از خورشید بر میگرداند منم ، اهل زمین . به اقتضای زمینی بودنم است که روی از تو گاهی برگردانده ام.

 باز دوباره درگیر همان اشتباه جاهلانه گشته ایم،  این که بخواهیم تو دور ما بگردی.
این که تو به ما نیاز داری، این که ما ثابتیم و تو متغیر،
این که تو را نمی بینیم، حتما تو رفته ای نه ما .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۴
علی اکبر قلیچ خانی

سال 72 یا 73 بود که ولادت حضرت علی اکبر را رفتیم بیت الزهرا. آن زمان تهران این قدر مداح مشهور نداشت حاج منصور بود، سازور، سعید حدادیان، فروغی، محمد طاهری و خلج و چند تای دیگر.

برنامه بیت الزهرا را اول فروغی می خواند یا حاج عزیز، سعید حدادیان و سازور. حاج منصور آخر می خواند. خدابیامرز چمنی هم بعضی موقع ها می خواند که زیاد مورد استقبال مستمعین  نبود. اکثر هیئتی های تهران جمع می شدند همان جا.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۸
علی اکبر قلیچ خانی