...

سلام ، آمدم تا باشم

سلام ، آمدم تا باشم

طبقه بندی موضوعی

۲۴ مطلب با موضوع «فرهنگ» ثبت شده است

قدیم ترها در روستاها و شهرها یکی از مشاغل، پالان دوزی بود . برای الاغ، روکش می دوختند . خر، وسیله نقلیه رایج بود . لوکس دوزی خودش را هم داشت. از کودکی ام یادم هست نمک و نان خشکی ها با الاغ می آمدند در همین کوچه پس کوچه های تهران.

زمستان ها چراغ سازی ها پر از چراغ ها و علاء الدین هایی بود که مردم آورده بودند برای تعمیر. چراغ های استوانه ای که هم زحمت گرمای اتاق و هم قسمتی از پخت و پز خانه را به عهده داشت. چراغ سازها خیلی ارج و قرب داشتند . مردم یکسال احترام چراغ ساز محل را نگه می داشتند تا در زمستان وسیله گرم کننده شان آبی بسوزد.

این موقع ها ،نوای دلنشین نفتی محل، همه را با چند پیت بیست لیتری در کوچه صف می کرد برای گرفتن نفت. چرخ نفتی که بشکه‌ای بود روی چرخی، و اگر گالن ات را درست نمی گرفتی زیر شیر، با فشار می پاشید بیرون و کلی بد و بیراه از نفتی می شنیدی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۳ ، ۰۸:۱۸
علی اکبر قلیچ خانی


برای بارگذاری مطلب دیگری آماده کرده بودم هم مذهبی هم سفرنامه، ولی موضوعی پیش آمد که فکر مرا خیلی مشغول خود کرده گفتم با شما هم در میان بگذارم. کمی که نه ، خیلی زیاد به مطالب فرهنگ و مخصوصا قسمتهایی که در مورد قهرمان نوشتم مرتبط است. الان نمی شود نظر دقیقی داد ولی خبرش به نظر من خیلی مهم و قابل تامل است.

 

+++

چند روز پیش خواننده ای مرحوم شد بنام مرتضی پاشایی،

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۶
علی اکبر قلیچ خانی

دوستان برنامه سالگرد برای آسید علی آقای نجفی برسر مزارشان گرفته اند .قطعه 57 بهشت زهرا. سخنرانش حاج حسین الله کرم است (که نمی دانم ایشان چه ربط علمی و عملی به آسید علی آقا دارد) مداحی هم با حاج حسین سازور است همین پنج شنبه 10مهر ساعت 4 بعد از ظهر. برای احترام به زحماتی که ایشان برای اسلام عزیز در همین محله خودمان کشیده اند . پیشنهادم تشریف فرمایی تان است واگر نشد یک فاتحه  و صلواتی نثار ایشان قرائت نمایید، لطفا.

+++

آزادی تعریف ساده ای  دارد، جایی که مجبور نیستی و حق انتخاب داری، می توانی خود را آزاد بشماری.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۳ ، ۰۹:۰۷
علی اکبر قلیچ خانی

بیش از یک ماه است که از بحث فرهنگ دور ماندم. نمی خواهم نصف و نیمه بماند .

در فرهنگ 10 در خصوص قهرمان صحبت کردیم . شناخت رفتارهای جامعه و مهندسی آن در پیشبرد رفتارهای فرهنگی، موضوع بحث این بارگذاری است.

یکی از کارکردهای فرهنگ ، ورود در رفتارهای جامعه و تغییر آن به سمت الگوها و اهداف فرهنگی است  قهرمان نیز همینطور.

رفتار شامل کلیه رفتار های خصوصی و عمومی مردم جامعه می شود از رفتارهایی که فرد در روابط شخصی و خیلی شخصی خود دارد تا رفتارهای عمومی و خیلی عمومی. رفتارهای شخصی شامل گفتارها، پوششها، تعاملات درون خانوادگی ، خیلی شخصی مانند تیپ، هیکل، روابط بسیار شخصی  زناشویی و فردی مانند دوست، پدر، مادر، فرزند، همسر.  و رفتارهای عمومی رفتارهایی می شود که افراد را به نام شهروند می شناسند نه نام حقیقی و مرتبه و جایگاه شغلی و اجتماعی اش. مانند زمان رانندگی، نحوه کارکردن، نحوه برخورد با همکاران و سایر اقشار جامعه تا. بحث این مقال در خصوص نیاز به برنامه و وجود مهندسی و ارائه رفتاری از جانب حکومت فرهنگی است نه  چگونگی رفتاری.

اسلام به عنوان کاملترین دین، در تمام موارد مربوط به رفتار و روابط فردی، خانوادگی و اجتماعی دارای برنامه و هدف است اگردینی چنین گستردگی و پوشش رفتاری را نداشته باشد نمی تواند به عنوان دین کامل خود را به مردم ارائه نماید. مردم دوست دارند بدانند که چگونه باشند بهتر است این چگونه بودن را بایستی برای آنان به بهترین شکل و مثبت ترین نوع تشریح و توضیح و نمایش داد.

حکومتی می تواند به عنوان فرهنگ جای خود را در جامعه باز کند و در زندگی مردم تاثیر بگذارد که هنر ورود به رفتارهای مردمش را بداند عالمانه و بدون هیچ رودربایستی متناسب با شئونات و عرف جامعه تمام نیازهای رفتاری جامعه را شناسایی و هدف گذاری نماید. حکومت چه در خصوص جاری سازی  قانون و دستورالعمل و بخشنامه  -که متون خشک و دستوری هستند - چه در زمانهایی که احساس بحران و کمک انسان‌دوستانه و درک شهروندان از وضعیت موجود را دارد نیازمند برقراری ارتباط و درک متقابل از مردم است. برای ایجاد چنین ارتباطی نیاز به هدف گذاری ، مهندسی، برنامه سازی و ارائه الگوی دیداری و شنیداری با هدف قابل هضم نمودن قوانین وبخشنامه هاست مثال به روز این مورد  مقدار تاثیرگیری از درخواست های دولتی و سازمانی و عمومی، هشدار کمبود آب یا برق و میزان اثرگیری و احترام گذاری به آن از جانب مردم است و...

فرهنگ قدرتمند با جامعه پیشرو، فرهنگی است که از عمومی ترین رفتارهای جامعه تا خصوصی ترین رفتارها دارای برنامه و هدفمند باشد .

بحث دیگر نحوه ورود و برقراری تناسب در ایجاد الگو و برنامه در رفتارهای خصوصی و عمومی مردم است. جامعه متعادل جامعه ای است که مردم علاوه بر دقت و الگو پذیری در روابط شخصی، اعتماد و شنوایی نسبت به رفتارهای عمومی از بزرگان جامعه داشته و روح اجتماعی خواسته حاکمان را محترم شمرده و خود را جزیی از جامعه پنداشته و در قبال اهداف و الگوهای تائید شده فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی احساس مسئولیت نمایند. هرگاه تعادل رفتاری شخصی و عمومی و الگو پذیری جامعه به هم بخورد امکان ایجاد خلاء و افراط  وتفریط بوجود می آید. دغدغه حاکمان بایستی ایجاد تعادل بین روابط و رفتارهای عمومی و خصوصی مردم جامعه باشد بطوریکه هر دو نوع رفتار مکمل و موثر از هم برای ارتقاء فرهنگی کارکرد داشته باشند. مهندسی تعادل رفتاری جامعه بر عهده حاکمان و اندیشمندان جامعه است 

قهرمان با زبان خود مردم و در میان زندگی اجتماعی و مردمی خودش با لحاظ کردن و اهمیت دادن به شعار و هدف فرهنگی در نظر گرفته شده راه و روش اجرا و زندگی کردن با هدف مذکور را به مردم نشان می‌دهد. یعنی فرهنگی که هم قانون شده هم راهکارهای نظارتی اش در نظر گرفته شده است و در بحث اجرا مانده که  با این قانون، زندگی شود و مردم بیاموزند که در مرَ زندگی شان چگونه جاری و ساری کنند را قهرمان به مردم یاد می دهد . در بارگذاری های پیشتر، در این که چرا مردم از قهرمان یاد می گیرند بحث شده است.

در جایی که فضا را بدون برنامه و الگو  رها می کنی، آنجا می شود نقطه ضعف شما و بایستی منتظر آسیب و تهاجم فرهنگ بیگانه باشی. حال اگر فرهنگ مهاجم و هوشیاری، مقابل فرهنگ ات وجود داشته باشد که می شود محل تاخت و تازمهاجم و شکست. مثالی می زنم.

چند سالی است که آمار طلاق در ایران افزایش یافته است . در آمار اعلامی از مراجع رسمی بیشترین علت طلاق مسائل  و مشکلات زناشویی بیان شده است. یعنی رفتار و روابط به شدت خصوصی زوجین. سئوال اول که پیش می آید این که در این چند ساله چه موضوع و مسئله ای به روابط شخصی و خصوصی زوجین اضافه شده و اهمیت یافته  که چنین باعث ضعف و فروپاشی نظام خانواده آن هم در جامعه دینی مانند ایران شده ؟ و چرا کسی کنکاش و ارائه راهکار عمومی نکرده آنهم در جامعه ای که  خانواده در آن دارای حرمت بالایی بوده و طلاق نیز به عنوان راهکار دینی و عرفی همیشه آخرین راه معرفی گردیده است شاهد طلاق با چنین موضوعیتی هستیم.

 وسئوال بعد، روابط زناشویی چقدر اهمیت پیدا کرده که زن و مرد نمی توانند از آن چشم پوشی کنند و یا بر سر آن با یکدیگر به تفاهم برسند؟  جایگاه مسائل زناشویی در تقسیم بندی ذهنی و عفت شخصی دختر و پسر بگونه ای است  که در هیچ یک از مراحل آشنایی ازدواج و خواستگاری به عنوان اهداف و نیاز شخصی از طرف دختر و پسر مطرح نمی‌شود ولی در زمان طلاق و دادگاه بگونه ای خودش را عنوان و نشان می دهد که می شود علت اصلی جدایی ها.  روابط زناشویی شاید در سال اول زندگی بسیار مهم و جذاب  برای زوجین باشد ولی به میزان افزایش عمر خانواده، از میزان اهمیت آن با ورود فرزندان و شکل گیری شخصیت همسرانه  کاهش می یابد.  از طرفی باری را که طلاق بر دوش جامعه می گذارد بسیار سنگین و حواشی و انحرافات مربوط به آن بسیار است.  چرا به چنین ورطه ای افتادیم؟ اگر از من بپرسید می گویم رودربایستی مقدس مآبانه و عدم نگاه عالمانه و فرهنگی به خواسته های جامعه ،عدم شناخت روابط موجود، نبود برنامه ریزی و ارائه راهکار از طرف مسئولان فرهنگی،  خلایی ایجاد کرد که مهاجم فرهنگی با برنامه ریزی و ایجاد و ارائه الگو از طریق رسانه های تاثیرگذار، و کمک به آسیاب دشمن کردن و با دست خود در کمرنگ کردن نقش خانواده در جامعه دینی کمک نمودن است.

واقعیتی تلخ که اتفاق افتاده و ما در این زمینه از دشمن شکست خوردیم. مشکل شکست ما بدلیل دین نیست چون همانطور که عرض کردم دین اسلام برای تمامی روابط شخصی و خصوصی حرف دارد شما همین توضیح المسائل را که در هر خانه ای یافت می شود را با چنین دیدی ورق بزنید یا مفاتیح یا حلیه المتقین را. امامان ما هم همین گونه بوده اند آن ها برای  تمامی روابط و مشکلات احتمالی جامعه اسلامی اندیشیده و ارائه راهکار و الگوی رفتاری کرده اند . هر مسئله و سئوالی در خصوص روابط زناشویی را با روی باز به مردم پاسخ می دادند برای جلوگیری از فساد جامعه، خود حضرات صیغه و متعه را قانون روابط اجتماعی کرده و خودشان نیز به عنوان قهرمانان جامعه توحیدی قائل و عامل به آن بوده اند تا این قانون را به عنوان عرف جامعه جا بیاندازند.  هر بار کار به دست مقدس مآبان افتاد نیازهایی از جامعه که واقعیت موجود بوده ولی مطابق میل و رفتارشان نبوده حذف شده و محل انحراف و گناه در جامعه ایجاد شده است. مقدس مآب همیشه ترس دارد عاملی پیدا شود و دینش را بدزدد. همیشه شک دارد. در بهترین حالتش مقدس مآب، بیش از آنی که  به خدا و شخصیت ایمانی پیامبران و الهام از آنان اعتقاد داشته باشد از دیگران ترس و واهمه دارد در مقابلش مومن با دین به آرامش و شخصیت  می رسد خدا را موثر در جامعه و روابط و رفتارها می داند وچنین شخصیتی از بیان راه درست و مشخص نمودن راهکار و الگو ترس و ابایی ندارد. برخورد مدیریتی مقدس مآبانه با جامعه دینی، چشم مدیران بالاسری را تنگ کرده و نگذاشته که به واقعیت جامعه و نیازهای رفتاری و روابطی اش بیاندیشند و ارائه راهکار نمایند. جامعه نیز خود را معطل حاکمانش نمی کند دنبال راهکار و الگوست و در این زمان، فرهنگی پیروز می شود که ارائه الگو نموده است. خلاء عدم بررسی و ارائه پاسخ دینی متناسب با مقتضیات فعلی جامعه از جانب حاکمان در روابط مسلمین را، فرهنگ کفر و غرب با الگوهای ارائه نموده بر اساس مبانی خودش را  پر نموده است . روابط زناشویی از ابتدای خلقت تا کنون تغییری نکرده است آن چه تغییر کرده تلقی و برداشت آدمها از این روابط است . اخلاقیات خانواده ، تعاملات ، جایگاه اجتماعی خانواده، خانواده قهرمان، خانواده مثبت، خانواده پیشرو، پیشرفت خانواده، مهربانی در خانواده، همه موارد مذکور، بسیار مهمتر از روابط زناشویی خانواده است که زمین مانده و جای تمام این بحث ها و الگو سازی ها را روابط زناشویی  پرکرده .  مردم تلقی و برداشت شان از خانواده به پایین ترین سطح ممکن رسیده است. روابط حیوانی خانواده انسانی. نه این که روابط زناشویی مهم نیست که هست و آموزش هم لازم دارد همه نوع آموزشی. نه در آموزش این روابط و نه در بال و پر دادن به خانواده و بالابردن جایگاه آن در جامعه ، راهی ارائه نشد چه برسد به قهرمان و الگوسازی برای آن. راه مقابلی را که غرب طی کرد و اساس جامعه دینی ما را که خانواده است هدف گرفت ، خانواده را با بمباران نیازهای شهوانی مورد حمله قرار داد و به خواسته اش رسید و ما مانده ایم  و این همه زن و مرد مطلقه که نه کار هست که سرشان گرم شود ونه راهکارهایی مانند متعه را عرف جامعه کرده ایم که هیجان  جنسی زن و مرد را کنترل کنیم و نه به فکر اصلاح و بهبود  تعریف خانواده ایم...

تعریف رفتاری و مهندسی آن بسیار مهم است . مثال فوق نمونه ای از خرواری بود که نیاز جامعه فرهنگی است که با مصلحت اندیشی جاهلانه ، فرصت فرهنگ سازی به تهدید فرهنگ دینی تبدیل گشته است.

تعارف نداشتن ، متره کردن دقیق خواسته ها و نیازهای فردی و اجتماعی  جامعه ، ارائه راهکار مثبت و فعال و خارج از فضای انفعالی ، نیاز هر مدیر  فرهنگ مداری است که برای جامعه خود دغدغه پیشرفت فرهنگی دارد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۳۰
علی اکبر قلیچ خانی


تبریک خالصانه این حقیر را به یمن درک ماه مهمانی خدا پذیرا باشید. امیدوارم تمام امیدواریهایتان به  ماه مبارک مورد قبول صاحب این ماه عزیز قرارگیرد. التماس دعا.

+++

از اول تاریخ تا کنون موضوع قهرمان و تاثیر آن در جامعه - با وجود روش های نوین فرهنگ سازی-  جایگاه خود را در اثر گذاری فرهنگی حفظ کرده است . کمی بیشتر به این موضوع می پردازیم.

  قهرمانان مدل های مختلفی دارند با حوزه تاثیر گذاری متفاوت. میزان اثر گذاری قهرمان به شخصیت او بر می گردد.

برخی از قهرمانان باعث ارتقای فرهنگی جامعه می شوند و در تغییر شیوه و ذائقه فرهنگی، فکری و اعتقادی  مردم تاثیر می گذارند. عالی ترین  نوع قهرمانانند.  برخی از قهرمانان نیز باعث تنزل فرهنگی می‌شوند، تنزل فکری فرهنگی، اعتقادی.

 قرآن مشحون از معرفی قهرمانانی است که در زندگی مردم جامعه خود تاثیر گذار بوده اند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۹
علی اکبر قلیچ خانی

این بارگذاری کمی مهم است  کاش با تامل بیشتری از نظر بگذرانید

قهرمان هر چقدر خوبی دارد بدی هم دارد برای کنترل نواقص قهرمان  پیش نیازهایی لازم است.

قبل از ورود به تعریف قهرمان و نحوه تولید و تکثیر آن بحث خیلی مهمی که پیش نیاز بررسی تاثیر قهرمان در جامعه است میزان شعوردر قانون نویسی و اجرای قانون است. اگر چنین درک و شعوری نباشد قانون می‌شود مخرب فرهنگ و  جامعه می شود بستر رشد قهرمانانی که جای قانون می نشینند. واین یعنی راه رسیدن به دیکتاتوری.

  به میزان افزایش شعور نویسندگان و مجریان قانون، جامعه قهرمانان بیشتر  با حوزه تاثیرگذاری کمتر خواهد داشت . سبک زندگی که دارند به ما می گویند یعنی تو بشوی قهرمان خانواده ات ، قهرمان خودت. بستر آماده است بیا از این ابزار در اختیار، برای بهتر شدن خود و دور و بری هات استفاده کن.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۸
علی اکبر قلیچ خانی


در بارگذاری های قبل به راه کانالیزه کردن فرهنگ از طریق قانون اشاره داشتیم و گفتیم همانطور که بی‌قانونی منجر به بی فرهنگی می شود ، قانون گذاری و اجرای نادرست نیز با عث تخریب فرهنگ  می‌شود  و هر دو از آفات جدی فرهنگ اند . در این دو حالت نیاز به مهاجم فرهنگی نداریم تا فرهنگ مان آسیب ببیند به قلقلک مزورانه نیز شخصیت فرهنگی جامعه دستخوش تغییرات شگرفی می شود . موضوع تهاجم در جامعه ای جواب می دهد که مردم یا  گریزان از وضعیت فعلی شان باشند یا چیزی از قدمایشان به دستشان نرسیده باشد که بخواهند حفظش کنند. بارگذاری قبلی جای بحث مطول دارد که تا همین حد پذیرا باشید. 

حکومت ها به عنوان متولیان امور جامعه ای که همان بستر فرهنگ است برای اجرایی کردن ایده آل ها سراغ قانون و دستورالعمل ها می روند . راه درست و ساده و پذیرفته شده فرهنگ سازی ، قانون است .  قانون فرهنگی  که فرهنگ قانون را در مردم  ثبات بخشد تا از این طریق بتوان به تعالی و رشد فرهنگی جامعه در راستای اهداف مورد نظر  حاکمان و مردم تن داد. سئوالی که پیش می آید این که آیا تنها قانون است که فرهنگ می سازد ؟ آیا راه های دیگری وجود ندارد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۲
علی اکبر قلیچ خانی

از سلسله بحث مان کمی دورشدیم سعی می کنم جبرانش کنم.

1) گفتیم فرهنگ چیست و چگونه شکل می گیرد زبان فرهنگ را قانون نامیدیم که دربین تمامی اجتماع ساری و معیار می باشد. ولی کار به همین جا ختم نمی شود همه حکومت ها قانون دارند و بنا هم براین است که قانون پاس‌داشته شود ، حکومت یعنی همین قانون و قانون داری و اجرا. ولی چرا ضعف و قدرت فرهنگی داریم؟ ضعف و قدرت فرهنگ ها به نوع نگارش و پیاده کردن قانون در اجتماع بر می گردد. و از همین جاست که فرهنگ ها با هم فرق پیدا می کنند و برخی رشد و برخی رو به افول می روند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۲
علی اکبر قلیچ خانی


اگر کسی پندارد که فرهنگ را می توان  از بدنه تاثیر گذارحکومت ،اقتصاد و سیاست  جامعه جدا دانست  و خواست منحصرا کار فرهنگی کند به نتیجه ای نخواهد رسید. تیم های هنری و کارهای گرته ای در حد فضاهای کوچک و خرده جامعه ها پاسخ می دهد ولی برای تاثیرگذاری در حد فرهنگ یک شهر و یا کشوری، نیاز به نگاه جامع و بلندی است که تمام توابع فرهنگ را پوشش دهد.  همه عناصر کنار هم  باید قرار گیرد تا معجون فرهنگ ساخته شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۲
علی اکبر قلیچ خانی

پادگان فرهنگی  و فرهنگ پادگانی، موضوعی که در نوشتار قبل کمی به آن پرداختیم.  مشکلاتی که جامعه از بی پرسشی به آن مبتلا می شود و شعار و ادعا را به نوع روابط انسانی جامعه حاکم و به نام فرهنگ دینی و ارزشی به خورد جامعه داده و چه بلاها که مریدان قلدرمآب بر سر تفکر و ارزش اندیشیدن می آورند  صحبت شد. با دست بسته و استخوان در دهان توضیح دادم که حتی الامکان با حاشیه سازی کم تری در اذهان روبرو باشم و بتوانم مغز مطلب را بیان کنم.

راههای فرهنگ سازی، ابزار فرهنگی، مهندسی فرهنگی، شرایط تهاجم فرهنگی ، نوع تهاجم ، و فرهنگ تدافعی بحث هایی بسیار کاربردی که باید  کمی به آن پرداخته شود. تعاریف ناقص و نادرست دیگری هم که در ذهن ها هست را می‌گذارم بینابین اصل تعریف و توضیحم. باشد که مورد اقبال و رضایت دوست قرار گیرد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۵۳
علی اکبر قلیچ خانی